نشست خبری فیلم «محمد رسولالله (ص)» بدون برنامهریزی و نظم و با حاشیه فراوان برگزار شد.
سوره سینما- محیا رضایی: آنچه روز دوشنبه ۲۶ مردادماه و در حاشیه نشست خبری فیلم «محمد رسول الله (ص)» بر خبرنگاران، عکاسان و نمایندگان رسانهها گذشت، قابل توصیف نیست. این را نمیتوان ادعا و اغراق دانست. باید تجربهاش کرد و دید که چگونه برگزار کنندگان یک آیین خبری، با بی نظمی و بیتوجهی حقوق انسانی همنوعان و همکاران خود را نادیده میگیرند. این در حالی است که با یک برنامهریزی ساده، بدون هزینه کردن مبالغ گزاف میشد این نشست را به خاطرهای خوش در ذهن اهالی رسانه تبدیل کرد.
طبق خبری که به همه رسانه ها ارسال شد قرار بود دوشنبه راس ساعت ۱۶:۳۰ چند دستگاه اتوبوس از مقابل ساختمان بنیاد مستضعفان واقع در شمال میدان آفریقا حرکت کند تا اهالی رسانه را به شهرک پیامبر اعظم (ص) در جاده قم برساند. به ساعت ۱۶ که نزدیک میشدیم، خبرنگاران و عکاس یک به یک می رسیدند، نه از ماشین خبری بود نه مسئولی که پاسخگوی اهالی رسانه باشد. جالب اینکه در تماس با کسانی که خبر نشست را منتشر کرده بودند، متوجه شدیم قرار نیست خودشان در این مراسم حضور داشته باشند و از جزییات خبر نداشتند. ساعت از ۱۷ گذشت تا اتوبوسی که برای همین منظور آمده بود بچهها را سوار کرد اما با پر شدن صندلی ها بیش از بیست نفر دیگر از عکاسان و خبرنگاران باقی ماندند و خبری هم از چند دستگاه اتوبوس دیگر نبود.
انتظار بیش از این فایده نداشت قرار شد اتوبوس اول حرکت کند تا بعد فکری به حال باقی مسافران شود. اهالی رسانه ماندند تا ماشین بعدی آمدند. پیش از این در دی ماه سال ۹۳ همراه گروه و اهالی رسانه به لوکیشن رفته بودیم. سفری خوش و پربار. اما این بار همه چیز فرق می کرد. گویی این نشست متولی و پاسخگو نداشت. با توجه به آنچه قبلا دیده بودم تصوری که من از این نشست داشتم حرکت راس ساعت، پذیرایی در اتوبوس، بازدید از محل لوکیشن و برگزاری نشست بود، اما این بار سردرگمی بچه های رسانه در پیدا کردن آدرس بنیاد مستضعفان، تاخیر بیش از یک ساعت حرکت که طبیعتا همزمان شد با ترافیک و شلوغی تهران، نبودن راهنما برای رسیدن به شهرک و در نهایت رسیدن راس ساعت ۱۹:۱۰ به مقصدی که به خاطر از دست رفتن نور عکاسان در گرفتن تصاویر با مشکل روبرو شدند.
اغلب کسانی که سری پیش در این سفر حضور نداشتند خواستند از همین فرصت اجمالی برای گشتی کوتاه در فضای مکه استفاده کنند که با درهای بسته خانه پیامبر (ص) و خانه دیدنی ابولهب روبرو شدند. خبری از بازار مکه و فروشندگان عرب و شترسواران نبود و شهرک سینمایی از منظر بیرونی هیچ تفاوتی با خانه های روستایی مناطق کویری نداشت، به جز ساختمان کعبه که وسط شهرک خودنمایی میکرد و قرار بود نشست هم در همین محل برگزار شود. البته کعبه ای که سری پیش پر بود از بت ها و دکورهای جالب و دیدنی، اما این بار به جز چند بت و سازه های کوچک و داربست چیز دیگری مشاهده نمیشد. حضور عوامل و بازیگرانی هم که اشاره شده بود ابتدا خلاصه شد به مجید مجیدی، مهدی پاکدل و پانته آ مهدینیا و محمد عسگری. باقی بازیگران از جمله علیرضا شجاع نوری و مینا ساداتی ساعت ۹ شب در مراسم رویت شدند.
کم کم همه به محل نشست نزدیک شدیم تا رسما جلسه برگزار شود، بعد از نیم ساعت تست صدای میکروفون و باندها مجیدی بدون دستگاه و وسیله در فضای باز کویر سخنانش را آغاز کرد. طبیعی بود صدای او شنیده نشود. خبرنگاران باید حرفهای کارگردان سرشناس را پوشش میدادند، اصلا برای همین کار آمده بودند، اما کسی قرار نبود به وضعیت صدا پاسخ دهد. تیم رسانهای فیلم «محمد رسولالله (ص)» نظاره گر اعتراض خبرنگاران بود. مجیدی در پاسخ به این مساله تنها به گفتن این جمله بسنده کرد که اگر بلندتر از این سخن بگوید صدایم میگیرد.
