پخش دو مجموعه از دو کارگردان باسابقه به این شبهای تلویزیون رونق داده است.
سوره سینما- علی رضایی: پخش دو مجموعه «تعبیر وارونه یک رویا» به کارگردانی فریدون جیرانی و «تنهایی لیلا» ساخته محمدحسین لطیفی به این شبهای تلویزیون رونق داده است. رقابت دو کارگردان که سابقه سینمایی هم دارند، برای مخاطب جذاب است. آنهم در دورهای که بیشتر مجموعهها در جذب مخاطب موفق نیستند و تلویزیون به رسانهای کم بیننده تبدیل شده است. پس از پایان ماه رمضان، که تنها «پایتخت ۴» برگ برنده تلویزیون بود، مدیران این رسانه با آغاز پخش دو مجموعه تازه تلاش کردند حال و هوایی تازه به شبکههای داخلی بیاورند.
«تنهایی لیلا» را کارگردانی ساخته که در کارنامهاش مجموعه های پربیننده «صاحبدلان» و «دودکش» را میتوان دید و فیلمهای «روز سوم» و «دختر ایرونی» را کارگردانی کرده. لطیفی در «تنهایی لیلا» به سراغ فضایی تازه رفته و در دل درامی عاشقانه، مسائل معنوی را مطرح کرده است. فرم روایت و شکست زمان در بیان رویدادها امتیاز «تنهایی لیلا» است. این که نویسنده در بخش اول یکی از مهمترین شخصیتهایش را حذف میکند، چالشی بزرگ بر سرراه روایت و پیشبرد قصه است. باید دید حامد عنقا توانسته بدون یکی از مهمترین شخصیتهای قصه (بهروز شعیبی) جذابیت و کشش درام را تا انتها برای بیننده حفظ کند؟
برگ برنده «تنهایی لیلا» حضور مینا ساداتی در نقش اصلی این درام زنانه است. بهروز شعیبی کارگردان فیلم دوست داشتنی «دهلیز» و مجموعه قابل قبول «پرده نشین» هم با نقشی به تلویزیون برگشته که با وجود تفاوتهای آشکار، یادآور فیلم «طلا و مس» و نقش سید رضا، طلبه جوان است. در این قصه که به نظر میرسد عشق زمینی را به تحول معنوی پل میزند، حضور زوج ساداتی و شعیبی از عناصری است که مخاطب را پای «تنهایی لیلا» نگه میدارد. سام قریبیان در نقشی خاکستری و پیچیده یکی دیگر از عناصر جذاب مجموعه تازه لطیفی است که بخشی از ماجراهایش در طبقه مرفه روایت میشود و به همین واسطه لوکیشنهای زیبا و مجلل و تصاویری چشم نواز دارد.
اما «تعبیر وارونه یک رویا» نامی دارد که تداعی کنننده مجموعه قبلی فریدون جیرانی است. «مرگ تدریجی یک رویا» داستان مردی مذهبی و روشنفکر بود که دل به دختری از طبقه و فرهنگی دیگر میبست. درامی عاشقانه که تم حادثهای مییافت و حالا «تعبیر وارونه یک رویا» درامی پلیسی معمایی با گوشه چشمی به ماجرای ترور دانشمندان هستهای ایران است. امیر جعفری در نقشی ویژه و جدی، در همین یکی دو قسمت حضوری خیره کننده داشته. بازی در سکوت و استفاده درست از میمیک را در بازی او و پانتهآ بهرام در همین بخشهای محدود دیده شده میتوان به وضوح دید و از آن لذت برد. قطعن با پیش رفتن قصه و پس از معرفی کامل شخصیتها، بازیگران این مجموعه بازیهای درخشانشان را رو خواهند کرد.
ترکیب بازیگران اثر تازه جیرانی که در سینما فیلمهای پرفروشی ساخته و سابقه کار مطبوعاتی هم دارد، بیشتر از «تنهایی لیلا» وسوسه کننده است. بازیگران باسابقه تئاتر مثل فرزین صابونی، نگار عابدی و پانتهآ بهرام در کنار چهرههایی مثل داریوش ارجمند، فرهاد قائمیان، اندیشه فولادوند و امیر جعفری تیمی رویایی را رقم زدهاند. تیمی که هر یک از ستارههایش میتواند برگ برنده یک مجموعه یا فیلم باشد. جیرانی به روایت قصههای پرتعلیق علاقه دارد و «تعبیر وارونه…» از این قاعده مستثنا نیست. در کنار این امتیاز محتوایی و مضمونی، ساختار سریال، تصویربرداری و تیتراژ و ترانه آن امتیازهایی است که نمیتوان به سادگی از کنارش عبور کرد.
با انتخاب دو مجموعه دیدنی که در فاصله یک ساعت هر شب روی آنتن میروند، اوضاع ملالآور تلویزیون کمی بهبود یافته است. آنچه باقی میماند این که مدیران این رسانه باید گاهی به سراغ چهرههای سینمایی بروند به هر حال حضور کارگردانها و عوامل سینمایی سطح مجموعه سازی را ارتقا داده و بینندگان بیشتری را پای شبکههای تلویزیون مینشاند.