بازیگر فیلم «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» دو پیشنهاد جدید بازیگری دارد.
سوره سینما- محیا رضایی: سحر احمدپور که برای اولین بار با بازی در نقش ستاره کوچکان در فیلم «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» بازیگری را تجربه کرد توانست نظر بسیاری از منتقدان و اهالی رسانه را به خود جلب کند.
احمدپور زمانی که به وحیدجلیلوند معرفی شد اصرار چندانی به بازیگری نداشت. او در رشته نقاشی تحصیل می کند و بعد از اینکه دوستش به او پیشنهاد داد به دفتر وحید جلیلوند رفت تا بازیگر فیلم «نردبام آسمان» را از نزدیک ببیند. یکی از نکات جالب توجهی که او تجربه کرد حضور بدون گریم سر صحنه بود. این بازیگر روزی که برای اکران فیلمش در کاخ جشنواره حاضر شد مورد توجه و همان روز با دو پیشنهاد جدید مواجه شد.
چطور شد برای بازی در فیلم «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» انتخاب شدید؟
در دانشگاهی که درس می خواندم تقریبا ۳جلسه بود که با دختری آشنا شده بودم. او درباره یکی از اقوام شان گفت که می خواهد فیلم بسازد و به نظرش ظاهر من برای یکی از نقش ها مناسب است حرفش را جدی نگرفتم ولی او پیشنهاد داد یکبار به دفترآقای جلیلوند بروم تا چهره ات را ببینند. من هم فقط رفتم که بازیگر فیلم «نردبان آسمان» را ببینم من اصلا اهل فیلم و سینما نیستم اما این فیلم و بازی ایشان را خیلی دوست داشتم . قبل از من آنطور که شنیدم از ۵۰ نفر برای نقش ستاره تست گرفته بودند. ولی قبل از هرچیز باید بگویم خداوند باعث همه این اتفاقات شد. اگر آقای جلیلوند از بازی من راضی باشد او دنبال کسی بود که نقش ستاره اش دربیاد و برای من نعمتی بود از نوع تجربه ای جدید که در زندگی ام تاثیر گسترده ای داشت.
به این شوق رفتم و چهره ام را دیدند این روز هرگز یادم نمی رود به دوستم گفتند این دختر را چطور پیداکردی او خود ستاره است ظاهرم که مورد قبول واقع شد خواستند جلوی دوربین بروم تا بازی ام را هم ببینند. استرس زیادی داشتم سه جلسه با خود آقای جلیلوند تمرین کردم. بعد از اینکه به فیلمبرداری رسید کار من زیاد تمرین نداشت چون در لحظه باید انجام می شد و بازی سر صحنه در می آمد. همه اینها برای من تجربه های جدیدی بود که پیش از این تصوری از آنها نداشتم.
یعنی خودتان به بازیگری علاقه نداشتید؟
روزی که دوستم به من پیشنهاد داد به صورت شوخی در خانه مطرح کردم و پدرم گفتند برو ببین چطور میشود . بازیگری مثل اکثر جوانان آرزوی کودکی و نوجوانی من بود اما به رشته خودم نقاشی آنقدر علاقمند بودم که دیگر به سینما فکر هم نمی کردم. به خصوص اینکه وقتی برخی علاقه های تان را غیر ممکن می دانید ناخودآگاه از آن دور میشوید. بازیگری هم برایم همین بود . از این بابت از خداوند ممنونم که مرا به آرزوی کودکیم رساند.
با کاراکتر ستاره چقدر ارتباط برقرار کردید؟
از قبل فروردین کم کم تمرین ها شروع شد و شدم ستاره. به حدی به نقش نزدیک شدم که حتی در تاکسی و در خانه هم سعی می کردم ستاره باشم. گاهی وقتا خواب ستاره را می دیدم و به نوعی با این شخصیت زندگی می کردم شاید چون تجربه اولم بود بیشتر ارتباط حسی برقرار کرده بودم یکدفعه با تمام شدن فیلمبرداری من هم از این نقش کنده شدم و تا مدت ها ناراحت بودم ولی در کل فیلم و نقشم را دوست داشتم و از این بابت مدیون کارگردان هستم که انگیزه بازیگری را در من بوجود آورد و اطمینانی که از این حیث به من منتقل کرد در من ماندگار شد .
اولین سکانسی که اولین روز تمرین کردم کوچه مسجد بود که دیالوگها انگار از زبان من میآمد. به هیچ وجه ترس و استرس نداشتم و جالب اینکه از همان اول شخصیت ستاره را در درون خودم دیدم. ضمن اینکه فیلمنامه برایم خیلی جذاب بود. جملاتی که باید از زبان من ادا می شد روی خودم بسیار تاثیر داشت.چیزی که برای خوئم جالب بود در سکانس آخر که با امیر آقایی در دفترش نشستم و او از گذشته من می پرسد صدایم همان لحظه گرفت این اصلا بازی نبود و خودم به قدری تحت تاثیر قرار گرفته بودم که انگار بغضی در گلویم داشتم.
بازیگری برایتان یک اتفاق بود یا ممکن است به ادامه این راه فکر کنید؟
در دنیای سینمایی ها افراد قابل احترام و زیادی دیدم که واقعا دوست دارم ارتباطم را با آنها حفظ کنم. نگاه مردم به دنیای سینما کمی اشتباه است همه جا آدم خوب و بد وجود دارد. اما به نظر من خوب های این عرصه بسیارند و اگر دلم بخواهد در سینما بمانم یکی از دلایلش همین است. روزی که برای نمایش فیلم در برج میلاد حضور داشتم دو کار به من پیشنهاد شد که هیچ جوابی برایشان نداشتم و ترجیح دادم قبل از آن با آقای جلیلوند در میان بگذارم. امیدوارم اگر شرایط همانگونه که برای تجربه اولم پیش آمد سر راهم قرار گیرد این حرفه را ادامه دهم.