مدیر عامل موسسه سینما شهر درباره مشکلات و هزینههای سینماداری و وضعیت موجود صحبت کرد.
سوره سینما- سایت کسب و کار نوشت:حرف از رابطه میان سینما و اقتصاد که میشود، فروش و گیشه و تهیهکننده و دفاتر پخش، تنها نکاتی هستند که به ذهن هر کس خطور میکند؛ شاید به این دلیل که اینها اغلب، سوژه رسانهها بودهاند و حرف و حدیثشان بیشتر است و کمتر به مسائلی چون ساخت خود سینما، سالنها و مسائلی که میتواند به کسب و کار سینمادار رونق ببخشد، اهمیت داده میشود. این بار سری میزنیم به پشت صحنه سینما و به نکاتی میپردازیم که شاید هیچوقت ذهن ما را به خود مشغول نکرده باشد. نام مجید مسچی و موسسه «سینماشهر» بیشک به اندازه میرعلایی و «بنیاد سینمایی فارابی» شهرت ندارد، اما بخش اصلی و بسیار مهم صنعت سینما به واسطه تلاش این شخص و همکارانش در همین موسسه تأمین میشود. موسسه سینماشهر، موسسهای وابسته به معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که وظیفه حمایت از بازسازی و یا ساخت سالنهای جدید سینما در کشور، به ویژه از سوی بخش خصوصی را برعهده دارد. با مجید مسچی نشستیم تا برایمان از مشکلات ساخت سینما و در کل سینماداری بگوید.
ابتدا کمی از وضعیت ساخت و بازسازی سینماها برایمان بگویید.
ساخت یک بنای جدید سینمایی و تعمیر و بازسازی سینماهای قدیمی، دو پروژه متفاوت اقتصادی است که مراحل انجام متفاوتی هم دارند. در امر نوسازی، هزینه بازسازی نسبت به ساخت سینمای جدید کمتر است؛ اما آنچه در هر دوی آنها مهم است، چگونگی ساخت و تجهیز کردن سینماها برای پررونق شدن سالنهای سینما است.
این پروژه چقدر در شهرستانها موفق عمل کرده است؟
در شهرستانها چون قبلا اهمیت کمتری به این قبیل مسائل داده میشد، اتفاقا استقبال بیشتر بود. سه ماه پیش که سینما هویزه مشهد با ۵ سالن افتتاح شد، ما شاهد بازخوردهای خیلی خوبی بودیم. مسلما شما غیر از تهران هم اگر به سالنی بروید که از نظر طراحی، تجهیزات و امکانات فنی و … در حد سینماهای استاندارد دنیاست، بدون در نظر گرفتن اینکه چه فیلمی در آن اکران میشود، صرفا برای دیدن جذابیتهای آن سینما هزینه خواهید کرد. این سینما باوجود محدودیتهایی که شهر مشهد دارد و این روزها وضع اکران خوبی هم نداریم، به فروشی بیش از ۴۰۰ میلیون تومان دست پیدا کرد و بعد از سینما آزادی، دومین سینمای پرفروش کشور در سه ما اخیر محسوب میشود.
شکل ساخت چطور توانست در این مورد موثر باشد؟
فضای سینما به جذب مردم خیلی کمک میکند و باعث میشود بار مسئولیت فیلم کمتر شود. در اوضاع فعلی، فیلم درحال اکران باید خیلی جالب توجه باشد که مردم حاضر باشند برایش هزینه کنند و به سینما بروند. با پیشرفت تکنولوژی، راههای ارزانتر و قابل دسترستر آنقدر فراهم شده که کمتر کسی به خودش زحمت سینما رفتن میدهد. در این صورت باید در سینما جاذبههایی ایجاد کنیم که مردم به سینما علاقه نشان دهند. تجهیز سیستم صوتی و تصویری، افزایش تعداد سالنهای یک سینما، پرسنل آموزش دیده و بهروز کردن فضای لابی و معماری و … قطعا میتواند کشش بیشتری را در رفتن به سینما ایجاد کند. الان در تهران تعداد مردمی که به سینما آزادی، فرهنگ و ملت میروند خیلی بیشتر از کسانی است که در سینما پیوند، جی و … فیلم میبینند.
