سوره سینما – جوادمحرمی: سینماگران ازجمله اصنافی محسوب می شدند که شاید بیش از همه از ظهور دولت یازدهم استقبال کردند و با لحن و ادبیاتی امیدوارانه که ناشی از فضای خوش بینانه پس از انتخابات بود به گونه ای حرف می زدند که گویا مدیریت تازه قرار است معجزه نماید، اما این روزها با گذشت دوسال از آغاز به کار مدیریت سینمایی جدید لحن سینماگران در مواجهه با مدیران سینمایی دولت یازدهم تغییری محسوس کرده است و ظاهرا دیگر خبری از آن فضای گل و بلبل در میان نیست.
قرار شما تدبیر و امید بود. و دریغ که امروز….!
در ماههای اخیر تنی چند از سینماگران مطرح با انتخاب لحنی به شدت گلایه آمیز از آنچه در مدیریت سینمایی کشور در حال رخ دادن است ابراز ناامیدی کرده اند که در تازه ترین آنها مهدی سجاده چی از فیلمنامه نویسان مطرح و نام آشنای سینما و تلویزیون در نامه ای سرگشاده به رئیس جمهور, حسن روحانی آورده: «آقای رئیس جمهور! باور کنید سینمای ملی ایران می تواند بمیرد؛ در همین دولت شما…! »
این سینماگر می افزاید: «آقای روحانی! کار سینما نمایش است، اما کار مسئولان سینمایی اگر نمایش باشد، اوضاع همین می شود که هست. مسئولان فرهنگ یا سینماگران را در قعر افسردگی غرق کرده اند و یا دغدغه را از ایشان گرفته و در صحرای الکی خوشی و بی معنایی پرورانده اند. ولی حتماً یادتان هست قرار این نبود. قرار شما تدبیر و امید بود. و دریغ که امروز….!»
هرچه در حافظه ام جستجو می کنم، دورانی اسفبارتر از این نمی یابم
سجاده چی در ادامه این نامه آورده: «ما تقریباً مرده ایم!… خیلی ممنون آقای رئیس جمهور؛ اگر هدف همه مردان فرهنگی رئیس جمهور، کشتن ما بوده، بفرمائید ادامه دهند، چیزی نمانده؛ ولی چنانچه ساحت فرهنگ و هنر را محتضر می خواهند، کارشان را به درستی انجام داده اند! من از حوزه های مختلف فرهنگ بی خبر نیستم؛ اخبار بد به سرعت منتشر می شوند. اما وضعیت سینما را می توان رو به قبله فرض کرد.»
این فعال سینمایی می افزاید: «نمی دانم بدترین چیز برای هنرمندان چه می تواند باشد، اما واضح است که یاس و ناامیدی موجود، خیلی خیلی بد است. آن قدر که هرچه در حافظه ام جستجو می کنم، دورانی اسف بارتر از این نمی یابم. همانطور که قحطی و بلا و بیماری، هر مملکتی را تهدید می کنند، هنرمندان ناامید و سرخورده هم ظرفیت های فرهنگی کشور را می جوند و می سایند. هنر به این شکل به جای زایندگی، جونده می شود.»
امیدوارم دیگر نگویید خانه سینما را باز کردیم
شاید بتوان نامه اخیر سجاده چی به رئیس جمهور را به لحاظ صراحت لهجه و لحن ناامیدانه آن اوج گلایه مندی یک سینماگر از عملکرد مدیریت سینمایی فعلی دانست. اما کمی پیشتر و در جریان برگزاری جشن خانه سینما نیز رضا میرکریمی، مدیرعامل خانه سینما در مقابل حجت الله ایوبی که جزو میهمانان این مراسم بود لب به گلایه گشود و عنوان کرد:« تعجب می کنم که دولت ها تغییر می کنند و به طور مشترک به هنر بی اعتنا هستند. به خدا ما هم کارامد هستیم و می توانیم. دولت ها همیشه با سلیقه های مختلف می آیند و می روند اما انگار چیزی که در بین همه آن ها مشترک است کم اعتنایی به هنر و فرهنگ است. دیگر برایمان سخت است که بگویم ما را ببینید به همین دلیل ترجیحاً دیگر در این باره صحبت نمی کنم.»
او به این هم اشاره کرد که:« امیدوارم روحانی در اولین کنفرانس مطبوعاتی وقتی می پرسند برای فرهنگ و هنر کشور چه انجام داده اید، مجبور نشود که بگوید: «در خانه سینما را باز کردیم.»
