مهرداد فرید کارگردان فیلمهای سینمایی «بیتابی بیتا» و «همخانه» درباره یک نمایش یادداشت نوشته است.
سوره سینما – فرید که در کارنامه سینماییاش ساخت فیلمهای «آرامش در میان مردگان» و «از ما بهترون» را دارد، درباره نمایش «تقدیربازان» به کارگردانی سیما تیرانداز نوشته است: شعر زنانه با آمدن فروغ فرخزاد به دنیای شعر پدیدار شد. این به این معنا نبود که قبل از وی شاعر زن نداشتیم. قبل از او زن ها مردانه شعر میگفتند و سعی می کردند دنیا را با چشم مردانه ببینند (مثل پروین اعتصامی) شاید حتی آنها از نگاه زنانه به مسایل انسانی شرم داشتند. در عالم سینما تا وقوع انقلاب اسلامی وضع به همین منوال بود و هرگز فیلمی با نگاه یک زن ساخته نشده بود. دنیای فیلمفارسی همیشه مرد سالارانه بود و در ان دوره زنان داستانهایشان را نمی گفتند و مردها را تجزیه و تحلیل نمی کردند و از مسائلشان نمی گفتند.
بعد از انقلاب فیلمسازانی چون تهمینه میلانی و پوران درخشنده سردمدار این جریان شدند و تا بعدها (بخصوص دهه هشتاد تا امروز) زنان دیگری از راه رسیدند و زنانه فیلم ساختند. که آخرینش حالا در بخش نوعی نگاه جشنواره کن حاضر است (ناهید ساخته یلدا پناهنده ۱۳۹۳). رخشان بنی اعتماد را در این دسته نگذاشتم چون اغلب مردانه فیلم ساخته. (به استثنای نرگس و روزگار ما) در ادبیات داستانی هم کسانی چون سیمین دانشور و شهرنوش پارسی پور را داشته ایم. اما در دنیای تئاتر جریان زنانه ی پایدار و جریان سازی نداشته ایم. اما حالا هاله مشتاقینیا با متن های زنانه اش از راه رسیده است. در نوشته های او مردها حضور دارند اما آنطوری هستند که زنها میبینندشان. همان ضعفهایی را دارند که زنان در درد دلهاشان بازگو می کنند. مشتاقی نیا اغلب در نوشته هایش دغدغه ی زنهای طبقه متوسط را مرور می کند. و این البته کار او را ویژه می کند. او یک نمایشنامه نویس رئالیست از طبقه متوسط است که می تواند در میان این طبقه کنکاش کند و معضلات روزمره این طبقه را کشف کند و در قالبی زنانه به نمایش تبدیل کند. از او اینک نمایش تقدیر بازان با کارگردانی سیما تیرانداز در سالن چهارسو تیاتر شهر تهران بر صحنه است. آن چه کار او را ظریفتر کرده این است که کارگردانی کارهای اخیرش را به سیما تیرانداز که از هنرمندان هم طبقه خود اوست سپرده.
تقدیر بازان قصه زوجهایی است که نه همسر یکدیگرند و نه نیستند! آنها سرگردان هستند و در این سرگردانی مدام در حال دفع و جذب همند و این دفع و جذب بی هیچ سرانجامی ادامه دارد و معلوم نیست کی و چه پایانی خواهد داشت. این پوچی مبهم و تا حدودی گس ویژگی تعامل شخصیتهای طبقه متوسط امروز ایران است که در تقدیر بازان به نمایش گذاشته شده است. بازی بازیگران یک دست و روان است و حضور نورا هاشمی که تجربه نقش اول یا مکمل در فیلم های سینمایی را داشته، و در خانه بازیگران بزرگی چون گلاب آدینه و مهدی هاشمی تربیت شده، این تعادل را به هم نزده است. این یکدستی البته نه فقط به قوت بازیگران که لابد به هدایت درست کارگردان مربوط است.
بعد از تحریر: عنوان تقدیر بازان برای چنین متنی در عین غریب بودن تا حدودی دو پهلوست. تقدیر باز چه کسی است؟ آیا کسی است که مقدرات خود را به بازی گرفته یا کسی است که تقدیرش را باخته است؟ طبقه متوسط موجود در جامعه امروز ایران که هر دو صفت را دارد. درست مثل آدمهای سرگردان این نمایش که باخت خود را به بازی گرفتهاند.