فیلم «چاقی» نخستین ساخته راما قویدل تصویری تازه از یک رابطه عاطفی محتوم به شکست ارائه میدهد.
سوره سینما- محدثه واعظیپور: «چاقی» حاصل ترکیب درست فرم و محتوا در یک اثر سینمایی است. فیلمی گرم و دوستداشتنی درباره ماجرای دلدادگی و ظهور ناگهانی عشق. امیر (علی مصفا) شخصیت اصلی فیلم صداگذار است و این حرفه، بخش مهمی از روابط دنیای او با جهان اطرافش را شکل میدهد. در نیمه اول فیلم و زمانی که هنوز شادی (مهسا کرامتی) وارد دنیای امیر نشده، صداهای محیط برای امیر رنگ و بویی ویژه دارند. با توجه به شغل او و حساسیتش در شنیدن صداها، جهانی که امیر در آن زندگی میکند پر است از صداها، زمزمهها و حتی آلودگیهای صوتی. در سکانسی که امیر در مطب دکتر (امید روحانی) صداها را ضبط میکند، شفافیت صداهایی که به گوش امیر میرسد برای ما هم جذاب است. مثل صدای پیپ کشیدن و دود شدن توتون. جزئیاتی از این دست در فیلم فراوان است و همین فضاسازی است که تماشاگر را با «چاقی» همراه میکند.
عشق از راه صدا و نجوا به دنیای امیر وارد میشود، صدای شادی و شعری که درباره عشق میخواند، دریچهای تازه به جهان این شخصیت به ظاهر معقول و آرام باز میکند. امتیاز «چاقی» در نمایش این عشق ناگهانی نیست، که فیلمهای بسیاری در این باره ساخته شدهاند. ویژگی نخستین فیلم راما قویدل این است که در کمال سلامت و سادگی این رابطه دو سویه را ترسیم میکند. دنبال مقصر و قربانی یا موضعگیری اخلاقی نیست، هر چند که فیلمی کاملا اخلاقی ساخته شده است. آنچه فیلم را سرپا و زنده نگه داشته، نزدیک شدن به زندگی آدمها در چنین فضایی است. غذا آوردن شادی برای امیر، فرستادن پیامکها، تردید و دودلی مرد برای ادامه این رابطه و دیالوگهای سادهای که بین امیر و شادی رد و بدل میشود به «چاقی» هویت داده و آن را به فیلمی در یادماندنی تبدیل کرده است.
راما قویدل در «چاقی» از نمایش یا پرداختن به همه مسائل درباره شخصیتهایش پرهیز کرده، عمدا بعضی دیالوگها را در فضایی قرار داده که بین شخصیتها است و ما آنها را نمیشنویم. به بعضی نکات مثل زندگی مشترک امیر و رابطه با همسرش اشاره بیش از حد ندارد و اتفاقا همه این سکوتها و عبور کردنها، فیلم را دوست داشتنیتر کرده است. دلیلی برای اشاره مستقیم به دیالوگهایی که در اتاق ضبط صدا بین شادی و امیر رد و بدل میشود وجود ندارد. دلیلی ندارد رابطه امیر و همسرش واکاوی شود تا نیاز مرد به یک رابطه تازه پای هوسبازی یا تنوع طلبی او گذاشته شود. هر آنچه فیلم مقابل دیدگانمان قرار میدهد، معنا و منطق دارد و پذیرفتی است و نیازی به زیادهگویی نیست. نام کمی عجیب فیلم، آن هم برای اثری عاشقانه بعد از پایان آن، مانوس و مناسب به نظر میرسد و حتی میتوان آن را در ادامه پرهیز کارگردان برای اشاره مستقیم به بعضی احوالات دانست.
یکی از سکانسهای خوب فیلم زمانی است که امیر برای جدایی از شادی تصمیم میگیرد و در استودیو روی فیلم جنگی کار میکند و جهانش را انبوهی صدای انفجار و درگیری پر کرده است. سکانس وداع شادی و امیر زیر بارش برف، سکوت مرد و دیالوگهای شادی هم خوب طراحی و اجرا شده است. پاسخی که امیر برای شادی دارد، پیامک پایانی و پاک کردن شماره شادی هم، بازگشت امیر به زندگی خانوادگی را به شکلی سینمایی و کمتر دیده شده نمایش میدهد.
«چاقی» مثل هر فیلم دیگری جهانبینی سازندهاش را نشان میدهد، جدا از سلیقهای که قویدل برای زیبایی بصری فیلمش خرج کرده و تلاشی که برای انسجام و یکدستی فرم و محتوا داشته، توجه کردن به احساسات درونی انسانها و پرهیز از قضاوت کردن آنها، به خلق شخصیتهایی انجامیده که فارغ از اشتباهها یا عملکردشان تاثیرگذار هستند و همدلی تماشاگر را برمیانگیزند. چنین شخصیتهای زنده و باورپذیری لازمه شکلگیری یک درام عاشقانه هستند.
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت خانم واعظی پور
یادداشت خوبی بود
استفاده کردیم