پیگیری دقیق و ویژه پرونده ربودن امام موسی صدر را باید یکی از نقاط درخشان کارنامه فعالیت دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران دانست که هنوز هم حاضر به مختومه اعلام کردن این پرونده بدون دستیابی به اطلاعات و اسناد و دلایل قانع کننده مبنی بر شهادت وی نشده است.
سوره سینما – مشرق نوشت : اعتبار دیپلماتیک هر کشور در فضای روابط بینالملل، رابطه مستقیمی با احترام و ارزش وزارت خارجه آن برای تابعین خود در کشورهای خارجی دارد. در واقع، این دستگاه دیپلماسی کشورهاست که با نوع رفتار و واکنش خود نسبت به سرنوشت کسانی که تابعیت آن کشور را دارا هستند، این پیام را به همه دولتهای جهان مخابره میکند که تا چه اندازه باید روی اعتبار آن کشور و رویکرد جهانی آن حساب باز کنند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به دلیل محدودیتهای بیسابقهای که از سوی کشورهای غربی نسبت به تابعین ایران در سایر کشورهای جهان اعمال شد، پیگیری سرنوشت و وضعیت ایرانیان مقیم خارج از کشور به طور جدی در دستورکار وزارت امور خارجه قرار گرفت اما متاسفانه بررسی موردی چند پرونده نشان میدهد که گاهی اوقات این فرآیند به صورت جدی و قاطع دنبال شده است اما در برخی موارد دیگر گویا انگار اتفاقی نیفتاده و هیچ برنامه مشخصی برای پیگیری قضایی و حقوقی یک حادثه برای تابعین ایرانی در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد.
شهریور ۱۳۵۷ است؛ زمانی که سید موسی صدر، مرجع دینی و رهبر سیاسی شیعیان لبنان که به دلیل محبوبیت وصف ناپذیر خود در میان همه مردم این کشور لقب امام موسی صدر را برای وی انتخاب کردهاند، پس از سفر به لیبی به دعوت معمر قذافی به دلایلی نامعلوم، ناپدید شد. ماجرا از این قرار بود که چون رژیم صهیونیستی از اجرای قطعنامه ۴۲۵ شورای امنیت وعقب نشینی از مناطق مرزی لبنان سر باز زده بود، امام موسی صدر برای مذاکره درباره اوضاع بحرانی لبنان و خطرهای تهدید کننده جنوب لبنان با رهبران کشورهای عربی به سوریه، اردن، عربستان سعودی و الجزایر سفر کرد واین کشورها را به برگزاری نشست محدود سران فراخواند. وی در گفتگو با روزنامه «اخبار خلیج فارس» چاپ بحرین اظهار داشت که هدف از انجام این مذاکرات آزادسازی مناطق جنوب لبنان است. وی همچنین در الجزایر با رئیس جمهور «هواری بومدین» و «محمد صلاح یحیاوی» و دیگر مسؤولان جبهه آزادیبخش میهنی (الجزایر) گفتگو کرد. در یکی از این نشستها به وی توصیه شد که از کشور لیبی که در روند اوضاع نظامی و سیاسی لبنان اثر گذار است، دیدار کند وسفر دورهای خود را تکمیل کند. وی در آن نشست اظهار داشت که تنها دیدارش از لیبی در سال ۱۹۷۵ برای شرکت در کنگرهای اسلامی بوده و او به دعوت لیبی برای دیدار وی از این کشور وگفتگو با رهبران آن پاسخ موافق خواهد داد.
ناپدید شدن و به قول بسیاری از منابع معتبر، ربودن امام موسی صدر با اینکه چند ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی رخ داد اما هیچگاه در بحبوحه فعالیتهای انقلابی گم نشد. از همان سالهای آغازین تشکیل جمهوری اسلامی ایران همیشه کمیتههای متعددی برای پیگیری این مساله فعالیت کردهاند و دستگاه دیپلماسی ایران نیز در اکثر مذاکرات خود با کشورهای عربی، مساله پیگیری سرنوشت وی را در دستور کار خود قرار داده است.
دقیقا ۲۰ سال پس از ربودن امام موسی صدر در جاده لبنان به لیبی، یعنی در مردادماه ۱۳۷۷ یک حادثه دیگر برای جمعی از فعالین سیاسی جمهوری اسلامی ایران رخ میدهد ولی این بار به جای لبنان، افغانستان میزبان این حادثه است. کشتار دیپلماتهای ایرانی در کنسولگری افغانستان در کنسولگری ایران در مزار شریف به دنبال اشغال شهر توسط نیروهای طالبان رخ داد. در ابتدا مرگ هشت دیپلمات گزارش شد. مدتی بعد مرگ دو دیپلمات و یک روزنامه نگار دیگر نیز تایید شد.
با وجود اهمیت بالای این حادثه در عرف دیپلماتیک، به دلایلی نامعلوم – که شاید درگیر بودن برخی از فعالین سیاسی دولت وقت با اتهام کم کاری و سهل انگاری در پیشگیری از این ماجرا – تاکنون اقدام موثیر و مشخصی در راستای تعیین تکلیف این پرونده صورت نگرفته است و هنوز به صورت رسمی مشخص نشده که چه گروهی مسئول این جنایت دیپلماتیک علیه مسئولین سیاسی و رسمی جمهوری اسلامی ایران بوده است.
در حالی که دولت افغانستان در سالهای اخیر روابط بسیار خوبی با تهران دارد و میتوان از این فرصت برای پیگری پرونده کشتار دیپلماتهای کشورمان در مزار شریف استفاده کرد اما به نظر میرسد انگیزهای برای این کار در دستگاه دیپلماسی ایران وجود ندارد و برخلاف ماجرای ربودن امام موسی صدر قرار نیست اقدامی جدی در این زمینه صورت بگیرد.
قطعا پیگیری دقیق و ویژه پرونده ربودن امام موسی صدر را باید یکی از نقاط درخشان کارنامه فعالیت دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران دانست که هنوز هم حاضر به مختومه اعلام کردن این پرونده بدون دستیابی به اطلاعات و اسناد و دلایل قانع کننده مبنی بر شهادت وی نشده است. در همین راستا، انفعال عجیب و سوال برانگیز در پیگیری ماجرای کشتار دیپلماتهای ایرانی در مزار شریف را که مشخص نیست به چه دلیل و با چه انگیزهای صورت میگیرد، باید یکی از نقاط تاریک فعالیت وزارت امور خارجه دانست. جای این سوال بزرگ و مهم در آستانه هفدهمین سالگرد وقوع این جنایت تاریخی همچنان به شدت حس میشود که چرا دستگاه دیپلماسی کشور اساسا این مسئله مهم را که علاوه بر اهمیت آن در زمینه شناسایی عاملان و قاتلین چند مامور رسمی و قانونی ایران، به طور بنیادین با رویکرد استراتژیک جمهوری اسلامی در منطقه شرق آسیا پیوند خورده، در اولویتهای کاری خود قرار نمیدهد و از طریق دولت دوست و برادر افغانستان به دنبال پیگیری نهایی آن نیست؟ آیا ۱۷ سال زمان کافی برای جستجو در زمینه سرنخهای موجود در رابطه با پرونده مزار شریف نیست؟
**مهدی خانعلیزاده