با شعر خواندن و لبخند مشکل سینمای ما حل نمیشود
در روزهای اخیر یکی دیگر از حامیان سینمایی دولت یازدهم هم لب به اعتراض گشود و از سیاستهای سینمایی وزارت ارشاد گلایه کرد. نامه صریح مهدی کرم پور به ایوبی در چند روز اخیر تا حدود زیادی فضای رسانه ای سینما را به خود متوجه کرد.
کارگردان جوان سینمای ایران؛ با نگارش نامهای صریح و سرگشاده با خطاب قرار دادن حجت الله ایوبی نوشت: «خیال میکردم گفتنیها را برایتان در جلسات خصوصی و عمومی گفتهام. به دوستی. به تذکر. به قهر. به شوخی. آنچه وظیفه خود میدانستم که باید گفته شود را. بالاخره یکی باید این سکوت موهن را که از ترس پنهان از دست دادنها، میآید بشکند. چرا که مال ما نیست. لیاقت ما نیست.»
دولت کارهای مهمتر از فرهنگ دارد!
کرم پور در ادامه می افزاید: «آقای دکتر!ما میدانیم و میدانستیم که اولویت دولت یازدهم فرهنگ و هنر نیست. که کارهای مهمتری دارد در عرصهی سیاست خارجی و اقتصاد. و پذیرفتیم که لب بگزیم تا نوبتمان شود. ما در حوزهی سینما فرقی بین جناحبندیهای سیاسی حس نکردهایم. همه یک رویهی دِمُده و سادهانگارانه را ادامه میدهند. گیرم با نقابها و شعارهای متفاوت. اما عملکردشان یکیست. چه بسا اصولگرایان چون به مسلمانیشان مطمئن بودند سر حرفهایشان هم بیشتر میایستادند، این را اگر دیگران در خفا میگویند، بگذارید من به شما آشکار بگویم.»
آیا قرار است از اروپای ورشکسته برایمان سوغات دیگری بیاورید؟
کرم پور می افزاید: «آقای دکتر! زمزمهها و پچپچههای درگوشی میپرسند نکند خدای ناکرده این اشتباهات سهوی نباشند؟ نکند خدای ناکرده قرار بر حذف سینمای ملیست و خودمان خوشبینانه جشن با پنبه سر بریدنش را به پایکوبی نشستهایم؟ نکند در پساتحریم در میان خیل بنجلهای صف کشیده برای اخذ طلبهای دلاریمان قرار است از چین و هند و اروپای ورشکسته، برایمان سوغات دیگری بیاورید؟»
مدیران دولتی باید پاسخگوی توقیف رستاخیز به بهانه جشن هسته ای باشند
اما جز این ها احمدرضا درویش نیز که از حامیان اصلی روی کار آمدن دولت فعلی بود این روزها به خاطر ممانعت از ادامه اکران فیلم رستاخیز توسط وزارت ارشاد دولت یازدهم گلایه های آشکار و صریحی را به سوی سازمان سینمایی روانه می کند.
او شامگاه ۱۷ شهریوردر مراسم بزرگداشت هفدهمین جشن خانه سینما با تاکید بر اینکه «رستاخیز» با مجوزهای قانونی و اتکا به فتاوای مراجع ساخته شده است گفت: آنچه بر اثر تصمیم مدیران دولتی مبنی بر پایین کشیدن این فیلم از پرده اکران و توقف و تعلیق نمایش آن به بهانهی جلوگیری از تضعیف جشن هستهای صورت گرفته، حکایتی عبرتآمیز است که مسئولان سیاستورز، لاجرم میبایست پاسخگوی آن باشند.
کاش میتوانستم لااقل حرف بزنم، اما از آن هم محروم هستم
اما حجتالله ایوبی که خود در این مراسم حضور داشت در سخنانی بیان کرد: «ای کاش به او عشق نمیورزیدم، ای کاش مخالف فیلمش بودم و طرفدار این نبودم که فیلمش نمایش داده شود تا آن وقت برخی از فرمایشاتی که در اینجا مطرح شد به من میچسبید.
او ادامه داد: کاش میتوانستم لااقل حرف بزنم، اما از آن هم محروم هستم و ناچاریم صبر کنیم تا این مشکل هم در سینما حل شود.