با توجه به وضع نه چندان جالب اکران، آیا این تجملات چشمنواز میتواند از ریزش مخاطب جلوگیری کند؟
ریزش مخاطب در همه جای دنیا هست. مثلا در انگلیس در دهه ۵۰ میلادی تعداد فروش بلیط یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون عدد بود، در صورتی که در سال ۲۰۱۲ تا۱۷۰ میلیون کاهش داشت؛ یعنی به نسبت ۵۰ سال پیش تعداد تماشاگران این کشور به یک دهم نزول پیدا کرد. یا در آمریکا همان زمان ۵ میلیارد نفر به سینما میرفتند. این روند تا ده سال پیش سیر نزولی طی کرد و در دهه اخیر با ثباتی که پیدا کرد، رقم حدود ۱ میلیارد و ۸۰ میلیون ثابت ماند. ریزش مخاطب امری کاملا طبیعی است؛ چون آن زمان تنها مکان ممکن برای دیدن فیلم سینما بود، اما امروز با پیشرفت و تعدد امکانهای عرضه فیلم باکیفیت، مردم بین رسانهها تقسیم شدند.
ضمن اینکه ما اصلا آمار درستی از این وضعیت نامطلوب در کشورمان نداریم. در بحث اقتصادی و اکران این روزها میگوییم سینما وضع خوبی ندارد، بدون اینکه آن را با شاخصهای ثابت بررسی کنیم. اولین شاخص تعداد سینما به ازای جمعیت است. مثلا در امریکا برای هر ده هزار نفر یک سالن سینما وجود دارد؛ در چین به ازای هر ۵۰۰ هزار نفر و در ایران به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر، که مشابه اوکراین و بلغارستان هستیم. شاخص دیگر مالتیپلکس یا درصد چندسالنه بودن سینماهاست. این مسأله به معیار تبدیل شده است که کشوری که ۶۰ درصد سینماهایش مالتیپلکس است، مدرنتر از کشوری است که ۳۰ درصد این آمار را دارد. این نشان میدهد که برخلاف نظرات، ما در ایران رشد خوبی داشتهایم. یکی دیگر از شاخصها به ضریب اشغال مربوط است. در امریکا با وجود فیلمهای قابل توجهشان در ده سال گذشته، آمار زیر ده درصد بود؛ چنین رقمی در ایران افت محسوب میشود، در صورتی که اگر در کشوری این شاخص بالا باشد، نشانه وجود بحران در آن کشور است؛ یعنی مردم آنقدر بیکارند که در طول هفته دائم به سینما میروند؛ در حالی که در کشورهای غربی سینما فقط مختص شنبه و یکشنبه است. کشوری که بعداز ظهر وسط هفته سالن سینمایش پر باشد، حتما دچار اشکال است. سینماهایی مثل آزادی یا فرهنگ که مردم بیشتر میروند، ضریب اشغالشان بالای ۵۰ درصد است.
پس با این حساب کسب و کار سینماداری که خیلی بهتر از مشاغل دیگر است!
بله. اما این یک ریسک است و سینمادار را میترساند؛ چون تصور روشنی از بازگشت سرمایه ندارد و شاید ترجیح دهد رستوران بزند تا سینما. در این صورت اگر بخواهد حرفهاش را تغییر دهد، دیگر دردسرهای تغییر کاربری را ندارد. تنوع کالای سینمادار به افراد دیگری چون فیلمساز بستگی دارد و سینمادار هیچ دخالتی در کیفیت فیلمی که اکران میکند، ندارد. اگر سینمادار بخواهد سینمایش را تعطیل کند، با ارشاد طرف است، اما تغییر کاربری را شهرداری باید تعیین کند و این مسأله هزینه هنگفتی خواهد داشت. مشکل ثانوی سینماها این است که صاحبامتیاز کسب یا سرقفلی با صاحب زمین اغلب یک نفر نیستند. این حجم نقدینگی سینمادار را معمولا پشیمان میکند و ما شاهد سینماهایی از جنس لالهزار هستیم که اکثرشان منحل شدند، اما فقط درشان بستهشده و هیچ تغییر دیگری نکردهاند.
