سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۳ مهر ۱۳۹۴ در ۲:۵۵ ب.ظ چاپ مطلب
نگاهی به فیلم «360 درجه»:

در مسیر درست «گناهکاران»، اما چند گام به عقب!/نگاه «سوره‌سینما» به «۳۶۰ درجه» سام قریبیان-۱

360-Daraje2

وقتی در جشنواره سی‌ویکم فیلم فجر «گناهکاران» فرامرز قریبیان اکران شد خیلی‌ها امید به احیای مجدد سینمای پلیسی در کشورمان بستند. اما آن فیلم هرچه که بود، «ایرانی» نبود.

سوره‌سینما صادق فرامرزی: وقتی در جشنواره سی‌ویکم فیلم فجر «گناهکاران» فرامرز قریبیان اکران شد خیلی‌ها امید به احیای مجدد سینمای پلیسی در کشورمان بستند. اما آن فیلم هرچه که بود، «ایرانی» نبود، و شاید به همین خاطر هم بود که سام قریبیان(نویسنده گناهکاران) در کنفرانس خبری فیلم به جمع‌آوری داستان گناهکاران از مجموع نزدیک به ۲۰۰ فیلم پلیسی آمریکایی خبر داد.

حالا، «۳۶۰درجه» ادامه «گناهکاران» است، اما همان معدود نقاط قوت فیلم پدر هم در اثر جدید پسر مشاهده نمی‌شود. فارغ از غیربومی بودن داستان که بر تک‌تک سکانس‌ها،کاراکترها و حتی لوکیشن‌ها سایه انداخته است، آنچه که «۳۶۰درجه» را آزاردهنده می‌کند وجود مجمع‌الروایاتی از فیلم‌های پلیسی مختلف است که مانع از  یکدستی ساختار داستانی فیلم هستند و از برقراری هر رابطه علت و معلولی میان اتفاقات جلوگیری می‌کنند.

«۳۶۰درجه» می‌خواهد خیلی جدی‌تر از سینمای ایران باشد اما برای جدیت‌ش آنقدر بر دیالوگ‌ها و موقعیت‌های ضعیفی تکیه می‌کند که فیلم را تا حد زیادی به وادی طنزی ناخواسته می‌برد. طنزی که اگر حتی وجود کارکتر ابتری به نام «مرد چکمه پوش» یا مثله کردن مهتاب که فقط و فقط یادآور پایان فیلم سینمایی se7en است را نادیده بگیریم در صحنه‌های به اصطلاح اکشن فیلم به اندازه کافی به وجود آمده است.

«۳۶۰درجه» یک فیلم نوآر است و طبق معمول بخاطر انتخاب تم و پیرنگی که توانایی برقراری ارتباط با جامعه ایرانی را ندارد می‌شود آن را در فضایی انتزاعی تصور کرد و در یک لامکان برای داستان آن ارزشگذاری قائل بود و شاید به همین خاطر باشد که هرقدر لیست بازیگران فیلم لیستی مستحکم است خبری از حتی یک پلان بازی دلنشین نیست و غالب نقش‌ها در حد یک تیپ- نه شخصیت- باقی می‌مانند.

سایه آنارشیسمی هم که بر جامعه مورد روایت «۳۶۰درجه» حاکم است می‌تواند باب نقد را باز بگذارد، اما تقابل پلیس(حاکم) با قهرمان(محکوم) آنقدر دم‌دستی و مبتذل است که تا این حد احمق بودن پلیس را فقط می‌شود با احمق فرض کردن مخاطب توجیه کرد.

با این اوصاف، شاید عنوان فیلم را بشود تنها نقطه تحسین‌برانگیز و مناسب با خود فیلم دانست، همه چیز در همان جایی پایان میابد که شروع شده است و یک آمیختگی و انسجام کامل میان محیط بسته(زندان) و محیط باز(جامعه) برقرار است. «دانای کل» روایت در قالب یک کاراکتر زندانی در می‌آید، همه را بازی می‌دهد و هرکسی یا از او دستور می‌گیرد یا بازی می‌خورد! او در همه جای داستان دیده می‌شود اما تا پایان به دنبال اوییم و به همین خاطر است که فیلم با جمله «راز و رمز حقیقی جهان در آن چیزی است که آشکار است، نه پنهان» شروع می‌شود.

«۳۶۰درجه» فیلم خوبی نیست و اگر آن را در بین فیلم‌های پلیسی قرار دهیم و با آنها بسنجیم، باید بگوئیم که فیلمی ماقبل بلوغ است. شاید به همین دلیل هم هست که در این کشکول پلیسی نمی‌شود دنبال محتوایی بود. اما با این‌همه شاید مهم‌ترین پیام فیلم را باید خارج از روایت داستانی آن جستجو کرد. شخصیت اصلی این داستان کارگردان آن(سام قریبیان) است، او از فرنگ برگشته و خواسته است با کنار هم چیدن خرده‌روایت‌هایی از فیلم‌های آمریکایی یک روزنامه دیواری پلیسی را در سینمای ایران بسازد، اما شاید نمی‌دانست میان این بریده‌های روزنامه با اتفاقات روز جامعه فاصله‌ای به اندازه سال نوری است و اگر سینمای ایران بتواند این خلاء حاصل از پرده سینما با بیرون سینما را پر کند قطعا تراژدی‌اش خیلی بهتر از پایان فیلمفارسی‌وار «۳۶۰درجه» ختم به خیر خواهد شد.