سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۹ آبان ۱۳۹۴ در ۱۱:۲۸ ق.ظ چاپ مطلب

اعتراض سینماگران به سازمان سینمایی به مناظره تلویزیونی کشید/ در سال تنها چند فیلم ضرر نمی‌دهند!

asadian-sajade

همایون اسعدیان و مهدی سجاده‌چی درباره‌ی اینکه «آیا هشدار نابودی سینمای ملی ایران جدی است؟» با هم به مناظره نشستند.

به گزارش سوره سینما، به تازگی دو تن از تهیه‌کنندگان و کارگردانان سینما مهدی کرم‌پور و مهدی سجاده‌چی در فاصله‌ی کمتر از یک روز دو نامه‌ی سرگشاده منتشر کرده‌اند، نامه‌هایی که با وجود تفاوت در محتوا و نگرش نویسندگان‌، هر دو به یک دغدغه اشاره کرده‌اند و نسبت به نابودی سینمای ملی ایران هشدار داده بودند.

اما آیا سینمای ملی ایران تا این اندازه در خطر است؟ موضوعی بود که باعث شد، شامگاه گذشته ۷ آبان ماه در برنامه‌ی «شهر فرنگ» تلویزیون، همایون اسعدیان، سخنگوی کانون کارگردانان و مهدی سجاده‌چی، نویسنده‌ی یکی از این دو نامه‌ی سرگشاده با هم به گفت‌وگو نشستند.

در ادامه متن کامل این گفت‌و‌گو که به مناظره تبدیل شد را می‌خوانید:

آقای سجاده‌چی شما در سطرهای آغازین نامه‌تان نوشته‌اید که «وضعیت سینمای ایران را می‌توان رو به قبله فرض کرد» آیا شما واقعا شرایط را اینگونه می‌بینید؟

مهدی سجاده‌چی: این‌ها همه تعبیرات هستند و همان‌طور که در ادامه نوشته‌ام این‌ها ریاضیات نیستند که بتوان آنها را اثبات کرد! اما به هرحال شرایطی پیش آمده است که به زعم بنده تصور می‌کنم که نه تنها برای من بلکه برای افراد زیادی این حس به وجود آمده است که سینما در معرض خطر بزرگی‌ست و سینما به دلیل پیچیدگی‌ها و حساسیت‌هایی که دارد می‌تواند از بین برود. کما اینکه در بسیاری از کشورهای پیشرفته‌ی دنیا سینمای ملی وجود ندارد. من فکر می‌کنم که ما یک سینمای ملی داریم که چرخه‌ای از تولید تا اکران دارد بنابراین من به صورت جدی تصور می‌کنم که سینما وضعیت خوبی ندارد و در معرض خطر است و این تعبیر «رو به قبله بودن» هم در ادبیات ما رایج است.

اگر می‌توانید مسئله را کمی باز کنید و بگویید این شرایطی که می‌گویید خوب نیست چه چیزی است؟

سجاده‌چی: من در واقع در ابتدا به اهمیت سینما توجه می‌کنم و می‌گویم که سینما بسیار اهمیت دارد و یکی از شاخصه‌های ملی ما پس از انقلاب است و بخشی از ارزشمندترین بروز و تظاهرات خارجی فرهنگ ما، توسط همین سینما در دنیا صورت گرفته است. در این صورت اگر طبق گزاره‌ی بنده ” که این سینما در معرض خطر است”، صادق باشد، خیلی حیف است. این سینما ویژگی‌های ملی‌ای دارد که اگر ساختارش از بین برود، احیای آن ناممکن است یا به دهه‌ها وقت احتیاج دارد.

ضمن اینکه سینمای ملی‌ای که توسط آقای بهشتی و امثال‌ ایشان به وجود آمد، محصول یک شرایطی بود و می‌توانست به وجود نیاید، به هرحال این اتفاق افتاد شکل گرفت، بزرگ شد و کلی مدعی پیدا کرد و به جایی رسیده است که می‌توانیم به آن افتخار کنیم و بابت اتفاقات افتاده برای آن نگران باشیم.

