واژه دفاع مقدس تنها یک ترکیب برای نام بردن از پدیدههایی مرتبط با سالهای جنگ نیست، عبارتی است برای کشف رازهایی بسیار.
سوره سینما: شبنم میرزین العابدین روزنامهنگار و منتقد سینما در یادداشتی به مناسبت پایان هفته دفاع مقدس، درباره اهمیت واژه دفاع در فرهنگ اسلامی و ایرانی و نسبت آن با هشت سال دفاع مقدس توضیح داده است، در این یادداشت میخوانیم: مدتهاست هفتهها میآیند و میروند و با نامهایشان در تقویم و سالشمارها پیر و پیرتر میشوند یا شاید برای هفتهای تازه و جدید و مقوله نامگذاری این هفتهها، روزها و آمد و شدشان در تقویم و خاطر زندگیمان.
با تمام مناسبتها، اعتبار و ارزششان از یک سو و پرسشهای جدید از سویی. تمام شهر و کشور بوی مهر میدهد و پاییز، بوی مدرسه و از سال ۱۳۵۹ صدای آژیر حالا خاطره بوی کتاب و دفتر و مدرسه با صدای پدافند و آژیر سفید و قرمز برای من و خیلیها هم از رو همسنگ است. اما سؤال همچنان محل مناقشه، تصاویر شهدا و سرداران جنگ تحمیلی، گلزارهای شهدا در گورستانهای کشور، اسامی کوچه و برزن، خیابان و بزرگراههایمان یاد و خاطره آنان را دارد، برنامهها و تولیداتی که اصولاً به همین مناسبت ساخته و تهیه و تولید میشوند و نیز یادآور رشادتها و حماسههایشان است.
نهادها و ارگانهایی که خاطرات و یاد بسیاری از مردان این عرصه را هنوز هم با خود دارند و مردانی که نه بخشی از وجود که جسم خود را در دل این آب و خاک و مرز و بوم گربهای شکل جای گذاشتهاند تا تمامیتش را هبه کنند به من و شما و فرزندان این وطن، هستند هنوز ! با خود فکر میکنم عنوان «دفاع مقدس» و ترکیب این دو واژه که منحصراً به جای جنگ و نبرد از دیرباز مورد استفاده قرار گرفت حتی بیش از جنگ تحمیلی چه تفکری را با خود همراه داشته و همراه کرده؟ به ریشههای این عبارت و نیز به باورها و اعتقادات و ارزشهای فکری و اصول فلسفی ملی و مذهبیمان میاندیشم.
ساحت فکری انسان مشرق زمینی برخلاف معادلش در غرب با تعالی و سلوک معنوی و روحی معنا میشود. جهان پررمز و راز اساطیر و کهن الگوهای شرقی، خاستگاه ادیان ابراهیمی، عرفان، اعتقادات و باروهای مذهبی و… با عالم معنا و فکر انسان شرقی درهم آمیخته و تکامل و تعامل معنوی و پیمودن مراحل و گذر از وادیها تا رسیدن به ساحل امن جاودانگی و رستگاری با زندگی و زیستن او پیوندی ناگسستنی دارد. در این تفکر، جدال و نبرد با خود و خویشتن است، بر آنچه هست در نسبت با خود رخ میدهد و واقع میشود و با شناخت این خود و وجوهش، سیر شدن و رسیدن آشکار میگردد.
آری در این نگرش جنگ با غیر و بیرون از خود معنا ندارد، این نبرد و کشمکش که به دانستن و حکمت و معرفت منجر میشود با وجود و ماهیت وجودی خود انسان و ناخودآگاه و خودآگاهش در سطوح مختلف سرو کار دارد. لحظهای که مرز میان آری و نه نمودار میشود. در این بارور و اعتقاد آنچه از آنها به حق و باطل، شر و خیر، نور و ظلمت و… یاد میشود، همواره در حال معنا شدن و انسانها در حال تصحیح خوانشهای خود و از خود هستند. آنان به خود میآیند که «به خود آ تا رستگار شوی.»
دفاع اما در برابر تعرض و تعدی و تجاوز صورت میپذیرد، در برابر غیر. غیر از خود، ناخودی که به جای دیده فروبردن به گریبان و ذات خود، جولانگاه تفکر و تأمل را در زور آزمایی فیزیکی و آوردگاهی به نام جنگ معنا میشود، دفاع از حریمها و مرزها، اعتقادات و باورها برای دستیابی به همان معنای واقعی و راستین خود و محک این خود.
در دین اسلام از نبرد با خود به جهاد اکبر تعبیر میشود و نبرد با دیگری و غیر را جهاد اصغر میخوانند، حال واژهها ارزش و حرمت و جایگاه خود را مییابند، در دل کارزاری که با دیگری است، خود محک میخورد و عیارش سنجیده میشود و ناخالصیاش از میان میرود، در وادی فنا، تقدس روح او را همراهی میکند نه غیر از آن. نیک میدانم که «دفاع مقدس» و کنه این عبارت و اصالتش در این مجال و مقال کوتاه بوصف نمیآید، شیرینی آنچه آن مردان بیادعا به آن دست یافتند را سخن از حال باید و فرصتی برای قیل و قال نیست.