سیدمحمدصادق مرکبی دبیر سه دوره جشنواره فیلم کوتاه دینی «رویش» راهاندازی این جشنواره را راهی برای پر کردن خلاء وجود جشنوارهای جریانساز برای فیلمسازان جوان دانست.
سوره سینما: سیدمحمدصادق مرکبی دبیر سه دوره نخست جشنوارهی سراسری فیلم کوتاه دینی «رویش»، دانشآموخته دانشکده صدا و سیمای قم و در حال حاضر رئیس مرکز آموزش سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است. با او درباره جشنواره فیلم کوتاه دینی «رویش» و مسیری که از آغاز تا امروز طی کرده صحبت کردیم.
سنگ بنای جشنواره فیلم کوتاه دینی «رویش» چطور شکل گرفت؟
سید محمد صادق مرکبی: زمستان سال ۸۳ بود، یادم هست آن روزها به اتفاق دوستانی که با حوزه هنری همکاری داشتیم به نظرمان رسید جای یک تحرک ساختیافته و جریانساز جوانانه در عرصه فیلم کوتاه برای پشتیبانی و همراهی با فیلمسازان جوان متعهد کشورمان، خالی است. ایدهپردازی و طراحیهایی انجام دادیم و نتیجه را به شکل مکتوب به مسئولین وقت حوزه هنری ارائه کردیم.
این موضوع بررسی و در شورای تصمیمگیرندگان مطرح شد. در یک جلسه هم ما حضور پیدا کردیم و منظور و محتوای کار را توضیح دادیم. شاید پنج شش ماهی طول کشید تا این که جوانب مختلف آن طرح، بررسی شد و از ما خواستند که آن را به طور کامل تشریح و ارائه کنیم، و در نهایت هم پذیرفته شد و ما آماده میشدیم که «رویش» را کلید بزنیم.
در آن دورههای «رویش» چه تغییرات و برنامههایی وجود داشت و وجه تفاوت این جشنواره با سایر جشنوارهها چه بوده است؟
در اولین دوره جشنواره فیلم «رویش» بالغ بر ۱۲۰۰ اثر به دبیرخانه جشنواره رسید و این رویدادی فوق پیشبینی ما بود. تصور ما این بود که اگر چیزی بیش از ۳۰۰ یا ۴۰۰ اثر برای ما ارسال شود در کارمان موفق بودهایم و میتوانیم بگوییم که جشنواره قابل تأمل و قابل تداومی را بنیان گذاشتهایم. در دورههای بعدی هم تعداد آثاری که به دبیرخانه میرسید، خیلی قابل توجه بود و این استقبال چشمگیر،انرژی و انگیزههای ما را دوچندان کرده بود. بخشی از کارهایی که میکردیم، کارهای معمولی بود که در همه جشنوارهها انجام میشود؛ اما در کنار این فرآیندهای معمول،«رویش» برنامههای خاص دیگری هم داشت.
ما جشنواره «رویش» را جشنوارهای عادی و تقویمی نمیدیدیم و همانطور که گفتم در اولین گام قصد داشتیم تعریفی مبتنی بر نگاه فیلمسازان جوان مسلمان میهنمان از فیلم دینی به دست آوریم. به همین دلیل این جشنواره را نوعی جشنواره پژوهشی هم در عرصه سینمای دینی میدیدیم. طراحی ما بر این اساس بود که کار ما با دریافت و مشاهده آثار و بعد از پایان دور نخست «رویش»، تازه شروع میشد، و دبیرخانه ما استارت کار را زد و تعدادی از هدفهای جشنواره،میرفت که با یک کار پرحجم و فشرده، تحقق بیابد.
در جشنواره دوم استقبال بیشتر شد؟
در فاصله بین جشنواره اول و جشنواره دوم، حدود ۵۰۰ فیلم را که شامل فیلمهای انتخاب شده و تعدادی از دیگر آثاری بود که به صورت تصادفی بیرون کشیده بودیم، به طریقه علمی مورد «تحلیل محتوا» قرار گرفت و این کاری نو و نسبتاً منحصر به فرد بود و برای انجام آن از چند گروه دانشگاهی استفاده کردیم. به یاد دارم چند نفر از اساتید زبده دانشگاهی را به عنوان سرتیم انتخاب کردیم و چند گروه کاری تشکیل دادند.
