فردین صاحب الزمانی تأکید کرد «در دنیای تو ساعت چند است؟» فیلمی است برای کسانی که سینما را دوست دارند.
سوره سینما – سارا کنعانی: با تماشای فیلم سینمایی «در دنیای تو ساعت چند است؟»، احساس می کنی ترکیبی از شعر و داستان عاشقانه و عکسهای زیبا، روی پرده آمده است. چنین دستاوردی حاصل همفکری یک تیم سه نفره متشکل از علی مصفا، صفی یزدانیان و فردین صاحب الزمانی است. تدوین این اثر سینمایی نقش مهمی در روند روایت آن داشته است. گفت و گوی سوره سینما با این کارگردان و تدوینگر را بخوانید.
این روزها که اکران «در دنیای تو ساعت چند است؟» آغاز شده، همه درباره ترکیب سهنفره شما، علی مصفّا و صفی یزدانیان صحبت میکنند. درباره این آشنایی صحبت کنید.
فردین صاحبالزمانی: من و آقای مصفّا با فیلم کوتاه «همسایه» کارمان را با هم آغاز کردیم، هرچند قبل از آن هم آشنایی داشتیم. من صداگذاری این فیلم را انجام دادم. بعد هم فیلم مستند آقای یزدانیان، «در جستوجوی شهرزاد» را تدوین کردم و کمی بعد تصمیم گرفتیم به شکل یک شرکت فیلمسازی و تبلیغاتی فعالیتمان را ادامه دهیم.
و خیلی زود وارد عرصه فیلمسازی به شکل حرفهای شدید.
البته من در سینما به شکل حرفهای، پیشتر در زمینه صداگذاری وارد شده بودم و آقای مصفّا هم که در بازیگری فعال بودند و آقای یزدانیان هم فیلمهای مستند و کوتاه زیادی ساخته بودند. اما با «سیمای زنی در دوردست» همکاریمان تثبیت شد. قرار بود این فیلم را من تدوین کنم اما از بخت بد، انجمن تدوینگران که ما در استودیوی بازرسشان فیلم را تدوین و صداگذاری میکردیم باخبر شدند و خب، اجازه ندادند.
از ابتدا از قصه «در دنیای تو ساعت چند است؟» خبر داشتید؟
روال معمول و طبیعی ما این است که از همان زمان شکلگیری ایده در موردش بحث و گفتوگو میکنیم. بعدتر وقتی فیلمنامه نوشته میشود هم آن را میخوانیم و تا روزهای آخر تدوین هم این مشورتها ادامه دارد. در واقع حتی تا اکران و مراحل بعدش.
آیا قائل به وجود مخاطب خاصی برای این فیلم هستید؟ اخیراً کسی عبارت «ونک به بالا» را برای توصیف تماشاگران این فیلم به کار برد.
نه. قصد صفی از ابتدا این بود که فیلم، مخاطبان گستردهتری را درگیر کند. اساساً هم فکر نمیکنم این خطکشی، تقسیمبندی و تعبیر درستی باشد. مضاف بر اینکه الان دیگر عبارتی مثل «ونک به بالا» عملاً بیمعنا شده چون بچههایی که پایینتر از ونک زندگی میکنند ممکن است خیلی هم از «بالاشهریها» کتابخواندهتر باشند یا فیلمبینهایی حرفهایتر. هر کسی دوروبرش را نگاهی بکند، فوراً مثالهایش را میبیند. راستش فکر نمیکنم اینگونه تقسیمبندیهای جغرافیایی، اقتصادی در کار سینما زیاد کاربرد داشته باشد. ما در انتظار استقبالی بیشتر از اینها هستیم و فکر میکنیم مردم عادی هم از این فیلم خوششان بیاید.
فیلم سرشار از قابهای قشنگ است. در جریان تدوین مجبور به کنار گذاشتن چیزی هم شدید؟
پلانهایی که مجبور به حذف آنها شده باشیم زیاد نیست. ولی در هر حال در مرحله تدوین، کارگردان و تدوینگر ناچارند دستکاریهایی بکنند تا روایت فیلم روانتر شود.
از میان فیلمهای موجود در کارنامۀ شما تدوین کدام یک را سختتر ارزیابی میکنید؟
هر فیلمی ویژگیهایی دارد و موقع تدوین الزاماتی ایجاد میکند. برای من همۀ فیلمهایی که تا امروز تدوین کردهام سخت بودهاند. درآوردن ریتم مناسب برای یک فیلم اکشن یا یک فیلمِ بگوییم «متعارف» راحتتر است، اما وقتی با فیلمی مثل این فیلم روبهرو هستید که فضای ذهنی خاصی دارد، باید مراقب باشید تدوین هیچ چیز را جا نگذارد و تماشاگر چیزی را از دست ندهد و حداکثر دسترسی به حسوحال مورد نظر فیلمساز و جزئیات دیگر را داشته باشد.
فیلم اول شما با نام «چیزهایی هست که نمیدانی» مورد توجه واقع شد. چرا دیگر وارد عرصه کارگردانی و نویسندگی نمیشوید؟
نه از قضا دور نیستم. این روزها خیلی متمرکزتر از قبل، روی فیلمنامهای کار میکنیم که خیلی سخت است و با پیام یزدانی داریم حسابی با آن کلنجار میرویم. شیوههای روایی مختلف را آزمایش میکنیم و شاید همین سختی کار باعث شده نوشتن فیلمنامه اینقدر طول بکشد. ظاهر فیلم معمایی است. استیل فیلم قبلی را دارد اما قصه و مضمون بسیار متفاوت است.
موافقید که تدوین به نوعی کارگردانی دوم یک اثر سینمایی به حساب میآید؟
در مورد فیلم مستند شاید بااحتیاط بشود، تدوین فیلم را به قول شما کارگردانی دوم آن فرض کرد، اما این درباره فیلمهای داستانی چندان صدق نمیکند. برای فیلمهای متعارف که هنگام تدوین تألیف خاصی انجام نمیگیرد، در مورد فیلمهای پیچیدهتر هم اگر با کارگردان و تهیهکننده هماهنگ باشیم فیلم بهتری از کار درمیآید.
در پایان بگویید فکر میکنید چرا «در دنیای تو ساعت چند است؟» فیلم موفقی است؟
خب، قطعا به دلیل سلیقه ممتازی است که پشت فیلم بوده و سابقه و دانش سینمایی کارگردان هم طبعاً کار خود را کرده. موفقیت فیلم در ارتباط گرفتن با بیشتر تماشاگران، مدیون مدل فیلم است که هم سرخوش و رند و پر از طنز و شوخی است و هم همۀ عناصر فیلم از فیلمبرداری و طراحی صحنه و بازیها بگیر تا طراحی صدا و موسیقی که بسیار دلچسب و دوستداشتنیاش کرده است.