یک کارشناس فرهنگی مجموعه «پایتخت» را اثری منطبق با الگوهای زندگی ایرانی و اسلامی میداند.
سوره سینما – سارا کنعانی : «صرف گفت و گو درباره سبک زندگی اسلامی منجر به ترویج آن نمیشود. ما باید در سبک زندگی ایرانی و اسلامی چنان حل بشویم که حتی رفتارها در سریالها و صحبتهای مجریان هم متناسب با این شیوه از زندگی باشد.» این جملات را دکتر وحید یامینپور، فعال فرهنگی، روزنامهنگار، مجری تلویزیونی و پژوهشگر حوزه هنر اسلامی میگوید.
سبک زندگی ایرانی و اسلامی در حوزه برنامه سازی چطور تبیین میشود؟
وحید یامینپور: تلویزیون به عنوان یک رسانه گاهی موضوعاتی را انتخاب می کند تا درباره آنها گفت وگو کند. به همین دلیل به خصوص پس از اینکه مقام معظم رهبری روی پرداخت به چنین مضمونی تأکید کردند، برنامه هایی گفت و گو محور و با موضوع سبک زندگی ایرانی و اسلامی تهیه و تولید شد که همچنان هم ادامه دارد. سبک زندگی اسلامی اما به خودی خود یک اتفاق است که باید در تلویزیون رخ بدهد. این همان ساحت دومی است که من برای کارکرد تلویزیون قائل هستم و می گویم مخاطب تلویزیون باید در معرض سبک زندگی اسلامی قرار بگیرد. چه بسا آقا یا خانمی که درباره سبک زندگی ایرانی و اسلامی گفت و گو میکنند خودشان نمایشی از این نوع زندگی نباشند. باید دانست رسانه نمایشگاهی است که خودش پیام تولید میکند و کلامی که به واسطه آن تکلم میکند، ممکن است مهم نباشد، بلکه روابط میان فردی در برنامه های تلویزیونی است که میتواند نشانه هایی از سبک زندگی اسلامی باشد. برای مثال این مهم است که در قاب تلویزیون آقا و خانم چگونه با هم رفتار میکنند. همچنین دکور و صحنه پردازی برنامه ها هم می تواند نمایانگر سبک زندگی اسلامی باشد. پوشش و آرایش مجریان نیز طبیعتا موضوع مهمی است.
این نکته ای که شما به آن اشاره کردید بیشتر در قالب سریالها و تله فیلم ها در تلویزیون مستتر است.
نظر من هم بیشتر به برنامه های نمایشی تلویزیون معطوف است. سریال ها و تله فیلم ها مهم ترین نقش را در این زمینه ایفا میکنند. عموما برنامه های نمایشی هستند که می توانند تصویر کاملتری از سبک زندگی ایرانی و اسلامی بروز دهند. این آثار، چگونگی رفتار فرزندان با والدینشان، چگونگی روابط بین زن و شوهر، نوع دکور و طراحی خانه، پوشش آدمها، شخصیتپردازیها و … سبک زندگی را باز می نمایانند و تأثیر آنها بسیار بیشتر از یک برنامه گفت و گو محور و صحبت چند کارشناس درباره سبک زندگی است.
به نظر می رسد تلویزیون تنها زمانی می تواند در این زمینه موفق باشد که به دور از شعارزدگی به تفهیم و تبیین سبک زندگی ایرانی و اسلامی بپردازد.