این گروهها،فیلمها را بازبینی کردند و از آنجایی که این کار مسبوق به سابقه نبود در ابتدا فیلمها را باید نشانهشناسی میکردند، فیلمها را یکبهیک و با دقت مشاهده کردند و با ملاکهایی که داشتند فرمهایی را برای برشماری نشانههای استخراج شده، تهیه و پر کردند. مخاطب خاص ما که کارگردانان و تهیهکنندگان آثار ارسالی بودند، به زعم خودشان برای ما فیلمهای دینی تهیه و ارسال کرده بودند. و حالا تحلیل محتوای این آثار به این پرسش، پاسخ میداد که چه مظاهر، مناسک و تظاهراتی در این فیلمها وجود داشت که به واسطهی وجود آنها، به آن آثار، فیلم دینی اطلاق میشد. دوستان ما این عناصر را استخراج کردند. من دقیقاً به یاد دارم که بیش از هشتادهزار نشانه ـ بدون تکرار ـ از این فیلمها استخراج شد، با فراوانیها و نسبتهای متفاوت در کاربرد. و خلاصه کاری سخت، پرحجم و در عینحال بسیار شیرین و لذتبخش بود که در آن زمان در دبیرخانه رویش، جامه عمل پوشید.
گام بعدی، جمعآوری، دستهبندی و چاپ مقالاتی بود که در این عرصه، با فراخوان و تعدادی هم با سفارش به افراد صاحبنظر به دستمان رسیده بود، که در قالب مجموعههای نوشتاری، اعم از بولتن، مجله و کتاب، تنظیم و به چاپ رسید که هنوز هم آن آثار، موجود و در دسترس است. البته مقالات و تحقیقاتی که به ما پیرامون هنر و سینمای دینی رسیده بود به لحاظ کمی نسبتا گسترده بود و ما گزیدهای از آنها را انتخاب و به چاپ رساندیم.
از دیگر تحرکات رویشی در جریان برگزاری هر دوره از جشنواره، یعنی حد فاصل انتشار فراخوان تا برگزاری آئین اختتامیه آن، تمهید ساخت و پخش برنامههایی بود در شبکههای سراسری تلویزیون، معمولا کنداکتور ثابتی به طور روتین به شکل مشارکتی پیرامون موضوع جشنواره، طراحی و تهیه میشد،مثلاً در ماه مبارک رمضان یکی از آن سالها، به طور روزانه یک برنامه روتین ۲۵ دقیقهای داشتیم در شبکه یک که گوشهها و قطعاتی از فیلمهایی را که به دبیرخانه رسیده بود و خصوصا بخشهایی از فیلمهایی که انتخاب شده و به بخش مسابقه راه پیدا کرده بودند، جدا میشد و با رعایت حق کپی رایت آنها،بخشهای موردنظر را به نمایش میگذاشتیم و صاحبنظران و منتقدانی را هم برای اظهارنظر دعوت میکردیم و مباحثی را درباره چیستی و چگونگی اثر هنری دینی، در ضمن نمایش آن فیلمها به نقد و نظر میگذاشتیم.
گام دیگری که افزون بر برنامه مرسوم جشنوارهها صورت میگرفت، این بود که به صورت مرتب و حتیالامکان ماهیانه، نشریهای چاپ میشد و به عنوان ویژهنامه برای جشنواره «رویش» تهیه میشد و برای شرکتکنندگان در جشنواره که حالا دیگر عضو «رویش» محسوب میشدند، ارسال میشد.
به عبارت دیگر ما از زمان پایان نخستین جشنواره، باشگاهی تشکیل داده بودیم به نام «رویش» و کلیه کسانی را که در هر دوره، آثاری برای ما میفرستادند، به عضویت این باشگاه میپذیرفتیم وآن طور که در خاطرم هست، تا پایان دوره سوم جشنواره، این باشگاه دارای بیش از چهار هزار عضو بود. کلاً سعی ما بر این بود که «رویش» در عرصهی تولید، تقویت و ساماندهی فیلمسازی دینی، جریانساز باشد. به عبارت دیگر این جشنواره را یک جشنوارهی عادی فیلم نمیدیدیم که دبیرخانهای داشته باشد و آثاری بیاید و برود. ما میخواستیم در این عرصه، موجب دلگرمی و پشتیبان تعدادی از جوانهای متدین و علاقهمند به این وادی باشیم و خلاءهای موجود را پر کنیم، که بدانند کسی در این عرصه وجود دارد که لااقل آنها را درک میکند، آثارشان را میپذیرد، میبیند، خریدار آنهاست و برای اعتلا و انتشار آنها، دلمشغولی دارد. شعار ما آن روزها این بود که باید آنقدر خوب و صحیح و حسابشده عمل کنیم، و آنقدر باید جذابیت و اعتبار داشته باشیم که عدهای رغبت داشته باشند برای «رویش» دست به تولید بزنند.