نظر شما چیست آقای اسعدیان؟ آیا شما هم وضعیت سینما را در خطر می‌بینید؟

همایون اسعدیان: من از طبق صحبت‌های آقای سجاده‌چی، متوجه نشدم که این گزاره بر چه چیزی‌ مبتنی است؟! می‌گویند اگر این گزاره که «سینما رو به قبله است، صادق باشد» ابتدا باید بپرسیم که این گزاره مبتنی بر چه چیزی‌ ست؟! در یک سال گذشته سینمای ایران فروشش به شدت بالا رفته‌ است. در شش ماهه‌ی اول امسال هم همینطور. چه از نظر آمار تعداد مخاطبان و از چه از نظر رقمی و قیمت بلیت. این یکی از گزاره‌هایی‌ست که اگر پایین آمده بود باید می‌گفتیم که وضعیت سینمای ایران خراب است.

در جشنواره‌ی فیلم فجر سال گذشته ۱۰ ، ۱۱ فیلم از کارگردانان فیلم اولی شرکت کردند که از میان آن‌ها چهار، پنج فیلم به شدت خوب داریم. این باز گزاره‌ی دیگری است که به ما می‌گوید نسل جدید سینما‌ی‌مان موفق بوده است. در جشن امسال خانه‌ی سینما یک فیلم‌ساز، فیلم اولی که فیلم بسیار خوب «چند متر مکعب عشق» را ساخته است، تمامی جوایز را درو می‌کند. من هنوز متوجه نمی‌شوم که این گزاره که می‌گوید سینما رو به قبله است از کجا آمده است؟! بنابراین اول این فرض را اثبات کنیم، بعد راجع به باقی مسائل صحبت کنیم.

سجاده‌چی: من فقط گفتم که این حرف من مبتنی بر این گزاره است! شما می‌توانید بگویید نه و سینمای ما رو به قبله نیست.

اسعدیان: من نامه‌ی شما را نخوانده‌ام آقای سجاده‌چی! می‌خواهم بدونم صحبت‌های شما بر چه فکت‌هایی مبتنی بوده است، وقتی که می‌گویید سینمای ما رو به قبله است، این حرف‌تان بر چیزی مبتنی است؟! بر اساس فروش سینما؟ افت کیفیت فیلم‌های فیلمسازان‌مان؟ بی‌توجهی دولت به سینما؟ من الان ذهنم مغشوش شده است، لطفا کمک کنید. چون مانند من بسیاری از بینندگان هم نامه‌ی شما را نخوانده‌اند. لطفا آن پارامترهایی که این گزاره را اثبات می‌کند را به بینندگان هم بگویید.

