ظاهرا رفاقت دیرینه پدر با مسعود کیمیایی باعث شده تا پسر نیز از فرآیند تاثیرپذیری شخصیتی چون کیمیایی بی نصیب نماند و این تاثیرپذیری بیش از هر چیز در جنس و شکل دیالوگهای ۳۶۰ درجه تجلی یافته است.
سوره سینما – جواد محرمی: رویکرد سینمایی سام قریبیان می تواند برای سینمای ایران امری مبارک باشد چرا که ژانر حادثه ای و اکشن نیاز اساسی یک سینمای روی پا و در قید حیات است و اگر این فیلمساز جوان بتواند خود را از زیر تاثیرات سینمای متاخر مسعود کیمیایی رهانیده و با رعایت اسلوب و قواعد ژانر حادثه ای سروشکل درستی به آثار بعدی خود بدهد می تواند در آشتی بخش عمده ای از تماشاگران سینما نقش آفرین باشد.
ضعف کارگردان در تسلط بر هر کدام از بخشهای مختلف یک اثر سینمایی می تواند یک متن خوب را تبدیل به یک فیلم معمولی کند. ۳۶۰ درجه یک فیلم معمولی است که می توانست با رعایت برخی ریزه کاریها به اثری قابل اعتنا در ژانر حادثه ای تبدیل شود.
رعایت وسواس و دقت نظر بیشتر در انتخاب بازیگر نقش اصلی می توانست تا حد زیادی سطح کیفی فیلم ۳۶۰ درجه را ارتقا دهد و در ذهنها به اثری ماندگارتر تبدیل نماید.
اولین اثر سینمایی سام قریبیان اتفاقا از جانب بازیگر نقش اصلی ضربه اساسی را خورده است. هر قدر بازیگران کاراکترهای فرعی تر مانند بهاره رهنما، مسعود فروتن و میترا حجار انتخابهای به جایی هستند و پر فروغ و جذاب ظاهر شده اند میلاد کی مرام نقش اصلی فیلم را به نقطه ضعف اصلی فیلم بدل کرده است.
از سویی دیگر ۳۶۰ درجه از بی اعتنایی به رعایت قواعد یک ژانر مشخص لطمه جدی خورده است. از سیاق فیلم به نظر می رسد که شاهد فیلمی با ژانر حادثه ای و اکشن هستیم که طی دو دهه اخیر افتخار انزوای آن به پای سینمای روشنفکری نوشته شده و بخش اعظمی از تماشاگران این جنس از سینما از سالنها رانده شده اند. ژانری که نیاز سینمای عامه پسند و بدنه است و از ابتدای انقلاب با شوم بختی ناشی از نگاه شبهه روشنفکرانه و کج فهمی مدیران سینمایی وقت تقلای به انزوا راندن آن آغاز شد تا در اوایل دهه هفتاد کاملا از گود خارج شود.
فیلمهای ژانر حادثه ای و اکشن با نگاه به گیشه ساخته می شوند و از قصه ای ساده و خطی بهره می برند. کشش دراماتیک در این ژانر از مبارزه قهرمان فیلم با نیروهای شر حاصل می شود. انسان های شرور و بدذات و نیروهای شیطانی ضد قهرمانهای این ژانر سینمایی را تشکیل می دهند. اینگونه از فیلم ها معمولا از قطب منفی فاصله می گیرد یا او را نابود می کند. در این گونه سینمایی معمولا قهرمان در صحنه هایی نفسگیر و پر از تعقیب و گریز به فرجامی موفقیت آمیز دست می یابد.
اما فیلم ۳۶۰ درجه با اینکه به بسیاری از قواعد این ژانر نزدیک شده اما از پایان بندی بی قواره ای برخوردار است به گونه ای که قهرمان فیلم بر خلاف نمونه های ماندگار این ژانر سینمایی در پایان به دست نیروی شر به شکلی دراماتیک و اثرگذار نابود می شود و پیروزی نیروی شر بر خیر را به شکلی عجیب به مخاطب القا می کند.
۳۶۰ درجه در برخی از صحنه ها تا حدودی به مولفه های سینمای نوآر هم نزدیک شده است. ژانری که تحت تاثیر رواج رمان های جنایی شکل گرفت. لحنی تلخ و مایوسانه دارد و از فضایی تیره و تار بهره می برد و قهرمان فیلم فردی منزوی است که زنی اغواگر برای رسیدن به خواسته اش او را تحت تاثیر قرار می دهد و قهرمان فیلم خودش را برای رسیدن به خواسته اش به خطر می اندازد. نوآرها فیلم هایی هستند که با فضا و حس و حالی ناامیدانه و پرهراس زمانه خودشان را بازتاب می دهند.
نماهای تاریک و مه آلود و غالبا سیاه و سفید. نمایش خیابان های خلوت و باران خورده و پر از سایه. مردمانی منزوی و گوشه گیر که چیزی برای از دست دادن ندارند. زنان فریبنده ای که عشق و نفرت قهرمان را همزمان برمی انگیزند از ویژگیهای ژانر نوآر در سینما است که فیلم ۳۶۰ درجه تا حدود زیادی مولفه های این ژانر را در خود جای داده است.
اما آنچه به اثر سینمایی سام قریبیان لطمه وارد کرده دیالوگهای کیمیایی وار است. ظاهرا رفاقت دیرینه پدر با مسعود کیمیایی باعث شده تا پسر نیز از فرآیند تاثیرپذیری شخصیتی چون کیمیایی بی نصیب نماند و این تاثیرپذیری بیش از هر چیز در جنس و شکل دیالوگهای ۳۶۰ درجه تجلی یافته است که علی القاعده به فیلم لطمه وارد کرده است.
قریبیان حتی بسیاری از فضاسازیهای اثر خود را متاثر از آثار کیمیایی جلوی دوربین برده است. تقلید از دیالوگها و فضاسازیهای آثار متاخر کیمیایی کافی است تا یک کارگردان جوان و جویای نام را در ساخت اولین اثرش در سراشیبی قرار دهد.
اما رویکرد سینمایی سام قریبیان می تواند برای سینمای ایران امری مبارک باشد چرا که ژانر حادثه ای و اکشن نیاز اساسی یک سینمای روی پا و در قید حیات است و اگر این فیلمساز جوان بتواند خود را از زیر تاثیرات مخرب سینمای متاخر مسعود کیمیایی رهانیده و با رعایت اسلوب و قواعد ژانر حادثه ای سروشکل درستی به آثار بعدی خود بدهد می تواند در آشتی بخش عمده ای از تماشاگران سینما نقش آفرین باشد.