کارگردان فیلم «چ» در مراسم بزرگداشتش از فیلمهای جشنواره فجر و وضعیت سینما انتقاد کرد.
سوره سینما- مهر نوشت: ابراهیم حاتمی کیا کارگردان سینمای ایران در مراسمی که به پاس ۳۰ سال فعالیت او در عرصه فیلمسازی در خبرگزاری فارس برگزار شد، گفت: پیش بینی نمی کردم که مراسمی این چنین برگزار شود و ممنون هستم که مرا مورد لطف و عنایت قرار دادید.
وی افزود: واقعیت این است که نمی توان گفت که چنین مراسم هایی نباید برگزار شود چراکه من نفر اول و آخر نیستم بلکه دیگرانی وجود دارند که در این سینما باید دیده شوند.
کارگردان فیلم «آژانس شیشه ای» ادامه داد: آغاز بحث را با بیان دیالوگی که صبح امروز بین من و عزیزی رد و بدل شد شروع می کنم. برای ساخت فیلم مستندی نیاز داشتم که داخل هواپیماهایی از کار افتاده بروم. زمانی که به مسئول مربوطه مراجعه کردم، گفتم من بودجه ای برای انجام مراحل تحقیقاتی خود در هواپیماهای از خط خارج شده ندارم اما اینقدر اعتبار دارم که از مراکز مختلف سینمایی و حتی از حسن روحانی برای شما نامه بیاورم.
حاتمیکیا یادآور شد: این مسئول در پاسخ به صحبت من گفت همین که به اینجا آمدید اعتبار محسوب می شود و شما می توانید تحقیقات خود را انجام دهید. صحبت این مسئول مربوطه برای من شادمانی آورد؛ هم شادمانی و هم خوف آورد که آیا می توانم این مسئولیت را به انجام برسانم.
وی در ادامه صحبت های خود با اشاره به مطلب ده نمکی مبنی بر اینکه از عکس های بزرگ تبلیغاتی باید ترسید، گفت: آقای ده نمکی در صحبت های خود گفت باید از عکس های بزرگ شده ترسید اما من می گویم که چون فن و حرفه من تبلیغات است این عکس ها نمی تواند من را گول بزند. این ها نمیتواند اتفاق عجیبی باشد اگر چه نمیتوانیم احترام عزیزان را فراموش کرده و نادیده بگیریم.
کارگردان «ارتفاع پست» ادامه داد: زمانی که زیر ۴۵ سال بودم به سوژه های بسیاری فکر می کردم و با انرژی روی تک تک آنها وقت می گذاشتم اما از یک سنی به بعد احساس کردم که انگار وقت ندارم و بسیاری از کارهایم روی زمین مانده است. در واقع احساس وظیفه نسبت به مسائل میکنم اما زمان کافی ندارم. خدا را شاکرم کارهای بزرگی صورت گرفت البته خودم را هم گول نمیزنم زیرا آقا مرتضی به ما یاد داد که خودمان را گول نزنیم «الاعمال به النیات».
حاتمیکیا با بیان اینکه من از مرتضی آوینی آموخته ام که خود را گول نزنم، متذکر شد: چند وقتی است که تصویر جوان افغانی که در جنگ سوریه توسط داعش سربریده شد از جلوی چشمان من کنار نمیرود و خجالت می کشم که چرا در سوریه در کنار این سرباز نبودم و درست در همین لحظه و همین نقطه است که عقب افتاده ام.
حاتمیکیا با بغض و چشمان اشکبار گفت: من خجالت میکشم که در سوریه نبودم. احساس میکنم عقب افتادم. یک زمانی خودم را پیشرو میدانستم ولی جبهه وسعت گرفت و میبینم که خیلی عقب هستم و خجالت میکشم وقتی بچههای افغانستانی یا بچههایی که بیسر و صدا در منطقه میجنگند کشته میشوند.
وی تصریح کرد: زمانی بود که احساس می کردم در مسیر حرکت خود پیشرو هستم اما در حال حاضر که شاهد کشته شدن سربازان و مردم بی دفاع کشور همسایه ام توسط داعش هستم، احساس می کنم عقب مانده ام و نتوانسته ام کاری برای این جنگ خانمانسوز بکنم.
این کارگردان سینما افزود: حاج قاسم سلیمانی سردار بزرگ ایرانی نسبت به من محبت دارد که فیلم «چ» را می بیند و درباره آن حرف می زند اما من خاک پای آن نمی شوم. بسیار دلم می خواست که این قدرت و جسارت را داشتم که در میان برادران رزمنده باشم؛ بچه های مظلومی که نه اسمی از آنها می ماند و نه تصویری.
حاتمیکیا در بخش دیگری از سخنان توضیح داد: وقتی داعشی ها به میدان آمدند و بیرحمانه سر مردم را بریدند با خودم گفتم که چقدر حرف برای گفتن در این کارزار وجود دارد؛ حرفهایی که به گمان من عالم سینما برایش غریب است چرا که درگیر مسائل کوچک و بی اهمیتی هستیم که معلوم نیست راه به کجا می برد.
کارگردان «روبان قرمز» افزود: در جشنواره پارسال دیدید که چه فیلمهایی نمایش داده شد و من شرمم می آید که بگویم ایران با این عظمت جشنواره اش این گونه برگزار می شود که به نظر من این مفهومی جز سر زیر برف کردن ندارد. مخاطب من آقای ایوبی نیست چراکه این مدیر سینمایی چند روزی مهمان سینما است. من معتقدم مسئولانی که وظایف بزرگتر دارند باید فکری به حال این شرایط بکنند. جمهوری اسلامی کجا و از این ارزش ها و حرف ها کجا؟ آن پاسدارانی که در سوریه شهید میشوند کجای سینمای ما هستند؟ کجای منظومه هنر ایران این افراد جای می گیرند تا بتوانیم از آنها صحبت کنیم؟ شاید بچههای مستند بتوانند بخشی از حرفها را بزنند. این موضوعات مهم کجا جای می گیرد که باید درباره آن حرف بزنیم؟
وی در پایان متذکر شد: روزی یکی از بچهها دستش سرصحنه آسیب دید و فریاد زد من برای سینمایی دستم را از دست میدهم که ارزش ندارد. او را به بیمارستان رسانیدیم خوشبختانه مشکلی نبود و آسیب جدی نبود بعد که وضعیتش بهتر شد گفتم عزیزم اگر برای سینما آمدی و دستت آسیب دیده باختی! اگر برای ارزشی بزرگتر آمدی اگر جانت را هم بدهی اشکالی ندارد. من هم دلم می خواهد اگر سرصحنه بمیرم با این ارزش بمیرم نه صرفاً برای هنر سینما باشد. خدا عاقبتمان را به خیر کند آقای شرفالدین دعا کنید در بستر نمیرم، دعا کنید عاقبت به خیر شویم.
پس از پایان سخنان ابراهیم حاتمی کیا، مراسم رونمایی از تمبر این فیلمساز سینمای ایران برگزار شد.