سجاده چی:برای من جالب است که شما می‌گویید این نامه را نخوانده‌اید ولی در این برنامه شرکت کرده‌اید! من دلایل خودم را عرض می‌کنم و این دلایل می‌تواند دیگران را قانع کند، می‌تواند هم نکند و شاید شما هم در حین رد این دلایل بتوانید چیزی را رد یا اثبات کنید البته این به درک ما از سینما بستگی دارد. این آمارهایی که شما از سینما می‌دهید که بیشتر و کمتر است، به واقع مشخص نیست که در مورد چه تعدادی فیلم صحبت می‌کنید. خودتان بهتر می‌دانید که اینها خیلی مهم است. که این میزان فروش برای ۲۰ عدد فیلم است یا مثلا دو، سه فیلم. این جزئیات بسیار اهمیت دارد. من هم در پاسخ چیزی نمی‌توانم بگویم و باید ساکت بمانم. با این پیش فرض شما جلو می‌رویم که حال سینما خیلی خوب است و فروشش نسبت به سال گذشته خیلی خوب بوده است. به نظر من زمانی که من می‌گویم سینما در معرض خطر و نابودی‌ست. به یک نکاتی توجه می‌کنم و فکر می‌کنم که آن نکات اهمیت دارد و من همچنین به واکنش زنجیره‌ای هم معتقدم به اینکه لزومی ندارد کسی که ماشه را اولین بار کشیده شده است، بداند در آخر ماجرا چه می‌شود. این را از این جهت می‌گویم که تصریح کرده باشم که منظورم این نیست که حتما اهدافی وجود دارد و تعامل و معامله‌ای برای این قضیه وجود دارد. اما این واکنش زنجیره‌ای به نظرم وجود دارد. دلایل من بدین شرح است: اولا در دولت جدید از فرهنگ و هنر سلب اولویت شده است. که این هم بسیار مشخص و واضح است. با شرایطی که ما داریم حذف اولویت سینما منجر به واکنش دوم می‌شود، سینما فقیر می‌شود و این فقر سینما هم در عوامل اقتصادی رخ می دهد و هم در بخش معنایی، ساختاری و هر بخشی که شما بخواهید آن را جزئی از سینما بدانید. سوم آنکه بخش عمده‌ای از افراد حرفه‌ای سینما از دایره‌ی فعالیت در سینما خارج می‌شوند و من نمی‌خواهم از این افراد اسمی بیاورم به عنوان کسانی که یک سال، دوسال است که بیکار هستند. اشخاصی که هرکدام وزنه‌ای در سینمای حرفه‌ای هستند. چهارمین اتفاقی که افتاده است جایگزین کردن کسانی که (بدون در نظر گرفتن شخصیت آن‌ها) من به آنها نت‌فیلیکسی‌ها یا مثلا اِچ‌بی‌اویی ها که با دیدن یک سریال آمریکایی شوق فیلم‌سازی به سراغ‌شان آمده است و دارند فیلم می‌سازند. اتفاقا به نظر من این افراد که به جای افراد حرفه‌ای می‌آیند،( به قول خود شما یک فیلم اولی، همه‌ی جوایز را درو کرد) این می‌تواند معنایش این باشد که یک فیلم تا این اندازه قابلیت داشته که همه‌ی جوایز را ببرد و می‌تواند معنی این حرف مرا هم در بربگیرد که ما داریم بدون آنکه خیلی متوجه باشیم، افراد حرفه‌ای را حذف می‌کنیم و این افراد را جایگزین آن‌ها می‌کنیم. پنجم آنکه زمانی که شما افرادی می‌آورید که فیلم بسازند و بعد به آن‌ها جایزه می دهید، و جذابیت لازم را برای تماشاگر ندارند سینمای داخلی از تماشاگر خالی می‌شود و طبیعتا عوارضی هم دارد که افراد بسته‌های فرهنگی خود را از دی‌وی‌دی ها و شبکه‌های ماهواره‌ای تامین می‌کنند و بعد از آن پارادایمی در جامعه ایجاد می‌شود که ما به این‌همه پول خرج کردن در سینمای‌مان چه نیازی داریم؟! خب سینما را هم مانند خودردو وارد می‌کنیم! چرا هزینه‌ی الکی کنیم، دعوا و اختلاف ایجاد کنیم؟ که تماشاگر باز هم ترجیحش به چیز دیگری باشد و ما هم که با آن فیلمهای خنثی تاثیری روی مردم نمی‌گذاریم. پس سینما از بین برود و ما با خیال راحت سینما را از کشورهای دیگر وارد و دوبله، پخش می‌کنیم!

