سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۷ شهریور ۱۳۹۱ در ۹:۰۶ ب.ظ چاپ مطلب
کرامتی:

دفاع مقدس ملک شخصی هیچ کس نیست

دفاع مقدس ملک شخصی هیچ کس نیست

بازیگر فیلم سینمایی «ضدگلوله» نگاه متعصبانه و کلیشه‌ای به دفاع مقدس را مانع ساخت آثار قابل توجه در این عرصه دانست.

بازیگر فیلم سینمایی «ضدگلوله» نگاه متعصبانه و کلیشه‌ای به دفاع مقدس را مانع ساخت آثار قابل توجه در این عرصه دانست.

زینب عسکری: مسعود کرامتی یکی از بهترین و کم حاشیه‌ترین بازیگران سینما و تلویزیون است، او در فاصله فیلم‌ها یا مجموعه‌هایی که کارگردانی می‌کند گاهی مقابل دوربین هم می‌رود و حاصل کارش قابل توجه است. بازی در یک نقش ویژه در فیلم سینمایی «ضدگلوله» به کارگردانی مصطفی کیایی بهانه این گفتگو با مسعود کرامتی است.

پرویز یک شخصیت نامتعادل و پر تنش است. برای رسیدن به کاراکتری که مشکلات عصبی و روانی دارد از چه ابزارهایی استفاده کردید؟

مسعود کرامتی: مهم‌ترین ابزار فیلمنامه است. همیشه بیشترین کمک و راهنمایی برای رسیدن به نقش را از فیلمنامه می‌توان دریافت کرد. فیلمنامه «ضد گلوله» هم خوشبختانه دقیق نوشته شده بود. من فیلمنامه را مطالعه کردم و برداشت خودم از شخصیت را با آقای کیایی در میان گذاشتم تلقی من از کاراکتر پرویز با تلقی کارگردان هم‌خوان بود و مفاهمه خوبی بین ما شکل گرفت.

تمام تلاشتان این بود که یک کاراکتر نامتعادل را ارائه دهید یا به وجوه دیگر اینگونه شخصیت‌ها هم توجه داشتید؟

در وهله اول برایم مهم بود که این شخصیت دوست‌داشتنی باشد.

چرا؟

معمولا این افراد رفتارهای غیرقابل تحمل و اعصاب خرد کن زیاد دارند. بد قلق هستند. رفتارهای بیرونی‌شان غیرمتعارف است. اما همه این دلایل باعث نمی‌شود آنها را طرد کنیم. دوستشان نداشته باشیم، از آنها ایراد بگیریم، یا سرکوبشان کنیم. ضمن اینکه وقتی گذشته آنها را مطالعه می‌کنیم می‌بینیم که موجودات قابل ترحمی هستند. من سعی کردم که یک شخصیت غیرقابل تحمل و عنان ‌گسیخته را دوست‌داشتنی و قابل باور بازی کنم.

به عنوان یک بازیگر با تجربه، همکاری‌ با آقای کیایی که از جوانان تازه‌کار سینماست را چطور ارزیابی می‌کنید؟

خیلی خوب بود. مشکلی نداشتم چون آقای کیایی خوشبختانه یک کارگردان آگاه به حرفه‌ اش است. می‌داند چه می‌خواهد و تکلیف بازیگر را روشن می‌کند.

آقای هاشمی چطور پارتنری است؟

قبلا با آقای هاشمی در «روز کارنامه» که ایشان برای من بازی می‌کرد و در «چراغ جادو» همکاری داشتم. همبازی بودن با هاشمی لذت‌بخش است. پارتنر بسیار خوبی است. در فیلم هم حتما می‌توانید رابطه درست این دو شخصیت را ببینید.
سکانس یا پلانی را به خاطر دارید که بیشترین تأثیر را بر شما گذاشته باشد؟
بله. سکانسی که سلیم و پرویز یاسر را که شهید شده، پشت وانت پیدا می‌کنند و پرویز تحت تأثیر این صحنه حال روحی اش بهم می ریزد. این سکانس را فراموش نمی‌کنم.

برخی منتقدین بازی شما در این فیلم را تحسین کرده‌اند. شنیدن اینگونه تعریف و تحسین‌ها چه حسی برای شما به همراه دارد؟

تشویق، بزرگ و کوچک ندارد. تشویق شدن همیشه مطلوب هر هنرمندی است.وقتی کاری می‌کنی و عده‌ای تلاش تو را تحسین می‌کنند و موفق می‌خوانند مطمئنا احساس رضایت می‌کنی و حس خوبی خواهی داشت. اکثر تماشاگران سینما پس از پایان فیلم مرا مورد لطف و تشویق قرار دادند و احساس رضایت به من دست داد. طبیعی است که عده‌ای هم بازی مرا در «ضد گلوله» دوست نداشته باشند.

