فیلم سینمایی «جامهدران» اثری داستانگو و متاثر از دنیای ادبیات است.
سوره سینما – محسن جسور: «جامهدران» فیلمی با جامه و قبای داستان گویی است که با اقتباس از رمانی معاصر بر این لواح و جامه تکیه زده است و از معدود فیلمنامه های اقتباسی این جشنواره به حساب میآید که موفق هم بوده است. قصه آدم ها و جامعه ای چند طبقه، که از حاکمیت جامعه بورژوآزی رنج می برد. آدمهایی در جامه ی خان و ارباب و حاکمیت که آدم هایی محکوم به رعیت و دسته چندم بودن را در چنگال خودخواهی های خود قربانی می کنند. طبقه ای که در بازی ارباب و رعیتی، عشق و زندگی و در نهایت فرزند خود را نیز برای اربابان حاکم و حاکمیت خود باید ببازند. داستان تلخ فرزند فروشی این بار نه به دلخواه که به اجبار اربابی که نمی تواند از معشوقه و زن هم طبقه ی نازای خود بچه ای داشته باشد و از دیگر زن خود گوهر که کارگرزادهای است در حسرت عشق و نقش ماشین فرزندزا را برای آقا بازی می کند به جبران نازایی معشوق هم طبقه ی خود تصمیم میگیرد.
فیلم «جامهدران» تماماً قصه می گوید و به داستانگو بودن فیلم تا پایان وفادار است. اگرچه کارگردانی کار در روایتِ خوب و یکدست خود گاهی با خطاهای روایی و چند دستگی فرم و شکل مواجه می شود ، اما همه ی عناصر فیلم به معنای واقعی در خدمت قصه و داستان فیلم است. فیلمبرداری خوب و بی زرق و برق «جامهدران» از ویژگی مرسوم کارگردانان فیلم اولی که گاهی در پله ی دیده شدن و فرم و شکل می ماند و فیلم را تهی از ژرفا و معنا و بطن می کنند به دور است. صحنه و لباس خوب و در خدمت کار که از ویژگیهای مهم این فیلم است و فیلم را در دو دوره تاریخی و سه جغرافیای متفاوت از یکدیگر روایت می کند و با همه سختی های صحنه و لباسی که قرار است دوره معاصر تاریخی را روایت کند، در فرم و شکل یکدست است و به ذوق نمی زند. چه بسا در بسیاری از برهه های زمانی این صحنه و صحنه آرایی است که به کمک قصه و فیلم می آید. بازی های به فراخورِ داستان، رنگارنگ و به اندازه و فیلمنامه ای که نمره ی قبولی می گیرد، «جامهدران» را به یک فیلم شریف و سلامت بدل ساخته است که تلاش دارد تا با تماشاگر خود گفتگو داشته باشد و از متلکم الوحده بودن دوری میجوید.
«جامهدران» ارزش توجه بیشتری دارد ، چرا که جامعه شناسانه به سراغ داستانی با رگه های اجتماعی و تاریخی رفته است و جدا از جسارت تهیه کننده و کارگردان ، درک هم معنایی این اتفاق در تاریخ گذشته با اتفاقاتی از این دست در حال جامعه ، نشان از بلوغی فکری و اندیشگون در سازندگان اثر دارد که بسیاری از مدعیان سینمای اجتماعی این درک را نداشته و تنها به لحن اجتماعی در فیلمهایشان بسنده می کنند. باید به همه عوامل این فیلم خسته نباشید گفت، علیالخصوص تهیه کننده که این جسارت را داشته است تا به عنوان فیلم اول یک کارگردان به سراغ یک فیلم سخت تاریخی برود و کاش «جامه دران» در سودای سیمرغ جایی داشت تا دیگر عوامل این فیلم دیده میشدند.