وقتی کسی حتی حرف هم نمیتواند بزند چرا مانده است؟
اما حسن برزیده هم که در بیان گرایشهای سیاسی خود صراحت دارد و یکی دیگر از سینماگران حامی دولت یازدهم محسوب می شود در گفت و گو با ماهنامه مرز عبور می گوید: « آقای جنتی بهعنوان وزیر ارشاد، ازنظر من بههیچوجه شایستگی این وزارت را ندارد. آقای ایوبی آدم بسیار منعطف، مهربان و خوشی است، ولی در شرایط ملتهب به آدمی نیاز داریم که بتواند بایستد. چند وقت پیش در بزرگداشت آقای درویش از ایشان پرسیدند که چرا برای این فیلم هیچ کاری نمیکنید؟ گفت دستم بسته است و حتی نمیتوانم حرف بزنم. به بچهها گفتم: خب! وقتی کسی حتی حرف هم نمیتواند بزند چرا مانده است؟ شما در بالاترین مقام سینمایی میگویی حتی حرف هم نمیتوانم بزنم پس چرا ماندی؟ کی قرار است بالاخره کسی حرف بزند؟ نسبت به اینجور آدمها انتقاد دارم و میگویم همانی باشید که هستید. در محافل خصوصی یک جور حرف میزنند و جاهای دیگر جور دیگری. قبلاً هم دیدهام که کسی به من گفته است وزارت اطلاعات با فلان فیلم مشکل دارد و اگر میخواهید کاری کنید بروید وزارت اطلاعات. بعد میروی وزارت اطلاعات و به شما میگویند به قرآن آقای فلانی خودش گفته است فلان فیلم نرود خارج از کشور. آدم تا این حد منافق؟»
دلم می خواست با خنده حرف بزنم اما دلم درد دارد
یدالله صمدی نیز از دیگر سینماگرانی است که ۱۰ تیر ۹۴ در بیست و پنجمین جشن سالگرد تأسیس کانون کارگردانان در سخنانی انتقادی به سازمان سینمایی و برگزار کنندگان چشنواره فیلم فجر دوره گذشته گفت:« دلم می خواست با خنده حرف بزنم اما دلم درد دارد. این مدیران هستند که روزی در میان ما حضور دارند و ممکن است فردا دیگر بر صندلی مدیریت تکیه نزنند و در میان ما نباشند اما ما همچنان هستیم. در میان ما کسانی هستند که به راحتی تسهیلات می گیرند اما برخی هم با مشکلاتی برای شروع کارشان روبرو هستند و این امکان را ندارند تا فیلمی را به راحتی بسازند.»
هنوز نتوانستم وارد اتاق رییس سازمان سینمایی شوم
صمدی رو به ایوبی رییس سازمان سینمایی گفت:« آقای ایوبی من بارها به منشی دفتر شما مراجعه کرده ام اما نتوانستم شما را ببینم و پاسخ مناسبی بگیرم. هنوز نتوانستم وارد اتاق رییس سازمان سینمایی شوم. به منشی دفتر وی التماس کردم تا با او تماسی داشته باشد تا وی را ببینم اما نتوانستم. چرا؟! چرا باید این طور باشد؟! »
صمدی در حالی از ناتوانی در گرفتن وقت ملاقات با رییس سازمان سینمایی سحن گفته بود که چندی پیش رضا کیانیان هم که در طرفداری از دولت یازدهم جزو صریح اللهجه ها محسوب می شود شبیه به همین حرف را زد و از رجوع به دفتر ایوبی و عدم توفیق در ملاقات رئیس سازمان سینمایی خبر داده و گلایه کرده بود.
بی اعتنایی رئیس جمهور به تشکیل جلسات شورای عالی سینما گلایه دیگر سینماگران
جز این موارد اما عملکرد شورای عالی سینما در دولت یازدهم هم با ابهامات زیادی روبروست و عدم تشکیل جلسات آن انتقادات بسیاری را برانگیخته است. برخی سینماگران تنها دلیل برگزار نشدن جلسات این شورا را ناشی از بی تفاوتی رئیس دولت تدبیر و امید به مقوله فرهنگ و هنر دانسته و خواستار شفاف سازی و توضیح مسئولان امر در این زمینه شدند.
