سروش صحت از واکنش مسالمت آمیز معترضان به تولیدات تلویزیونی، با سریالهای ماهوارهای انتقاد کرد.
سوره سینما – در بخش پایانی گفت و گوی مفصل با سروش صحت این کارگردان درباره انتخاب محمد نادری برای نقش اول این مجموعه صحبت کرد. او همچنین از فشارهایی که مجموعههای طنز را خنثی و بیخاصیت میکنند، انتقاد کرد.
در این سه مجوعه اخیر، سه چهره جدید معرفی کردهاید. محمد نادری چطور پیدا شد؟ حتما این ماجرا به همان لیست جادویی مربوط میشود. در آن فهرست به آدمهایی فکر میکنید که باید با یک نقش جدید، بهتر دیده شوند.
سروش صحت: در آن فهرست آدم های مختلفی هستند، بیکار، دانشجو، فروشنده، بازیگر و … اما در آن فهرست نامی از محمد نادری نبود، من اصلا او را نمی شناختم. با دوست دیگری در آن لیست، قرار گذاشتیم، که او هم شناخته شده نبود. ساکن ایران هم نبود و لطف کرد آمد ایران، تمرین کردیم اما زمانبندیهایمان هماهنگ نمیشد. دست آخر ایشان نتوانست با ما همکاری کند. دو روز مانده بود به شروع تصویربرداری و ما هوشنگ را نداشتیم. من دوباره سراغ آن لیست رفتم. به خیلی از دوستانم هم توصیه کردم اگر فردی مناسب این نقش میشناسند خبر بدهند. من، پیمان، مهراب، ایمان و آقای چگینی هم در دفتر نشستیم و شروع کردیم به تست گرفتن. اول یک تست بدون دوربین و بعد با دوربین. تا این که آقایی جوان آمد با سبیلی بلندتر از سبیل من (میخندد). با قدی خیلی بلند که به سقف میرسید. این برای قاب بندی مشکل به وجود میآورد. از نظر ظاهری او بدترین گزینه محسوب میشد، تفاوت سنی او هم با بازیگرهایی که باید نقش فرزندانش را بازی میکردند خیلی کم بود.
چطور این گزینه ظاهرا نامناسب توجه شما را جلب کرد؟
تست را که گرفتیم، با وجودی که لباس محمد ربطی به سن و سال هوشنگ نداشت، چهرهاش هم گریم نشده بود. حس کردم او گزینه مناسبی است. از او تست تصویر هم گرفتیم و با بقیه دیدیم و به توافق رسیدیم. حرکتها، میمیک چهره و واکنشهایش با وجود خامی، خوب بود و البته نگرانی درباره نتیجه کار، همچنان وجود داشت. گریم او بعد از دو سه قسمت جا افتاد و چهرهاش مسنتر شد. از محمد خواستم عضلاتش را شلتر کند تا مسن به نظر بیاید و لباسی هم برای او انتخاب شد که محمد نادری سی و چند ساله، بشود هوشنگ پنجاه و چند ساله «شمعدونی».
حضور بازیگرهای تازه، هوایی تازه به مجموعهها و فیلمها میآورد و گاهی به برگ برنده آنها تبدیل میشود.
البته زمان زیادی در اوایل کار صرف میشود تا مردم آنها را بپذیرند و دوست بدارند. زمانی که مجموعه «پژمان» پخش میشد روی پژمان جمشیدی حساسیت زیادی وجود داشت و نظرهای منفی زیاد بود که به مرور کم شد. درباره محمد هم گارد وجود داشت. شاید این موضوع طبیعی باشد. شما وقتی در جایی حضور دارید که همه را میشناسید خیلی راحت و آرام برخورد میکنید و وقتی با افراد غریبه سر و کار دارید، سخت با آنها اخت میشوید. مخاطب با بازیگرهای جدید، غریبه است و زمان میبرد تا صمیمی شود.
حضور آتنه فقیه نصیری در یک مجموعه طنز هم جالب است. بعد از «خانه سبز» که مایههای طنز داشت، معمولا ایشان را در نقشهای جدی دیدهایم.
خانم فقیه نصیری همیشه از بازیگرهای محبوب من بوده و دوست داشتم با او کار کنم. مادر در این بلبشویی که وجود دارد، متینتر، موقرتر و آرامتر است. رفتارهای عاقلانه و صبورانه او بیشتر است. زهره (آتنه فقیه نصیری) است که این آدمها را با وجود اختلافها و قهر و آشتیها کنار هم نگه میدارد. خانم نصیری با توجه به چهره، صدا و رفتار متینی که دارد بهترین گزینه بود و خوشبختانه به ما پیوست. ایشان به من اعتماد کرد و این نقش را تبدیل به مادری دوست داشتنی، شیرین و صبور کرد.
از حرفهایتان به نظر می رسد از کار در حوزه طنز خسته شدهاید. این به خاطر فضای اعتراضی و حاشیههایی است که برای مجموعه های طنز اتفاق افتاده. ممکن است این عرصه را رها کنید؟
من یک قرارداد کار طنز دارم، این روزها دائم فکر میکنم کاش میشد آن را کنسل کنم. واقعا خسته شدهام.
اما نباید تسلیم این فضا شد.