مهمترین دستاوردهای جشنواره فیلم کوتاه دینی «رویش» از نظر شما چه میتواند باشد؟
واقع مطلب به نظر میرسد ما در عرصه فیلمسازی و عرصههای رسانهای برای دستیابی به سبکی متناسب با هنجارهای اعتقادی و اجتماعی خودمان، کمتر کار کردهایم. آنچه ما در این عرصه به عنوان سبک آثار هنریمان مشاهده میکنیم و میشناسیم، از یک سو خیلی مبتنی بر نیازهایمان نیست و از سوی دیگر، قرابت چندانی با هنجارهای بومیمان ندارد و نمیتوان آنها را ملهم از آموزههای دینیمان دانست. اینکه ما بخواهیم در این زمینه، تعریفی بر اساس هنجارها و اعتقاداتمان توی این مقوله داشته باشیم و یا این که به دنبال ایجاد و یا احیای سبکی در این عرصه باشیم و هویتساز در این مقوله باشیم، از آن فکرهایی بود که همیشه در آن دوران، ذهن ما و دوستان ما را در «رویش» به خودش مشغول کرده بود و آن تلاشها که خدمتتان عرض کردم، برای إحیای تفکراتی از این دست بود و این آرزوی ما بود.
راستش بعد از آنکه در جشنواره اول سعی کردیم علاوه بر مجموعه تعابیر و تعاریف موجود پیرامون هنر دینی، نظر تولیدکنندگان آثار را نیز دریافت و استخراج و دستهبندی کنیم و تا حدودی هم احساس کردیم به آن دست یافتهایم، تصمیم گرفتیم در مجال دومین رویش در این عرصه دست به یک سری کارهای کارگاهی و پژوهشی زده و حتی اگر شده با تحلیل و مهندسی معکوس داستانهای دینی و اختصاصاً قصص قرآنی، با دستیافتن به ملاکها و تبیین خصوصیات آنها، بتوانیم تا حدی چنین سبک و درامهایی را تعریف و فرازها و دستمایههای دراماتیک آن را برشماریم، تا بیش از پیش فهمیده و قابل بهرهبرداری شود. تا وقتی یک فیلمساز میخواهد یک اثر دینی تولید کند، لااقل با مبانی قصهپردازیهای دینی و قرآنی، آشنا باشد و شاخصههای اینگونه درامها را بشناسد و تا حدی برایش قابل پیروی و الگوبرداری باشد.
این اندیشهها ادامه داشت تا جایی که ما در آستانه سومین رویش، موفق به تکمیل پروژه تحقیقاتی خود در دبیرخانه رویش شدیم و اثری نیز با همین عنوان، تدوین و به چاپ رسید که طی آن دستمایههای داستانی و به عبارتی فرازهای دراماتیک قرآن، برشماری و مورد بحث و بررسی قرار گرفته بود و به عنوان پیشکش و چراغ راه به اعضای باشگاه رویش، تقدیم شد.
ضمن این که این پشتیبانیها همان طور که گفتم وجوه مختلف و متنوعی داشت. یکی از گامهای موثر دیگر باشگاه رویش در این عرصه برای اعضایش، که بیشتر جنبه معنوی و زیربنایی داشت، فراهم شدن زمینهای برای اعضا بود که در طی سال، فرصت حضور در جمعهای تخصصی و کارگاهی متنوعی را به شکل منطقهای در چند نقطه از کشور برای آنها فراهم میساخت. در این کارگاهها، از افراد برجسته و شاخص در زمینههای مختلف شکلی و محتوایی در سینما و رسانههای تصویری به عنوان استاد دعوت میشد که آثاری از خودشان و آثار منتخبی از جشنواره «رویش» را در آن کارگاهها، نقد و بررسی کنند.این کارگاهها را در چهار پنج منطقه کشور میگذاشتیم و بعد از اعضای «باشگاه رویش» را برای شرکت در آن کارگاهها دعوت میکردیم و در ضمن تسهیلاتی مانند محل اسکان و پذیرایی را هم فراهم میکردیم. خلاصه سعی میکردیم کاری کنیم که افراد بیایند و در این زمینه فرصت اندیشه و قدم زدن داشته باشند و کمکم به داشتهها و آموختههایشان اتکا کرده و بر اساس آنها دست به تولید بزنند.
گفتگو: مهدی ارسلان