سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۲ تیر ۱۳۹۴ در ۶:۱۴ ب.ظ چاپ مطلب

نقشی که برای بازیگرش سخت بود/ درک کردن تنهایی یک بازیگر

IMG_2449s

بهنوش طباطبایی بازی در نمایش «فصل شکار بادبادک‌ها» را دشوار اما فوق‌العاده دانست.

بهنوش طباطبایی بازی در نمایش «فصل شکار بادبادک‌ها» را دشوار اما فوق‌العاده دانست.

سوره سینما- نشست رسانه‌ای نمایش «فصل شکار بادبادک‌ها» صبح امروز دوشنبه بیست و دوم تیر ماه با حضور کارگردان و دیگر عوامل نمایش در «مکتب تهران» برگزار شد. در این نشست رسانه‌ای جلال تهرانی کارگردان اثر، طاها ذاکر تهیه‌کننده، مازیار تهرانی مدیر هنری و طراح پوستر و بهنوش طباطبایی بازیگر نمایش حضور داشتند.

در ابتدای این نشست تهرانی درباره نگارش این متن نمایشی، توضیح داد: نگارش این نمایشنامه از چند سال قبل آغاز شده بود البته نه به شکل مستمر بلکه هرازگاهی که فرصت به من اجازه می‌داد، به آن سر می‌زدم، اما امسال نهایتا تصمیم گرفتم که آن را روی صحنه ببرم. مشغله‌هایی که در «مکتب تهران» دارم به من اجازه نمی‌داد که یک نمایش سنگین را در دست بگیرم بنابراین تصمیم گرفتم این کار را که اثری تک پرسناژ است، به صحنه ببرم.

وی درباره اجرایی تک بازیگر در سالن اصلی تئاتر شهر بیان کرد: برای خود من این اتفاق چالش جذابی است که بتوانم با یک بازیگر کار را به نتیجه برسانم. البته این کار برای بازیگر بسیار سخت‌تر است و خود خانم طباطبایی باید در این زمینه توضیح دهد، اما چون متن نمایشنامه به بادباک ارتباط دارد، من عمق میدان و فضایی را احتیاج داشتم که بتوانم در آن تصویری از آسمان ارائه دهم. علیرغم اینکه این نمایش را می‌توان در سالن کوچک هم به صحنه برد، اما سالن اصلی تئاتر شهر نیز برای اجرای آن مناسب است.

تهرانی درباره مدت زمان ۹۰ دقیقه‌ای نمایش نیز بیان کرد: این روزها آدم‌ها حوصله ندارند که به دیدن یک نمایش طولانی مدت بنشینند، خود من هم همین‌طور هستم. اما تجربه ثابت کرده اگر تئاتری نتواند مخاطب را جذب کند، یک ربع زمان هم مدت طولانی‌ای است و تماشاگر مطمئنا خسته می‌شود. زمان یک تئاتر به جذابیت آن کار و ارتباطی که می‌تواند با مخاطب برقرار کند، بستگی دارد.

کارگردان «تک سلولی‌ها» درباره انتخاب بهنوش طباطبایی برای حضور در این نمایش، گفت: چون پیش از این یک بار در نمایش «سیندرلا» با طباطبایی کار کرده بودم، حضور او در نمایش ریسک پروژه را پایین می‌آورد، ضمن اینکه او بازیگری باهوش است، روی صحنه استایل خوبی دارد و منظم و با مسئولیت است.

در ادامه بهنوش طباطبایی درباره حضورش در این نمایش توضیح داد: من نه درباره این نقش و نه نقش‌های دیگری که تابه حال ایفا کردم، توضیحی ندارم، چون هر آنچه است روی صحنه اجرا کردم. اما در مورد حضورم در این نمایش باید بگویم در موقعیتی قرار گرفتم که برایم بسیار سخت بود و چالش بزرگی را جلوی رویم قرار می‌داد. حضور در این نمایش موقعیت فوق‌العاده‌ای است و من خیلی خوش‌شانس هستم که توسط جلال تهرانی برای بازی در این اثر انتخاب شدم.

وی ادامه داد: کار با جلال تهرانی اصلاً ساده نیست و بازیگر به هیچ عنوان نمی‌تواند از تجربیات گذشته‌اش استفاده کند. بنابراین در کار با او باید همه چیز را کنار بگذاری و خودت را به او بسپاری. من بدون مشورت با جلال تهرانی حتی یک کلمه و یا یک نگاه را در نمایش تغییر ندادم.