تشکیل شورای عالی سینما اولین بار در دولت دهم و در زمان ریاست جواد شمقدری بر سازمان سینمایی کشور صورت گرفت. جلسات این شورا و مصوبات آن با حضور رئیس جمهور و وزیر فرهنگ وقت، مباحث مهمی همچون پوشش جامع بیمه ای سینماگران، معافیت های مالیاتی و امثالهم را در بر می گرفت.حسن روحانی به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور تا به حال از حضور در این شورا امتناع ورزیده است؛
سیدضیاء هاشمی رئیس جامعه صنفی تهیه کنندگان سینمای ایران در خصوص عدم برگزاری جلسات شورای عالی سینما طی ۲ سال اخیر گفته است: «زمانی می توانیم از رئیس جمهور انتظار حضور در جلسات شورای عالی سینما را داشته باشیم که فرهنگ و هنر برای ایشان دارای اهمیت باشد اما متأسفانه به نظر می رسد این عرصه در دولت تدبیر و امید جایگاهی ندارد. من شخصاً هیچ گونه علاقمندی از آقای روحانی نسبت به سینما و هنر ندیده ام؛ ایشان اصلاً اهل فیلم و سینما نیستند و من بعید می دانم که در تمامی دوران زندگی شان حتی ۴ یا ۵ فیلم را در فضای سینما دیده باشند؛ شاید همین موضوع باعث شده که شورای عالی سینما طی این دو سال با بلاتکلیفی روبروست.»
انتقادها از مدیریت سازمان سینمایی کشور در حالی رو به افزایش است که حجت الله ایوبی رئیس این سازمان در هر جمع و محفلی از رشد بی سابقه سینمای ایران در تمام بخشها سخن می گوید و این سخنان به ترجیع بند همه سخنرانیهای او تبدیل شده است.
یکی از مسائلی که رئیس سازمان سینمایی همواره از آن به عنوان دستاورد یاد می کند راه اندازی گروه سینمایی هنر و تجربه است اما از آنجا که نگاه و رویکرد سازمان سینمایی به این بخش نه به عنوان یک بخش صرفا مکمل بلکه به عنوان یک استراتژی در سینمای ایران پی گیری می شود بیش از پیش به قهر مردم از سینماها دامن زده و سینمای ایران را با بحران تماشاگر و گردش مالی مواجه می کند و این همان زنگ خطری است که به تدریج در گوش عقلای سینما زنگ می زند چرا که تاثیرات آن ملموس تر از آن است که بتوان آنرا کتمان کرد.
با این رویه به نظر می رسد باید در دوران پساتحریم انتظار واکنشهای منفی بسیاری از سوی سینماگران را داشته باشیم چرا که توقعات در این دوران از سازمان سینمایی رو به افزایش خواهد گذاشت.
با سلام و خسته نباشید:
این انتقادات، بر هر دو طرف وارد است. بر دولت به این دلیل وارد است که “…ولی افتاد مشکل ها،!” احتمالا ، ممکن است که به خاطر آن عقاب دست آقای ایوبی باشد، چون فکر می کنم- البته زیاد مطمئن نیستم. که قرار بود به جای آن عقاب، یک کبوتری، بلبلی ، گلی ،شمعی، پروانه ای ، چیزی باشد و به جای داس و اره و تبر و اینها…، یک کلید و… یه همچین چیزها!
در مورد اهالی هنر- و در اینجا سینما– این انتقاد وارد است که انگار نمی دانند که “علم” و “دین”و “هنر” از عوالم “غیب” می آیند و به “گوهر” نمی تواننددروغ بگویند و… اگربه هر دلیل و با هر حیله ای، بخواهی وادار به دروغگوئی شان کنی، آنوقت ، همین می شود که شده است و در این حدود سی و
چند سال که از انقلاب می گذرد ، سی و چند فیلم که فکرش را نکنید، پانزده فیلم که حرفش را نزیید ،حتی اگر به پنج فیلم هم رضایت بدهیم، نبوده است که بویی از عالم “غیب “که چه عرض کنم، بلکه اثری از عوالم “واقع” و یا به زبان خودمانی – تفکری، اندیشه ای،- داشته باشد! – مطمئن نیستم که جمله ام را جمع و جور کرده باشم،مثل اکثر همان فیلم ها که معمولا مطمئن نبودند که چه می خواهند بگویند وچطور آن چیزی را که می خواسته اند بگویند، نگویند که یک طوری گفته باشد که ما می خواهیم بگوئیم ، اما نمی شود که بگوئیم، و….سرتان را درد نیاورم که راست گفتن و راست رفتن و راست اندیشیدن، آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل ها!!!!!!!