«ضد گلوله» فیلمی هست که وقتی به عقب برمی‌گردید و به آن نگاه می‌کنید رضایت مطلق از آن داشته باشید؟

تقریبا نه در زندگی، نه در کار هنری، نه در هیچ موقعیتی از زندگی‌ام رضایت مطلق نداشته‌ام و همیشه درصد رضایتم خیلی کمتر از حد انتظارم بوده است. اما «ضدگلوله» فیلم قابل دفاعی است و دوستش دارم.

در این سن و با این میزان تجربه دوست دارید برای کدام کارگردان بازی کنید و این همکاری برایتان اتفاق بیفتد؟

تا به حال به این موضوع فکر نکرده‌ام.

شاید به این دلیل که دغدغه اصلی خود را کارگردانی می‌دانید و بازیگری در اولویت‌ بعدی قرار دارد. اینطور نیست؟

بله. در واقع شاید به همین علت باشد. کارگردانی برای من لذت بخش‌تر است. در بازیگری همه مسئولیت کار بر عهده خودت است و این کمی سخت است. در کارگردانی مدیریت جمع زیادی را بر عهده داری و این لذت‌بخش است.

آمیختن قصه‌های جنگ با موقعیت کمدی چه تصویر متفاوتی از جنگ به مخاطب ارائه می‌دهد؟

من با تفکیک، مرزبندی و محدودیت قائل شدن در روایت قصه‌های جنگ مخالفم. هیچ وقت دوست ندارم به کسی پیشنهاد بدهم که اینگونه یا آنگونه به جنگ نگاه کن. جنگ یک واقعه اجتماعی بود. حتی کسانی که آن را به خاطر نمی‌آورند از طریق نشانه‌های باقی مانده‌اش می‌تواند به ماهیت و جنس آن پی ببرد. جنگ یک وجه ملی- مردمی داشت. یعنی قشر زیادی از مردم از همه اصناف به سمت جبه‌ها سرازیر شدند.

طبیعی است که قصه‌های زیادی در دل جبهه‌ها در جریان بوده است که می‌توان به آنها نزدیک شد. در زمینه فیلمنامه‌نویسی دفاع مقدس نوعی مرزبندی وجود دارد که اگر کسی بخواهد از آنها فراتر برود کفر قلمداد می‌شود. جنگ ملک شخصی کسی نیست. کسی نمی‌تواند برای دفاع از آن سینه چاک کند. جنگ متعلق به همه مردم است. می‌توان با جنگ شوخی کرد، اما احترام آن را داشت. عده‌ای با تعصب شخصی برای صحبت کردن از جنگ تعیین تکلیف می‌کنند و کاسه داغ‌تر از آش شده‌اند. محدودیت قائل شدن در قصه‌گویی دفاع مقدس جز اینکه لطمات جدی به سینمای دفاع مقدس و مفهوم جنگ نزد مردم وارد کند ثمره دیگری ندارد.

در زمینه کارگردانی پروژه جدیدی دست نگرفته‌اید؟

نه.

چرا از کارگردانی سریال «شرکت» انصراف دادید؟

بخشی از دلایل آن ناخواسته بود.

آقای امینی با همان اکیپ شما کار را ادامه می‌دهد؟ پلان‌های شما را استفاده می‌کند؟

نه. آقای امینی با یک گروه جدید و از نو همه چیز را آغاز می‌کنند.

به عنوان سؤال آخر فکر می‌کنید «ضدگلوله» در گیشه چقدر موفق خواهد بود؟

اگر تبلیغات مناسبی صورت بگیرد حتما فروش خوبی خواهد داشت. بدون تبلیغات انتظار فروش داشتن بیهوده است. من با این حرف مخالفم که می‌گویند فیلم اگر خودش خوب باشد بدون تبلیغات هم خواهد فروخت. در همه جای دنیا هنوز فیلمی تولید نشده بازار تبلیغات برای آن به راه می‌افتد. طبیعی است. وقتی کالایی تولید می‌کنید برای فروش آن ویترین زیبا با فضای زیبا طراحی می‌کنید تا مشتری را برای خرید محصول جذب کنید. فیلم هم به همین ترتیب است. به تبلیغات فیلم باید توجه بیشتری داشت.