مجموعه تازه سروش صحت، «شمعدونی» مثل دیگر آثار او نگاهی طنزآمیز به زندگی طبقه متوسط دارد.
سوره سینما- علی رضایی: سروش صحت در سالهای اخیر به خاطر کارگردانی دو مجموعه «ساختمان پزشکان» و «پژمان» به دسته محدود کارگردانهای طنز تلویزیونی راه یافته است. کارگردانی که سبک کارش شبیه مهران مدیری و رضا عطاران نیست. دنیای خاص او را دارد. صحت دلبسته قصهگویی و روایت است. دلبسته نمایش زندگی طبقه متوسط. دوربینش در محلات پایین شهر یا در میان زندگی اقشار کم درآمد حضور ندارد و ترجیح می دهد در خیابانهای بالا شهر و میان طبقه ای قصه بگوید که رفاه دارند و این وجه تصویری آثار صحت را جذاب و پرزرق و برق می کند.
«شمعدونی» به مرور بهتر شده است. قصه هر چه پیش میرود، شخصیتها جذابتر میشوند و مناسباتشان برای مخاطب آشناتر است. بازیها جا میافتد و میتوان شخصیت هوشنگ (محمد نادری) به عنوان موتور اصلی قصه را دوست داشت و با او همراه شد. «شمعدونی» به اندازه «ساختمان پزشکان» و «پژمان» جذاب نیست. به این دلیل مهم که شخصیت ها و موقعیتهای کمیک این مجموعه تازگی و طراوت آثار قبلی صحت را ندارد. مثل همیشه و هنوز، نمی توان از نقش نام بزرگ پیمان قاسمخانی گذشت. هر جا او نیست، مجموعههای طنز کیفیت پایینتری دارند و «شمعدونی» هم از این قاعده مستثنا نیست.
مجموعه های طنز به بازیگر متکی هستند. برگ برنده «ساختمان پزشکان» جدا از معرفی بهنام تشکر، حضور درخشان شقایق دهقان و بازی خوب فرناز رهنما بود. در «پژمان» پژمان جمشیدی فراتر از انتظار بود و رابطه او و سام درخشانی به خلق موقعیتهای کمیک کمک میکرد. موقعیت روانپزشکی که در حرفه و خانواده اش با مشکل روبرو است و ماجرای پردردسر فوتبالیستی که به آخر خط رسیده هم بکر بود. اما در «شمعدونی» هوشنگ، عطا (حسن معجونی) و دختر خانواده (ویدا جوان) که پزشک است، هویتی خاص ندارند. اگر حرفه آنها مشخص نبود، میتوانستند هر شغل و خاستگاه اجتماعی داشته باشند. توجه به این وجه، شوخی کردن با آن و انتقاد کردن از آن می توانست به وجه کمیک «شمعدونی» قدرت بیشتری بدهد.
اما با همه این ها، اثر تازه صحت جذاب و سرگرم کننده است. تیم بازیگری خوبی دارد و فضای خانوادگی آن جذاب است. صحت در مجموعههایش ادعای گفتن حرفهای بزرگ ندارد اما در عین حال، بدون خودنمایی از مسائل بزرگ صحبت میکند، مسائل خانوادگی و اجتماعی را نقد میکند. اما تلخ نمیشود و شیرینی روایت را فدای چیز دیگری نمیکند. «شمعدونی» مانند «پژمان» یک ترانه تیتراژ فوقالعاده شنیدنی و نوستالژیک دارد. روحیه صحت را می توان در انتخاب موسیقی آثارش کشف کرد. حال و هوای آثار او با این ترانه های نوستالژیک و عاشقانه، افزون شده و ارزش اثرش بیشتر میشود.
سروش صحت به عنوان بازیگر و کارگردان امضای خود را دارد، دنیایی که او خلق میکند، پر از سوتفاهم و دردسرهای ریز و درشتی است که نه با درایت که با بخت و اقبال حل و فصل میشوند. این قاعده یک مجموعه کمیک است. اما یک نکته آزاردهنده در «شمعدونی» بلاهت مفرط همه شخصیتهاست. یک شخصیت باهوش و عاقل و نرمال در مجموعه دیده نمیشود. البته که زهره (آتنه فقیه نصیری) یا پدر خانواده (محسن قاضی مرادی) وضع بهتری نسبت به بقیه دارند اما چرا هوشنگ به عنوان شخصیت اصلی این قدر بلاهت دارد و نمی تواند در هیچ موضعی واکنش درست نشان بدهد؟ کمی باهوش گرفتن این شخصیت و ایجاد چالش میان او و محیط به نفع مجموعه تمام میشد.
«شمعدونی» هنوز در آغاز راه است. این طور که تا به حال قصه پیش رفته به مرور شاهد مجموعهای جذاب تر خواهیم بود. قرار نیست هر کارگردانی همواره بر یک مسیر و بر یک خط حرکت کند، سروش صحت بعد از نقطه اوجی مانند «پژمان» نیازمند مدارا و صبر است. در کارنامه یک کارگردان همیشه نمیتوان نقطه اوج دید، کارهای متوسط، آّبرومند و باسلیقه هم بخشی از کارنامه آنها را تشکیل میدهند. مهم این است که صحت «شمعدونی» را هم با حساسیت و وسواس ساخته، این توجه به فرم و محتوا را میتوان از تیتراژ پایانی و سلیقه ای که در انتخابش خرج شده فهمید. ما هم به احترام این سلیقه و هنر، برای دیدن «شمعدونی» مشتاقیم، حتی اگر به اندازه «پژمان» جذاب نباشد.