از لحاظ آماری، دراین سالها روند ساخت و بازسازی چطور بوده است؟
زمان آغاز کار، تعداد سالنهای کل کشور ۱۳۱ سالن بود که الان به ۱۷۵ سالن رسیده است. ظرفیت صندلی از ۵۷ هزار به ۵۷۴۵۴ افزایش داشته است. هزینه کل پروژهها ۳۵ میلیارد تومان بود که ۲۱میلیارد تومان را ما پرداخت کردیم، باقی هزینه را هم مالکان سینما و استانداریها تامین کردهاند. اما چون اعتبارات دولتی کم شده بعد از این ریتم کار کمی کندتر میشود و دیگر قادر به بازسازی پروژههایی مثل سینما هویزه با هزینه ۷ میلیارد تومان نیستیم. فعلا سعی داریم پروژه نصفهکاره روی دست کسی نگذاریم.
با این اوضاع ساخت سینما باز هم صرفه اقتصادی دارد؟
خیلی وقتها هزینههایی که برای کارهای فرهنگی میشود، برنمیگردد. دراین زمانه قطعا سود کلهپزی از کتابفروشی و سینماداری بیشتر است، اما دولت نباید همه چیز را به چشم اقتصاد و سود ببیند. اولین وظیفه ما ایجاد تعادل است. دولت اگر زمین پارک ملت را خرد کند و ساختوساز انجام دهد، قطعا سود قابل توجهی کسب میکند. پارک و گالری و اسباب سرگرمی، یک نیاز اساسی و بسیار مهم است. الان تفریح مردم دو چیز است: خوردن و تماشاکردن ویترین مغازهها. بعد میگویند، چرا ایرانیها اضافه وزن دارند؟ در حالی که اگر مراکز فرهنگی بیشتری در کشور ساخته شود، قطعا مردم به جای اینکه برای تفریح به رستوران بروند و پیتزا بخورند، برای مکانهای مفیدتری هزینه میکنند.
به عنوان آخرین سوال، آیا برای جذب بیشتر مردم به سالنهای سینما، امکان نمایش سهبعدی هم در برنامههایتان گنجانده شده بود؟
سینمای سه بعدی در دنیا مثل یک جریان بود که آمد متحول کرد و الان به جز انیمیشنها عملا دیگر جذابیتی برای مردم ندارد. «آواتار» نقطه عطف تحول در سینما بود و خیلی از سینماها به واسطه همین فیلم به سیستم دیجیتال مجهز شدند. قبل از آن هیچ سینمایی حاضر نمیشد برای سیستم دیجیتال هزینه کند؛ چون با از بین رفتن بحث کپی و همه دردسرهای یک فیلم ۳۵ میلیمتری، همه سود به جیب پخشکننده میرفت، در صورتی که هزینههای سینما با سینمادار بود، اما بعد از «آواتار» وضع فرق کرد؛ چون این فیلم فقط با تجهیزات دیجیتال قابل دیدن بود و یکباره ۵۰ درصد سینماهای امریکا دیجیتالیزه شد. اما الان اوضاع فرق کرده. در ایران هم خیلی سهبعدی جواب نمیدهد؛ چون فیلمی نداریم که بخواهیم سهبعدی نمایش دهیم. اما بهتر است هر سینما اقلا یک سالن سهبعدی داشته باشد. این برای یک سینمادار امتیاز بزرگی محسوب میشود و از دید روانشناسی مردم بیشتر دوست دارند به سینمایی بروند که تجهیزات مدرنتری دارد؛ حتی اگر خود مصرفکننده آن نباشند.