اسعدیان: اولا من هیچ گاه نگفتم که وضعیت سینما خیلی خوب است. من گفتم فروش خوبی داشتیم. اما باز هم مجبور هستم بگویم که هیچ کدام یک از این مواردی که شما نام بردید مبتنی بر هیچ فکتی نیست. ادعا می‌کنید که سینما از اولویت دولت حذف شده است، من نمی‌دانم این حرف‌تان بر چه چیزی مبتنی است؟ می‌گویید افراد حرفه‌ای کنار گذاشته شده‌اند، این را هم نمی‌دانم بر چه مبنایی گفته‌اید؟! بر اساس این ادعاها، نامه‌ای می‌نویسید و می‌گویید سینمای ما رو به قبله است.

عده‌ای بیننده‌ی این برنامه هستند که می‌خواهند بدانند چرا سینمای ما رو به قبله است؟! سینما یک آدابی دارد. سینمای ارزشمند ایران مبتنی شده است بر گیشه. در کجای دنیا سینما مبتنی بر گیشه است؟ قیمت رایت ویدئویی ما، به دلیل قاچاق بی‌رویه، یک سوم شده است. آیا این را هم ما باید کنترل کنیم؟ در زمان گذشته ما با فروش رایت فیلم‌مان تقریبا دو، سوم هزینه آن را برمی‌گرداندیم، مسئول این قضیه چه کسی است؟ تلویزیون رایت تلویزیونی ما را به قیمت یک تله‌فیلم از ما نمی‌خرد. در اتوبوس‌ها، فیلم‌های ما را نشان می‌دهند و هیچ چیزی به ما پرداخته نمی‌شود. در شهرستان‌ها عده‌ی زیادی دارند از سینمای ما استفاده می‌برند ولی تهیه‌کنندگان و اهالی سینمای ایران هیچ چیزی از آن نصیب شان نمی‌شود. روال عادی این است که یک سوم به گیشه نگاه می‌کنند و دو سوم به تبلیغات و به رایت تلویزیونی آن توجه می‌کنند که همه‌ی این‌ها از ما گرفته شده است. تازه یک شعاری هم پیدا شده است با عنوان “سینمای نفتی”؛ یعنی این سینما با پول نفت می‌گردد. می‌گویند همین اندک کمکی هم که دولت به سینما می‌کند را باید از آن بگیریم و فیلم‌ساز از جیبش دربیاورد و فیلم بسازد. در دولت آلمان خودشان مدعی هستند که سالانه بیش از ۲۰۰ میلیون یورو دولت مرکزی و دولت فدرال به سینما کمک می‌کنند. وظیفه‌شان کمک به بخش فرهنگی است ولی ما دائما کمک های دولتی را حذف می‌کنیم و می‌گوییم شما کمک نکن.

چرا سازمان فرهنگی هنری شهرداری، حوزه هنری و کانون پرورش فکری و شهرداری دارند همکاری می‌کنند؟ منابع مالی سینما را از آن گرفته‌ایم و می‌گوییم چرا سینما سر پا نمی‌ایستد!

اگر در یک سال و نیم گذشته فروش ما بالاتر رفته است دلیل بسیار روشنی دارد. سینما رفتن یک آداب و ضیافت است که مردم به خاطر آن از خانه‌هایشان بیرون می‌آیند تا به سینما بروند. باید بدانیم که این آداب دیگر مثل سابق نیست. زمانی که یک مجتمع سینمایی با ۱۲ تا سالن تاسیس می‌شود، فروش سینمای ایران چندین درصد بالا می‌رود. اینطور نیست که مشتری سینمای جدیدی را به سمت خود بکشاند، نه. عده ی جدیدی راغب می‌شوند که به سینما بروند. آنهم به خاطر راحتی و فضای خوبی که آن مجتمع دارد. خود من زمانی که به آن‌جا می‌روم حتی اگر یک فیلم متوسط هم ببینم، می‌گویم خوب بود. در صورتی که اگر آن فیلم را در یک سینمای معمولی می‌دیدم، می‌گفتم حیف وقتی که برای این فیلم گذاشتم! ما بایستی از این قیبل کارهای زیرساختی انجام دهیم و چهارتا از این مجتمع‌ها را تاسیس کنیم و ببینیم که فروش سینمای ایران چند برابر می‌شود.