دقیقا همینطور است. صرف گفت و گو درباره سبک زندگی اسلامی منجر به ترویج آن نمی شود. ما باید در سبک زندگی ایرانی و اسلامی چنان حل بشویم که حتی ادا و اطوارها در سریال ها و صحبت های مجریان هم متناسب با این شیوه از زندگی باشد. وقتی به چنین مرحله ای برسیم هر جنبه از رفتار ما نمایانگر سبک زندگی ایرانی-اسلامی است. اگر تا کنون در این زمینه موفقیت زیادی به دست نیاورده ایم شاید به این دلیل باشد که کارگردانان و فعالان تلویزیونی ما درک صحیحی از موضوع ندارند و در حقیقت زندگی حقیقی آنان بر مبنای سبک زندگی ایرانی و اسلامی نیست و طبیعی است که توان به نمایش گذاشتن چنین فضایی را نداشته باشند. بسیاری از هنرپیشه ها و فیلمنامه نویسان و … خودشان محصول خانواده هایی از هم گسیخته هستند و چه بسا تعامل درست و اسلامی با همسر و فرزندان شان ندارند. درک ناقص و مخدوش، خود را در اثر هنری فرد متجلی می کند. اولین گرفتاری ما در خصوص این مسئله شاید همین دور بودن فعالان عرصه سینما و تلویزیون از سبک زندگی ایرانی و اسلامی است. مسئله دیگر هم این است که پرداختن به چنین موضوعی نیاز به دانش و بینش دارد، چیزی که باید در کانون های علمی و فرهنگی ما تولید شود و درباره آن توضیح داده شود. این بینش را باید با یک نگرش تاریخی تولید کرد و بعد آموزش داد. باید ادراک هنرمندان را نسبت به هنر اسلامی، ادبیات اسلامی، تعاملات میان فردی اسلامی، حقوق اسلامی و … افزایش داد.
آیا مصداق خاصی از تلویزیون و سینما در ذهن دارید که توانسته باشد تا حدی زندگی اسلامی را به نمایش بگذارد؟
برای پاسخ به سوال شما یک ژانر دشوار را مثال می زنم. ما در مورد سریال های طنز همیشه مشکل داشته ایم و دسترسی به قله این موضوع همیشه برای ما سخت بوده است و همواره آثار ما انتقاد صاحب نظران را برانگیخته است. شما طنز «شمعدونی» را با طنز «پایتخت» مقایسه کنید. به نظر من مجموعه سیروس مقدم دارد به یک استاندارد دست پیدا میکند و به مرور هم بهتر شده است. این سریال به خوبی بخشی از سبک زندگی ایرانی و اسلامی را به نمایش میگذارد. لحن «پایتخت» لحنی است که به فرهنگ ایرانی و اسلامی آسیب نمیزند و شخصیتپردازی به گونهای است که به هویت ما ضربه وارد نمیکند. من این رشد را یک پیروزی به حساب می آورم، هرچند که هنوز تا نقطه آرمانی فاصله داشته باشیم. به همین دلیل بازگشت به سریالی مثل «شمعدونی» را عقبگرد توصیف می کنم. من با در نظر داشتن یک نگاه نسبی از این آثار اسم بردم.
در پایان بگویید به عنوان یک فرد فعال در حوزه برنامهسازی اجتماعی، موضوع زندگی ایرانی و اسلامی را از منظر جامعه شناسانه چگونه مطرح میکنید؟
در یک کلام می گویم که باید از خانواده شروع کرد. باید به قشر کم و سن و سال کشور یک تصویر جذاب و دقیق از هویت ایرانی و اسلامی نشان داد چون آنان هستند که در آینده ای نه چندان دور، خانواده و بعد جامعه را می سازند. فرآیند هنجارپذیری در قدم اول در خانواده اتفاق می افتد و سبک زندگی هم از همانجا شکل میگیرد. رسانه ها هنوز نتوانسته اند نقش تربیتی خود را در این زمینه به درستی ایفا کنند. پس هر چقدر هم که رسانه نقش ناقص و مخربی را ایفا کند و هر چقدر تحت فشار رسانههای خارجی باشیم و هرچقدر دنیای تکنیک ما را احاطه کرده باشد اگر خانوادهها فهم و بینش درستی داشته باشند میتوانیم فرزندانمان را به سمت راهی که باید، سوق بدهیم.