یک روانشناس بالا بردن ظرفیت عمومی جامعه برای نقد پذیری را محصول آگاهیبخشی به مردم دانست.
دکتر سیما فردوسی به سوره سینما گفت: هر طنزی هدفی دارد. گاهی طنز انتقادی داریم که می خواهد موضوعی را با هدف اصلاح کردن به چالش بکشد. گاهی هم پیش می آید که طنز صرفا میخواهد مردم را بخنداند. به هر شکلی که باشد فکر نمی کنم هیچ طنزپردازی با هدف بی احترامی شروع به کار کند.
این کارشناس امور تربیتی ادامه داد: شاید سازندگان آن، هدف انتقادی داشته باشند اما قطعا نمی خواهند کسی را به سخره بگیرند. اگر هدف از ساخت برنامه طنز یادآوری برخی واقعیتها و انتقال پیامی باشد، مخاطب نیز باید ظرفیت انتقاد پذیری خود را بالا ببرد. خنداندن مردم، نباید تنها کارکرد یک سریال طنز باشد. اگر قرار باشد یک مجموعه کمدی به هیچ قوم و صنف و گروهی نپردازد، پس قصه اثر در چه قالبی روایت شود؟ من موافق طنزهای انتقادی هستم ، این آثار در جست و جوی رساندن پیام هستند و اغلب بدون بیاحترامی پیام را به مخاطب میرسانند.
وی افزود: تهمت، تمسخر لهجهها، قومیتها و فرهنگها از مصادیق توهین است. من از مسوولان خواهش می کنم اگر هم بناست نظارت فوق العاده ای صورت بگیرد، این کار را قبل از پخش تیزرهای تلویزیونی برای یک سریال انجام بدهند. جلوگیری از پخش یک مجموعه در میانه آن اصلا صورت خوشی ندارد و نفس این امر برای جامعه سوال برانگیز میشود. این اقدامات مردم را بی جهت حساس میکند و به حاشیهها دامن میزند.
این روانشناس همچنین گفت: خوب است مسوولان تلویزیون برای بالا بردن جنبه و ظرفیت مردم به طور دقیق برنامهریزی کنند و مثلا میزگرد بگذارند و آنان را آگاه کنند. اخیرا عادت و فرهنگی غلطی رایج شده که بر اساس آن همه فکر می کنند دیگران در حال مسخره کردن آنان هستند یا می خواهند قومیتشان را . بد نیست خود طنزپردازان با بیان صریح و مستقیم، مقوله طنز را برای مردم باز کنند و در جهت آگاه سازی آنان گام بردارند. طنز نوعی هنر است و باید با لطافت با آن برخورد شود. من حتما سریال «در حاشیه» را به عنوان مجموعه ای با محور پزشکان، در ایام نوروز تماشا خواهم کرد.
دکتر فردوسی ادامه داد: اگر دانش و آگاهی اطلاعات مردم بالا برود، دیگر چنین اعتراض هایی را شاهد نخواهیم بود. همه ما باید در سطح بالاتری فکر کنیم تا بتوانیم نقد غرض ورزانه را از غیر آن تشخیص بدهیم. همیشه رقابتهایی وجود دارد که قصد و غرض هایی را برمی انگیزد و حسادت هایی را به وجود می آورد که متأسفانه در جامعه ما هم کم نیست. به همین دلیل ممکن است افرادی متعلق به یک صنف از هم صنفان خود با زبان غیرمنصفانه ایراد بگیرند اما نقد سالم حیف است که مورد عتاب ناآگاهان قرار بگیرد. ای کاش مثلا فلسفه کاریکاتور را برای مردم شرح بدهیم و بگوییم دفرمه کردن ماجراها و موضوعات و سوژه ها چه معنایی در پس خود دارد. در پایان باز هم تأکید می کنم که مشکلات ما در مورد بازخورد آثار طنز تنها با آگاهیبخشی بیشتر است که حل میشود.