ایرج رامینفر تأکید کرد فیلم های لوباجت باید همقدم با سینمای تجاری و با ضوابط مشخص ساخته شود.
رامینفر به سوره سینما گفت: در سال ۹۴ هنوز بر سر پروژه جدیدی حاضر نشده ام چون همه پیشنهادها در حد حرف بوده و ادامه پیدا نکرده است. در سال گذشته دو تجربه خوب را پشت سر گذاشتم که الان با لفظ «استثناء» از آنها یاد میکنم. «در دنیای تو ساعت چند است» و «احتمال باران اسیدی» فیلم هایی بودند که همیشه برای من جایگاه خاصی دارند.
وی افزود: کارگردان، تهیه کننده و سایر عوامل فیلم «در دنیای تو ساعت چند است» از دوستان من هستند و سال هاست که آنان را می شناسم. جذابیت فیلمنامه هم به گونه دیگری مرا برای همکاری ترغیب کرد. در این فیلم یک سوژه تکراری به شکلی جدید و جذاب پرداخت شده است. در مورد فیلم «احتمال باران اسیدی» همه چیز عکس بود. یعنی هیچ کدام از عوامل را نمیشناختم و بر سر کار حاضر شدم. این فیلم فیلمنامه بسیار خوبی داشت که از ابتدا پیش بینی می کردم تجربه لذت بخشی خواهد شد، هرچند که این اثر، امکانات مالی زیادی نداشت و گروه تحت فشار بودند.
این طراح صحنه و لباس با سابقه سینما درباره اینکه بعد از چندین دهه حضور در سینما همچنان همکاری با جوان ها و فعالیت در سینمای هنری و تجربی را می پذیرد، توضیح داد: من برای کار در سینما قبل از هر چیز به این فکر می کنم که در کجا مفید هستم و بعد چه نوع کاری را دوست دارم. در شرایط حاضر که بزرگان سینما کمتر کار می کنند، این سناریوست که تصمیم تو را برای شروع پروژه ای قطعی میکند. بعضی از فیلمنامه ها واقعا خوب نوشته میشوند.
رامینفر اضافه کرد: سینمای ما اکنون در دوره گذار از یک نسل قدیمی به نسل جدید است. سینماگران جوان امروز، امکانات مالی و اجرایی محدودی دارند و برای همین است که نیاز به حمایت دارند. زمانی سینمای ایران، بستری برای تجربه انواع آثار بود؛ تجاری، هنری و … . الان مسیر بسیاری از فیلم ها به سمت لوباجت رفته است. این نوع از فیلمسازی تنها تا حدی می تواند مفید باشد و هیچ تضمینی وجود ندارد برای اینکه مخاطب یک سال مداوم فیلم های این چنینی را بپذیرد. البته من چند فیلم ارزان اما بسیار خوب دیده ام که در تاریخ سینمای ایران ماندگار خواهند شد، اما ساخت چنین آثاری حتما باید با ضوابطی همراه باشد.
وی در ادامه گفت: در سینمای امریکا، سینمای مستقل در کنار سینمای تجاری به حیات خود ادامه میدهد و آثار هنری و گیشه ای به یک نسبت مساوی رشد می کنند، هرچند که آثار تجاری هم از نظر هنری قابل بحث و اعتنا هستند. در ایران اینگونه نیست و متأسفانه باید در یک کلام بگویم سینمای ایران دارد کوچک می شود. این سینما دارد روز به روز محدود تر می شود و آدم هایش هم دارند به حداقل ها راضی می شوند. من بسیاری از سینماگران امروز را اصلا نمی فهمم. سینمای امروز دارد به سویی می رود که بخش خصوصی روز به روز نا امید تر میشود چون نمی توان از بازگشت سرمایه مطمئن بود.