حدود بیست دقیقه گذشت تا توانستیم صدای ایشان را از طریق تجهیزات صوتی بشنویم. نشست ساعت ۱۱و نیم شب به پایان رسید و دوستان همه را به سمت سالن اجتماعات برای صرف شام دعوت کردند. با توجه به ساعت و خستگی و گرما قطعا اگر محل جغرافیایی ما ایجاب می کرد بدون فوت وقت همه بازگشت را انتخاب می کردند، اما به ناچار به سالن اجتماعاتی رفتیم که برای صرف شام تدارک دیده بودند. در یکی از اتاق ها عوامل پشت میز به صرف شام مشغول شدند و ما به اتاقی دیگر راهنمایی شدیم که باید با درآوردن کفش روی زمین مینشستیم و منتظر می ماندیم سری اول خبرنگاران غذایشان را میل کنند تا نوبت به ما برسد.
یکی از دست اندرکاران این برنامه ما را به اتاقی دیگر دعوت کرد و شاید هیچ چیز در این لحظه توهین آمیزتر از این نبود که بعد از صبر و انتظار در ساعت ۱۲:۱۵ نیمه شب همکارانی که به خاطر بانوان ترجیح دادند دیرتر پذیرایی شوند خسته و گرسنه راهی خانه شوند. غذا برای پذیرایی میهمانان کم بود و خبرنگاران و عکاسانی که به حرمت همکارانشان غذا نخورده بودند، بعد از تحمل بیش از شش ساعت سفر و کار بدون پذیرایی، بدون شام به خانه برگشتند.
واقعا چه توجیهی میتوان برای برگزاری نشست به این شکل پیدا کرد؟ چرا این برنامه در تهران برگزار نشد؟ چرا هیچکس اهمیت و احترامی برای اهالی رسانه قائل نبود؟ چرا در تیم رسانهای آقای مجیدی و فیلم بزرگ و عظیم «محمد رسول الله (ص)» که یک پروژه ملی و مذهبی عزیز برای همه ماست، یک نفر برای رفاه حال همکارانش گامی برنداشت؟ آیا از گروه عظیم تولید این پروژه چند میلیارد دلاری یک نفر نمیتوانست برنامه ریزی بهتری برای نشست خبری داشته باشد؟ آقای مجیدی نمیتوانست در یک برنامه زنده تلویزیونی با هزینه کمتر و بدون هدر رفتن وقت حرفهایش را برای مردم و رسانهها بگوید؟
آقای کارگردان که فقط میخواهد با رسانههای تصویری صحبت کند، چرا خبرنگاران رسانههای مکتوب را به دل کویر میبرد تا نیمههای شب در بیابان و بدون سرویس برگشت رها شده و عدهای بدون راهنمای مسیر در جادهها گم شوند؟ چرا خبرنگاران و عکاسانی که ساعت ۱۶ تا یک بامداد به خاطر سابقه و اعتبار ایشان و فیلمشان به این مراسم آمدهاند نباید از احترام حداقلی برخوردار باشند؟ قرار بود بازیگران و عوامل در این جلسه حضور پیدا کنند تا پاسخگوی سوالات خبرنگاران باشند، پس چرا روابط عمومی، تیم رسانهای یا مشاوران آقای مجیدی به عوامل توضیح نداند که وظیفه و کارکرد آنها در این نشست چیست؟ چرا از آنها نخواستند به سوالات نمایندگان رسانهها پاسخ داده و سعه صدر و رفتار محترمانه داشته باشند؟ آیا مراسم روز دوشنبه یک سفر تفریحی برای دیدن لوکیشن فیلم «محمد (ص)» بوده؟ آیا کارگردانی با سابقه مجید مجیدی که به فستیوالهای معتبر خارجی دعوت شده و سابقه حضور در بسیاری محافل بینالمللی را دارد با نمایندگان رسانههای خارجی هم این طور رفتار میکند؟
فیلم سینمایی «محمد رسولالله (ص)» پروژه ای عظیم در ستایش مردی است که محبت، احترام و نیکاندیشی را به جهان عرب آورد، مردی که با اخلاق حسنه و صفات برجسته رفتاریاش جامعه جهل زده را روشن کرد و پیام نورانیاش را به فراتر از مرزهای عربستان برد. اثر شاعرانه مجیدی در ستایش وجود پاک و زلال پیامبر مظلومی است که آیین پاک و اندیشه صلح طلبش را جهان امروز با نقابی از خشونت مینگرد و واقعیت آن حضرت در پس شعارهای دروغین گم شده است. کاش ما که داعیه حمایت از این پیامبر نورانی و مقدس را داریم، در اولین گام رفتار اسلامی و محترمانه با انسانها را سرلوحه امورمان قرار دهیم. کاش پیروانی صادق و اخلاقمدار برای محمد امینی باشیم که پاکدامنی و مهرورزیاش در تاریخ مثال زدنی است.