مخاطبان «شمعدونی» دو دسته هستند. گروهی که این مجموعه را دوست دارند و سعی میکنند علاقهشان را ابراز کنند. گروهی هم کار را دوست ندارند. این هم طبیعی است، اما این که بعضی از این گروه هر شب مجموعه را ببینند و دائم از هر قسمت و هر لحظه آن انتقاد کنند، قابل درک نیست. اگر «شمعدونی» بد است چرا هر شب آن را تماشا میکنید؟ زمانی که «ساختمان پزشکان» پخش میشد درباره شخصیت خانم شیرزاد (شقایق دهقان) اعتراضهایی وجود داشت. اخیرا در یک نظرسنجی این شخصیت محبوبترین شخصیت طنز تلویزیونی شده است. آن موقع من توضیح می دادم خانم شیرزاد نماد همه زنان ایرانی نیست، یک زن است. حالا قضیه برعکس شده و معترضان میگویند چرا هوشنگ این قدر دست و پاچلفتی است؟ چرا عطا زن ذلیل است؟ چرا به مردها توهین میکنید؟ باز باید بگویم این شخصیتها نماد همه مردان جامعه نیستند.
برای همین مجموعههای طنز خنثی میشوند.
فکر میکنید ما حواسمان نیست که اداره هوشنگ، بیهویت است؟ برای این که میدانیم نباید از ادارهای اسم برد و گروهی را حساس کرد. آدم های مجموعههای طنز باید در بی زمانی و بیمکان باشند، شغلهای کم خطری داشته باشند. متعلق به محله خاصی نباشند. عطا کارواش ندارد، کارواش را اجاره کرده. ممکن بود کارواش دار بودن حاشیه ایجاد کند. این محدودیتها کار را سخت میکند. جالب این است دوستان معترض از ما انتقاد میکنند اما پای سریالهای ماهواره می نشینند که انواع و اقسام مسائل در آنها مطرح میشود که از نظر جامعه و عرف ما پسندیده نیست. آنجا وکیل، پزشک، معلم و … میتواند هر عملی انجام دهد و در قالب درام پذیرفته است. هیچ کس هم اعتراضی به آنها ندارد.
درباره پروژههای جدید هم صحبت کنید.
با ایمان صفایی روی متن مجموعه «لیسانسهها» کار میکنیم که برای شبکه یک است و تهیهکننده آن آقای جودی است. داستان درباره چند جوان است و مایه کمدی دارد. قرار است این مجموعه در ۴۰ قسمت ساخته شود. با این شرایط البته مردد هستم که کار طنز انجام بدهم. شرمنده آقای جودی و شبکه یک هستم، اما واقعا من و ایمان از نوشتن ناتوان شدهایم. دائم به واکنشهایی فکر میکنیم که هر اشاره ساده ممکن است به وجود بیاورد.
تصویری که از سروش صحت به عنوان کارگردانی پرانرژی و شاد داریم با این که الان میگویید همخوان نیست.
برای نوشتن هر متن، بخشی از چیزها را حذف میکنیم که شائبه ایجاد نشود. به مرور خسته و دلزده شدهام. سنم بالا رفته و انرژی سابق را ندارم. چند روز پیش با ایمان در این باره حرف زدیم که در این کار جدید، قصه را در قالب جدی روایت کنیم، تا دست کم مشکلاتمان کمتر شود.
در چنین مواردی رسانهها معمولا از آثار و سازندگانشان حمایت میکنند. شاید وظیفه سازمان صدا و سیما این باشد که یک بار برای همیشه پرونده این اعتراضهای بیمورد را ببندد.
من مدیران سازمان را میشناسم و می دانم چقدر حسن نیت دارند. ما کشوری بزرگ با جمعیتی فراوان داریم هیچ برنامه ای نمیتواند نظر مثبت همه مردم را تامین کند. اگر برنامهای بتواند مخاطب بالایی داشته باشد و رضایت اقشار مختلف را تامین کند موفق است. در جامعه ما این مهم نیست که شما ۵۰ درصد این جمعیت را جذب کردهاید، آن ۵۰ درصدی که جذب نشده مخالفت میکند و جو را بهم میزند.
برنامهای برای سینما ندارید؟
با ایمان روی یک متن سینمایی کار میکنیم تا به تهیهکنندگی محمد شایسته آن را کلید بزنیم.
اولین فیلمتان حال و هوای طنز دارد؟
با توجه به روحیه و نگاهی که دارم، هر کاری انجام بدهم رگهای از طنز دارد. به نظرم زندگی از لحظههای شادی و غم توامان تشکیل شده است.
در «شمعدونی» هم از این لحظهها کم ندیدیم. در مجموعه شما مرگ، جدایی دو دلداده و لحظههای تلخ و عاطفی میبینیم.
بله. ما برای مرگ خانم جهانگرد (ناهید مسلمی) نگران واکنش مخاطب بودیم. اما با خودمان فکر کردیم یک بار هم در یک مجموعه طنز یکی از شخصیتها فوت کند.
سکانس صحبت عطا و پدر (محسن قاضی مرادی) در سی سی یو در بیمارستان هم عاطفی و خوب از کار درآمده. یک وجه تازه از شخصیت عطا را در این سکانس دیدیم.
چه خوب که به این فصل اشاره کردید، آن را با وسواس نوشتیم و حسن معجونی این سکانس را عالی اجرا کرد. سعی کردیم همه شخصیتهای این مجموعه را در موقعیتهای مختلف قرار دهیم تا شما وجوه مختلف شخصیت آنها را بشناسید و ببینید.
***
گفت و گو: محدثه واعظیپور. سارا کنعانی