یکی از خبرگزاری‌ها با همکاران شما در مورد فروش فیلم ها در بهار و تابستان گفت‌وگویی داشت که در آن همه‌ی فیلم‌ها منهای، تهیه‌کننده یک فیلم گفته بود که سوددهی که هیچ، حتی نتوانسته‌اند سرمایه‌ی خود را بازگردانند!

اسعدیان: این نکته کاملا درست است و ربطی هم به امسال و پارسال هم ندارد. سالی ۵۰ ، ۶۰ فیلم ساخته شده است که فروش عمده‌مان فقط برای چهار ، پنج فیلم بوده است و بقیه فیلم‌ها متضرر شده‌اند.

مثلا پارسال «شهر موشها» می‌آید، سینما را حفظ می‌کند و امسال «نهنگ عنبر» و فیلم «محمد رسول‌الله» که این اتفاق جدیدی هم نیست و در ۳۰ سال گذشته همین‌طور بوده است. چرا امروز یکهو یک عده‌ای متوجه می‌شوند که سینما در حال مرگ است که این اتفاق هم قشنگ است! یک سایتی که تکلیفش برای همه‌ی اهالی سینما روشن است، که عمدتا درحال دروغ پراکنی، تهمت و حرف‌های کذب است، یکهو نگران سینما می‌شود که سینما در حال مرگ است.

می‌گویید دولت آمده و سینما را حذف کرده است، یک سازمان سینمایی وجود دارد -که من اگر بخواهم به آن ایرادی بگیرم، می‌گویم که این سازمان چرا اینقدر زود تحت تاثیر این فشارها قرار می‌گیرد – که آن را در یک سال و نیم و دو سال گذشته تحت فشار قرار می‌دهیم و در هر حرکتی به آن حمله می‌کنیم، بدون آنکه فکتی بدهیم.

بنابراین من مشکوک می‌شوم که این بحث مرگ سینما، دوباره یک جریانی است که ما می‌خواهیم یک فشاری به وجود بیاوریم!

فیلم‌سازهای سینما، بازنشستگی ندارند! من همایون اسعدیان به عنوان یک کارگردان تا زمانی که می‌توانم کار بکنم که به روز باشم و کار بکنم. نسل جدید می‌آید و جای من را می‌گیرد. مرثیه‌خوانی نکنیم برای اینکه حرفه‌ای ها به کنار می‌روند! هر فیلمساز حرفه‌ای که نتواند با زمانه‌ی خودش جلو بیاید در تمام دنیا حذف می‌شود و به کنار می‌رود، سن و سال هم ندارد. بعضی‌ها تا ۸۰ سالگی فیلمساز مطرحی هستند، یک عده در ۴۰ سالگی حذف می‌شوند و به کنار می‌روند. نسل جدید با نگاه و تکنولوژی جدید می‌آید و با شتاب بقیه را کنار می‌زند، مقابله من با آن‌ها این نیست که جلو آن‌ها را بگیرم و نگذاریم کار کنند.

سجاده‌چی: ایشان یک استعداد خوبی دارد که من را گیج بکند! بخش اول صحبت‌های آقای اسعدیان این بود که عده‌ای نمی‌گذارند سینما نفس بکشد و نمی‌گذارد فیلمشان بفروشد، کجای دنیا متکی بر گیشه است و… که این حرف‌هایتان هم اتفاقا به کمک من می‌آید! ضمن اینکه هردوی ما موافق هستیم که سینما مشکلاتی داشته است و الان هم دارد. شما خودتان می‌گویید فقط یک فیلم «شهر موشها» در سال گذشته، سینما را نجات داده است. پس چه چیزی نصیب عوامل فیلم شده است؟