بازیگر نمایش «سینماهای من» یادآور شد: نمایشنامه «فصل شکار بادبادک‌ها» به شدت برای یک بازیگر ترسناک است و من وقتی متن را خواندم، علاوه بر اینکه تمام وجودم را شوق و هیجان فرا گرفته بود، بسیار ترسیدم و از این ترس داشتم که قرار است چه شود و اینکه آیا می‌توانم از عهده ایفای نقش بربیایم، چون اجرای یک مونولوگ کار ویژه‌ای بوده و برای محک زدن بازیگر بسیار مناسب است. این تنهایی و بی‌کس بودن را درک کردن و بی‌تنهایی شخصیت اصلی را به نمایش گذاشتن کار بسیار سختی است. اینکه مونولوگ کار کنیم و در نمایش جلال تهرانی بر روی صحنه سالن اصلی تئاتر شهر اجرا کنیم، کار بسیار سختی است.

در بخش دیگری از این نشست رسانه‌ای مازیار تهرانی درباره شباهت نداشتن پوستر نمایش به نام آن، توضیح داد: طراح با خواندن یک متن و مجموعه داده‌هایی که جمع‌آوری می‌کند، به یک منظر و ایده کلی دست می‌یابد، اما اینکه چرا در طراحی پوستر، بادبادک مشاهده نمی‌شود، باید بگویم که این شیوه من است و من هیچ‌گاه با رویکرد مستقیم با یک اثر روبرو نمی‌شوم. طراحی پوستر برای من بیش از هر چیز کار جذابی است و اگر بخواهم تنها روی اسم یک کار متمرکز شوم، لذت را از خودم دور کرده‌ام، چون معتقدم این اغنا شدن، عقیم است و طراح باید تحلیل‌کننده باشد نه تعریف‌کننده یک اثر.

طاها ذاکر تهیه‌کننده نمایش نیز متذکر شد: ابتدا پیشنهاد من برای اینکه در کنار جلال تهرانی باشم، این بود که به عنوان منشی صحنه در نمایش همکاری کنم. اما از آنجایی که به قول آقای تهرانی، اصالت با پروژه است، به من مسئولیت تهیه‌کنندگی نمایش واگذار شد. من نه شغلم تهیه‌کنندگی است و نه به آن علاقه‌ای دارم. اما همه در این مجموعه مثل چرخ‌دنده کنار هم قرار می‌گیریم. هزینه‌ها نیز بخشی به صورت شخصی و بخشی با حمایت اسپانسر تامین شده است.

جلال تهرانی نیز در ادامه درباره طراحی صحنه نمایش‌هایی که به صحنه می‌برد، گفت: برای دکور این نمایش انرژی و وقت زیادی صرف شده و یکی از دلایلی که خود من طراحی صحنه آثارم را بر عهده دارم، این است که معتقدم طراح صحنه هم باید مثل بازیگر در طول اجرا حضور داشته باشد و کم‌کم صحنه را کشف کند. متاسفانه طراح‌های صحنه های ما این کار را انجام نمی‌دهند. موسیقی نمایش نیز به صورت تیمی شکل گرفته و آهنگساز نمایش بابک میرزاخانی است.

وی یادآور شد: من واقعا خودم را به عنوان مولف‌، دانای کل نمی‌دانم. مولف از منظر من کسی نیست که تلاش کند مخاطب را به ذهنیت خودش نزدیک‌تر کند، بلکه من با ذهنیت خودم کاری را انجام می‌دهم و خیلی اشتیاق دارم که بفهمم مخاطب چه برداشتی از کار من دارد. اما در این نمایش تصور خود من از نسرین (دخترعمو) به واقعیت نزدیک‌تر است. برای من نسرین دخترعمویی است که گم شده است. صحنه‌پردازی نمایش، انتزاعی از بادبادک است و بادبادک‌هایی است که من در کودکی می‌ساختم.

وی در پایان این نشست درباره گروتسک و فضاسازی مشترکی که در آثارش وجود دارد، بیان کرد: در کل کارهای من گروتسکی وجود دارد که نمی‌دانم از کجا سر و کله‌اش پیدا شده است. در این کار هم در بخش‌های کوچکی از نمایش، این گروتسک را می‌بینید. اما عنصر ایده‌آل برایم این است که فضای هیچ دو کاری از من شبیه هم نباشد، چون معتقدم نباید به بهانه متن‌های مختلف، تکرار آنچه را که بلدیم، انجام دهیم؛ چون این کار وقت‌مان را تلف می‌کند. بنابراین من در هر پروژه تازه به سراغ چیزهایی می‌روم که بلد نیستم. اما به دلیل ناتوانی‌هایی که دارم، برخی فضاها ناخودآگاه شبیه هم می‌شود. اما ایده‌آل این است که شما وقتی نمایشی از جلال تهرانی می بینید، متوجه نشوید که کار من است.