تولید آثاری از جنس «عصر یخبندان» نیاز سینمای ایران است.

سوره سینما – میثم محمدی: قبل از اینکه درباره فیلم سینمایی «عصر یخبندان» به کارگردانی مصطفی کیایی بنویسم ، باید به یک نکته اشاره کنم که عمده جامعه سینمایی و مخاطب ما مبتلا به آن است. دستاوردی که فیلم هایی نظیر این اثر دارند عینی کردن سلیقه مخاطب است. سلیقه ای که سرشار از ذوق زدگی و تحسین و تمجید است و این به مثابه نقد و یا مخالفت نیست ، بلکه تاکید بر یک ذائقه است که باید آن را پذیرفت . مخاطبی که گویی منتظر است تا برای هر فیلمسازی که مسائل رادیکال اجتماعی در جامعه را با زبانی طنز روی پرده سینما تصویر کرد و اعتراضات شفاهی درون شبکه ای توده ها و گاهی هم دست دوم آنها را فریاد زد ، با شیفتگی و رضایت خاطر دست به هم بکوبد.

باز هم تاکید می کنم که این نکته در راستای انتقاد به چنین وضعیتی نیست ، چرا که فیلم هایی مانند «عصر یخبندان» نیاز سینما است و باید ساخته شود و اکران را رونقی دو چندان ببخشد ، در صورتی که آگاه باشیم که سلیقه اکثریت مخاطب ما همین است که مصطفی کیایی و گروه آن بخوبی بر شرایط اشراف کامل دارند و باید این واقعیت را پذیرفت و توقعات را بر همین اساس بالا و پایین کرد . اما درباره «عصر یخبندان» تردیدی نیست که مهندسی دقیقی از لحاظ تدوین ماجرها در یک فیلمنامه غافلگیرانه صورت گرفته است و فیلمنامه این اثر هم مانند کارهای پیشین کیایی در سطحی استاندارد و با همان ویژگی ها و سلایقی که با آنها آشنا هستیم نگاشته شده است ، اما نکته ای که باید به آن اشاره کرد این است که آثار گذشته فیلمساز از استقامت و زبان یکدست تری برخوردار است .

ما هم در فیلم «ضد گلوله» و هم در فیلم  «خط ویژه» با یک فرمول روایی منطقی تر مواجه هستیم ، البته که «خط ویژه» به دلیل برخورداری از سوژه ای اجتماعی و پیرنگی مشابه در قیاس با «عصر یخبندان» موفق تر به نظر می آید . اما هم به لحاظ روایی دچار آشفتگی است و هم اینکه قواعد یکدستی بر اساس ژانر مورد نظر فیلمساز ندارد و مدام در تحولات و تغییر لحن است . در مجموع معتقدم کیایی با حفظ قواعد کلی استراتژی خود در مسیر فیلمنامه نویسی و کارگردانی ، خود خواسته دست به تجربه ای جدید زده که همین امر باعث بروز برخی خطاها و ضعف ها شده است.

بد نیست در پایان به بازی خوب فرهاد اصلانی و مهتاب کرامتی در این فیلم اشاره کرد که هر دو تجربه و شخصیت‌هایی متفاوت را با توانمندی خود به خوبی اجرا درآوردند . «عصر یخبندان» تقابل زندگی دو گروه از جامعه است که برخی از آنها قربانی غفلت ها و انحطاط اخلاقی خود هستند و گروه دیگر با رسیدن به قدرت های کاذب و سرمایه های هنگفت هنجارها و قوانین را زیر پا می گذارند و مدام قواعد زندگی را دچار تغییر می کنند و حالا این دو گروه در کشمکش و درگیری با هم داستان «عصر یخبندان» را روایت می کنند.