حاشیههای سی و سومین جشنواره فیلم فجر در برج میلاد، یکی از بخشهای جذاب آن بود.
سوره سینما – میثم محمدی: جشنواره برای اهالی رسانه و خبرنگاران و روزنامه نگاران از ماهها قبل شروع میشود و هیجان و استرس معقول و غیر معقول میآید و می رود. کدام فیلم هست و کدام فیلم نیست و چه ستاره هایی روی فرش قرمز می روند و چه کسانی برای سیمرغ خیز برمیدارند؟ این هیجان طعم گنگی دارد، نه می توان آن را شیرین دانست و نه تلخ، به خصوص که در نهایت هم با یک رویداد متوسط رو به پایین مواجه باشی. درباره فیلم ها که صحبت شد ، اما درباره اتفاقاتی که پیرامون سالن همایش های برج میلاد می افتاد و حرف هایی که درگوشی بود و رفتارها و تعارفهایی که بسیار با ماهیت کلیشهای نقش بسته در ذهن ما متفاوت است.
یک گروه و انبوهی از لنزهای دوربین: نشست های نقد و بررسی این دوره از جشنواره فیلم فجر هم همچون سالهای گذشته با حضور عوامل برگزار شد ، هر چند بعضی ها نیامدند ، شاید خودشان را در شان این صندلی ها ندیدند یا با عوامل قهر بودند و یا اینکه استرس حضور در مقابل خبرنگاران و تپش قلب جلوی آنها را گرفت، اما این جلسات هم بدون هیچ حاشیه ای به غیر از شکلک و اداهای حامد بهداد در مقابل انبوه دوربین های عکاسان و برخی مزه پرانی های حاشیه ای به پایان رسید. نشست هایی که طبیعتا ذات خود را از ماهیت فیلم های درون جشنواره می سازد و وقتی فیلم ها حرفی برای گفتن ندارند و بیشتر خنثی و بی کارکرد هستند، طبیعی است که باید انتظاری بیش از این نمیشد از نشستها داشت.
یک پاتوق پر از تناقض های درجه یک: یکی از مکان هایی که در برج میلاد به شدت طرفدار داشت و البته به مرور و پس از ورود گشت ارشاد آرام آرام محبوبیت خود را از دست داد ، محوطه بیرونی سالن همایشها بود که تا چشم می چرخاندی چهره های آشنا با لباس های رنگ و وارنگ و ژست های آنچنانی تجدید دیدار می کردند. البته که به همکاران خود که در فیلم ها حضور داشتند تبریک های درجه یک (از اصطلاحات محبوب این روزها در بین اهالی سینما) می گفتند. این تبریک گفتن ها یکی از آن نکات جالبی است که به نظر در طول سال جریان دارد و قربان صدقه رفتنهای مفت و مجانی که فقط و فقط رو در رو با فرد مورد نظر هزینه می شود و چه نان هایی که قرض داده نمی شود، اما امان از لحظه ای که همکار و دوست چنین و چنان ، چند قدم آنطرف تر بایستد. بگذریم از آفت ادا درآوردن و تعارف های رنگ و رو رفته ای که گریبان خیلیها را گرفته است. راستی حال این دوستان همیشه در مقابل دوربینها خوب است!!!
یک طبقه بالاتر : چند پله که پشت سر می گذاشتی فضای خوبی برای دور هم نشستن و چای نوشیدن و گرم شدن برای دیدن فیلم ها بود ، اما امان از برنامه غذایی ۱۰ روزه ای که دوستان تدارک دیده بودند ، شبه غذاهای بیمارستانی بی حال و بی مزه ای که به لطف مسئولان محترم سرو میشد ، البته نکته دقیقی که در نسبت غذاها با جشنواره سی و سوم وجود داشت یک هارمونی کیفی با فیلمهای جشنواره بود، غذاهایی بی طعم و مزه با فیلمهایی بی مزه و خنثی. این دقت و ریزبینی برای یکدست برگزار کردن جشنواره جای تقدیر دارد.
یک مقدار آنطرفتر: یک دور کوچولو که لابی سالن همایش های برج میلاد را میزدید ، یک ردیف منظم متشکل از لپ تاب ها و خبرنگاران و روزنامه نگارانی بود که بازارشان داغ بود و وقتشان اندک و انگشتهای دستشان پرکارتر از همیشه روی صفحه کلید حرکت می کرد ، البته بودند نور چشمی هایی که در طبقات پایین تر حصاری دور خود کشیده بودند و در آرامشی از جنس قدرت ، جداتر از دیگران بافته شده بودند! خبرنگاران و اهالی رسانه لااقل در این روزها روی خوش تری از استارها و چهره های سینمایی می دیدند و راحت تر از همیشه با آنها گفنگو می کردند ، ای کاش این دوستان معروف و خوش تیپ و سرشار از استعداد ما در ایامی به غیر از جشنواره هم همین لبخند رضایت را که ناشی از ایستادن در کانون توجه است را روی لب داشته باشند و زحمت اهالی رسانه را فراموش نکنند!
یک نکته خوب: امسال کمتر چشممان به غریبه ها افتاد، غریبه هایی که در سال های گذشته از قشرهای مختلف از راننده تاکسی ، نانوا ، تعویض روغنی گرفته تا دفتردار و دکتر و پرستارهایی که از همان بیمارستان حوالی برج راهی شده بودند و در سالن همایشها حضور داشتند و از تمام امکانات بهره می بردند و در بسیاری از مواقع دوستان رسانهای در سالن، به احترام آنها تا پایان فیلم را ایستاده تماشا میکردند! البته که این دوستان برای ما غریبه بودند و آشناهای بسیاری هم در سالن داشتند، به هر حال امسال کمتر از زیارت دوستان بهره بردیم و هر از گاهی چشممان به جمال غریب و قریبشان روشن میشد، همین بهتر که دورتر باشیم و دوستتر!
یک برنامه ویژه که حالش خوب است: در یکی از همین طبقات هم ویژه برنامه سینمایی «هفت» تولید می شد و هر شب روی آنتن می رفت. برنامه ای خوش و خرم که به قول آقایی که روی صندلی مجری مینشیند، حالش خوب است! (از همان اصطلاحات رایج این روزها) برنامه ای که تا دلت بخواهد حاتم بخشی میکند و کلمه فوق العاده و شاهکار را بدون هیچ مالیاتی خرج می کند. از نظر همین آقایی که روی صندلی مجری می نشیند هیچ فیلمی بد نیست و همه فوق العاده و شاهکار هستند، مگر اینکه خلافش ثابت شود! البته بگذریم از بعضی فیلم ها و عواملشان که پشت در ماندند و از تعریف های رایگان آقایی که روی صندلی مجری می نشیند بهره نبردند! آقایی که یکی از ویژگی هایش ذوق زدگی در مقابل ستارههایی است که در کنارش می نشینند!