فیلم سینمایی «شکاف» یکی از بهترین فیلمهای روز سوم جشنواره فجر بود.
سوره سینما – میثم محمدی: فیلم سینمایی «شکاف» ساخته کیارش اسدی زاده را می توان به عنوان یکی از آثار قابل قبول روز سوم جشنواره محسوب کرد که توانست نمایش بی حاشیه و خوبی را در سالن همایشهای برج میلاد پشت سر بگذارد.یک اثر اجتماعی با فیلمنامه ای شسته و رفته که با کمترین خلاء در مسیر فیلمنامه داستان سر راست خود را تعریف می کند.یک درام اجتماعی و خانوادگی که دغدغه خود را با زبانی ساده مطرح می کند و نهیبی می زند بر غفلت و خطاهایی که می تواند منجر به آسیب های عمیق و جبران ناپذیری در آینده شود.«شکاف» با نام خود نشانی مفهومی دقیقی به مخاطب میدهد و به لغزشهای تربیتی و همچنین فاصله ای اشاره دارد که بین والدین می افتد و این شکاف به مرور تبدیل به دره ای عمیق و کشنده شود که یک نسل را به درون خود بکشد و جز پشیمانی حاصل دیگری به بار نیاورد.
مساله ای که در این اثر جاری است، هشدار آینده نگرانه نهفته در متن است که در قالب یک قصه و شخصیت هایی پرداخت شده به مخاطب ارائه میشود. با توجه به موضوعات و شیوه های پرداخت به آنها در آثار سالهای اخیر که فارغ از مساله اصلی بدنبال یک فرم و زبان نو در روایت میگردند و در راستای این تجربه ها و آزمون و خطایی که اتفاق می افتد ، طبیعی است که وجود چنین فیلمی که بدون تلاش برای دستیابی به یک فرم و روایت ساختارشکنانه، طبق استانداردهای روایی در سینما ساختمان خود را شکل می دهد ، تحسین مخاطبان جستجوگر و متوقع سینمای این روزها را در پی نخواهد داشت ، اما نمی توان از سلامت اثر و بی ادعا بودن آن گذشت و بی تردید اگر «شکاف» یک دهه قبل در سینما تولید می شد در دسته بندی فیلم های شاخص سینما قرار میگرفت ، با تمام اینها و با خروجی اثر باید گفت که همه فاکتورهای لازم برای برقراری ارتباط خوب با مخاطب را دارد.فیلمنامه ای با مساله و سالم ، روایتی سر راست و دور از پیچیدگی در لحن و بازی های قابل قبول عواملی است که آینده خوبی را در اکران عمومی فیلم ترسیم میکند.
اگر در مورد بازی های این فیلم هم بخواهیم نکته ای را عنوان کنیم، باید به تیم بازیگران این اثر اشاره کرد که حضوری خوب و در قاعده های مورد نیاز اثر داشتند ، اما به نظر می رسد که از میان چهار بازیگر اصلی بابک حمیدیان و هانیه توسلی اجرای بهتری در مقابل دوربین داشتند و در بیشتر مقاطع حضور خود دقیق، یکدست و روان بودند و به خوبی ذهن مخاطب را به فضای حاکم بر داستان گره میزدند و این نکته هم می تواند در موفقیت اثر کیارش اسدیزاده در اکران موثر واقع شود.
خلاصه داستان – سارا (هانیه توسلی) برای معاینه به دکتر مراجعه می کند و متوجه می شود که توده ای خطرناک در رحم خود دارد و تنها راه درمانش بارداری است. از سوی دیگر فرهاد (پارسا پیروزفر) و نسیم (سحر دولتشاهی) که دوستان سارا و همسرش پیمان (بابک حمیدیان) هستند از هم جدا می شوند. ایلیا پسر فرهاد و نسیم است که به دلیل مشغله پدر چند روزی به استخر محل کار پیمان میرود و پیمان متوجه می شود که او مشکل ریه دارد و به فرهاد هشدار می دهد و او هم سهل انگاری میکند. ایلیا یک روز در حالی که حواس پیمان نیست، وارد قسمت عمیق شده و آب داخل ریههای او میرود و عفونت میکند تا جایی که به کما میرود. این حادثه زندگی پیمان و سارا را که خود در چالش برای بچه دار شدن هستند را تحت تاثیر قرار میدهد و در نهایت با کشمکشهای میان آنها تنها قربانی این غفلت و بی توجهی ایلیا است.