محمدرضا اسلاملو معتقد است آینده سینمای ایران باید به دست سینماگران مصلح باشد.
سوره سینما- شیما عسگری: آینده سینما، دغدغه ای است که خیلی از سینماگران و مدیران سینمایی احساس میکنند. محمدرضا اسلاملو از جمله کارگردانها و مستندسازانی است که دغدغههای ویژهای دارد و معتقد است که سینما باید متاثر از اتفاقات روز جامعه جهانی باشد. او همچنین میگوید که سینمایی با ارزش است که از اندیشه یک سینماگر مصلح برخواسته باشد.
سینمای کشور ما برای داشتن آینده ای بهتر باید به چه سمتی حرکت کند؟
محمدرضا اسلاملو: سینمای آینده ما باید سینمای مصلحین و سینماگران هم باید مصلح اجتماعی باشد. گامهای فرهنگی در این عرصه باید مطابق با این مسئله برداشته بشود. آنطور که پیدا است قدمهایی که برداشته میشود به سمت یک دریای آرام فرهنگی و هنری نیست.
کمی در مورد سینمای مصلحین بیشتر توضیح میدهید؟
به عقیده من سینما و سینماگر نباید بیتفاوت به جهان پیرامون خود باشد. برای مثال در حال حاضر اتفاقاتی در منطقه رخ می دهد که جهان هم تحت تاثیر آن قرار گرفته است. آتشی که افروخته شده به این زودی ها فروکش نخواهد کرد، این آتش همان بحث تکفیریها و شورشهایی است که به اسم اسلام انجام می دهند. در تاریخ هیچ کس نمی توانست چنین روزی را پیش بینی کند اما اتفاق افتاده و مانند یک دمل چرکین سربرآورده است. آیا باید به این دمل چرکین بی توجه بود؟ قطعا از لحاظ سیاسی و نظامی به این دمل چرکین پاسخ داده میشود اما از لحاظ فرهنگی و هنری توجهی به این موضوع نمیشود، در حالی که هنر وظیفه مهمی در قبال این مسائل دارد.
لزوم پرداختن سینما به مسائل مربوط به تکفیریها و حوادثی که در منطقه می افتد چیست؟
برای پاسخ به این سوال شما بهتر است یک مثال بزنم. وقتی یک ویروس در یک کشور پخش میشود همه دستگاهها تلاش می کنند تا جلوی انتشار این ویروس را بگیرند تا افراد بیشتری به آن مبتلا نشوند. مسئله تکفیریها هم همین گونه است، آنها ویروسی هستند که درجهان در حال پراکنده شدن هستند. باید جلوی فراگیر شدن این ویروس گرفته شود. سینما میتواند به مقابله با بخشی از این ویروس برود و حتی آن را ضعیف و بر آن غلبه کند.
سینمای ایران تا چه حد میتواند این وظیفه را برعهده بگیرد؟
در یک کلام میگویم این جماعت تکفیری نقشه راهی برای خود دارند و برای مثال می گویند که باید دست به هرکاری بزنیم تا جماعت عظیمی از سراسر دنیا جذب ما بشوند. بنابراین آنها برای خود نقشه راه دارند اما آیا ما به عنوان یک نظام الهی و برحق برای مقابله با آنها نقشه راهی ترسیم کرده ایم؟ قطعا جواب منفی است. ما تنها تماشاگر هستیم و این خیلی تکاندهنده است. از این جهت فکر میکنم سینمای ما به عنوان سینمای یک نظام برحق مهمترین وظیفهاش تهیه و ترسیم یک نقشه راه است که بتواند تولیداتی در جهت نشان دادن چهره واقعی این افراد داشته باشد.
بنابراین می توان گفت تا کنون هیچ کار جدی در سینمای ایران در این رابطه انجام نشده است.
یک سری حرکتهای خودجوش و مقطعی انجام شده اما ناکافی بوده است. مسئلهای با این اهمیت و برد جغرافیایی و تفکری نباید مورد بی مهری قرار بگیرد. بخشی از استراتژیهای ما در حوزه سینما باید بر روی این مسئله متمرکز باشد. این نقطه همانجا است که به سینمای مصلحین می رسیم.
شکلگیری سینمای مصلحین به عنوان سینمای آینده کشور چه ویژگی هایی دارد؟
سینمای ایران نباید آکنده از فیلم های خنثی، خاکستری ، سینمایی جهت خالی کردن جیب مردم و صرفا برای پر کردن اوقات فراغت باشد. البته من نمیگویم که این مسائل بد است چون سینما برای دوام خود نیاز به چنین ویژگی هایی هم دارد. هدف فیلم فارسی قبل از انقلاب اسلامی این بود که مردم را خواب زده و از واقعیت ها دور کند، الان هم در سینمای ایران فیلم های فارسی به همین معنا تولید میشوند. سینما باید به مسائل مهمتری بپردازد و دغدغه های ارزشمندتری را داشته باشد. برخی از فیلم ها با موضوعات تاریخی و گذشته ساخته می شوند که خوب است اما چه خوب است. در کنار آن راجع به آینده هم حرف زده و تحلیل شود. اینکه میگویم سینما باید سینمای صالحین و سینما گر باید مصلح باشد یعنی اینکه ضمن همه مسائلی که گفتم باید تعریفی از نظام حقی که ادعای آن را داریم و همچنین اهدافی که این نظام حق دنبال می کند به سینما راه پیدا کند.
اگر اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران و ابعاد تاثیرگذار انقلاب اسلامی به سینما راه پیدا کند، چه نتایجی برای آن به ارمغان خواهد آورد؟
دو نتیجه خواهد داشت. اولین نتیجه این است که ورود اهداف نظام اسلامی و ابعاد انقلاب اسلامی به سینما به بحران های اجتماعی و هنری درون کشور پاسخ می دهد. مسئله بعد این است که می تواند با صلابت در منطقه بایستد و بگوید حقیقت آنچیزی است که انقلاب اسلامی که انفجار نور بود مدعی آن است. همچنین بگوید آن چیزی که شما می گویید جز نابودی بشریت نتیجه ای نخواهد داشت.
ترسیم نقشه راه در این بین چه قدر ضروری است؟
حتما باید این نقشه راه وجود داشته باشد. سینمای مصلحین و سینماگر مصلح باید این انفجار نور را برای دیگران ترسیم کند. مردم ما دیگر مردم سال های گذشته نیستند بنابراین این سینما نمیتواند پاسخگوی افکار آنها باشد. سینما باید با داشتن یک استراتژی و یک نقشه راه قوی به جلو حرکت بکند.
مدیران چه نقشی در این میان دارند؟ ارزیابی شما از عملکرد آنها در این حوزه چیست؟
آنها که دغدغه دارند از مدیریت سینما هم گلایهمند هستند و می گویند که مدیران انقلاب را رها کرده و به سینمای خاکستری با مضمون های مشابه پرداخته اند. مدیران می توانند این چتر را بالای سر سینما باز کرده و یک نقشه راه برای آن ترسیم کنند. این قدم اول است اما قبل از آن باید انقلاب اسلامی را قبول داشته باشند. اگر مدیران انقلاب اسلامی را قبول داشته باشند قطعا راه و افقی که برای سینمای ایران ترسیم می کنند متفاوت خواهد بود.