اسعدیان: ما هر سال چهار، پنج فیلم داشته‌ایم که فروش خوبی داشته است، مانند «شهرموشها». نه اینکه پارسال فقط «شهر موشها» بوده باشد. اگر من می‌توانم ذهن شما را پراکنده بکنم شما نمی‌توانید ذهن من را پراکنده کنید! من امسال هم گفتم «نهنگ عنبر» فیلم «حضرت رسول» ولی اگر اسم «رخ دیوانه» را نیاوردم، به این معنا نیست که آن فیلم فروش خوبی نداشته است. یا مثلا «عصر یخبندان» و «استراحت مطلق» که اسمی از آن‌ها نیاورده‌ام. ما شش، هفت فیلم بالای یک و نیم میلیارد داشته‌ایم که من می‌توانم اسم تمام آن‌ها را برای شما بیاورم.

سجاده‌چی: من فقط حرف شما را نقد کردم و می‌گویم اگر سالی فقط چند فیلم در سینما بفروشند معنایش آن نیست که اقتصاد سینما، سالم است که بر مبنای ساخت، فروش و بازگشت سرمایه استوار است. تعدادد بیشتری از فیلم‌ها که اگر بخواهیم نسبت بگیریم، فقط یک دهم فیلم‌ها به بازگشت سرمایه می‌رسند. بقیه فیلم‌ها متضرر می‌شود و بعضی فیلم‌ها بیشتر ضرر می‌کنند. من به یاد می‌آورم زمانی که «شهرموشها» اکرانش به پایان رسید تهیه‌کننده‌اش گفت که ما ضرر کردیم و این سرمایه‌ای که ما گذاشتیم متناسب با همه‌ی فاکتورهای اقتصادی، این پول به ما برنگشته است. اما این فیلم می‌شود شاخص! این حر‌ف‌هایی که شما می‌زنید، از نظر من اینطور است که اگر می‌گوید من این‌ها را ثابت می‌کنم دقیقا نمی‌داند در مورد چه چیزی صحبت می‌کند. زیرا مسائلی وجود دارد که اصلا قابل اثبات نیست. اگر ما سینمایی پویایی داریم و جوان ها آمده‌اند آن را از این رو به آن رو کرده‌اند و قدیمی ها را خانه نشین کرده‌اند، ما باید تاثیر آن را ببینیم وگرنه انگار ما خیلی متوجه معنای حرف‌مان نیستیم. این را از نامه‌ی دیگری که یکی از همکاران خود شما(یکی از کارگردانان سینما) نوشته است می‌خوانم: «چیز زیادی نمی‌خواهیم که دولت مزاحم بخش خصوصی و جریان واقعی عرضه و تقاضای هنرمندان و مردم نشود. اصل خصوصی سازی را شامل شود» و تا نکته‌ای که می‌گوید« رانت‌های پنهان و آشکار به حمابت عادلانه تقسیم و توزیع شود، که مافیای تولید و توزیع سر و سامان داده شود» نظر شما در این مورد چیست؟

اسعدیان: من سالهاست که دارم می‌گویم سینمای ایران دچار بحران است.

سجاده‌چی:یعنی شما می‌گویید تعبیر من از وضعیت سینما این است که در مرحله‌ی بحران است؟

اسعدیان: حرف جدید نزدم. قبلا هم گفته بودم که ما در حالت بحرانی هستیم.

سجاده‌چی: بحران را در چه زمانی به کار می‌برند؟ در زمانی که یک مجموعه در موقعیت خطر از بین رفتن قرار بگیرد، ما می‌گوییم وارد مرحله‌ی بحران شده‌ایم.

اسعدیان: تفاوت حرف من با شما این است که من می‌گویم این بحران ناشی از این است که مشکلات ما بر سر ویدئو و رایت و… است.حرف های من مبتنی بر این چیزها است و معتقدم اگر همکاری‌هایی صورت بگیرد به راحتی ما نمی‌توانیم از این بحران بگذریم. اگر که همکاری صورت بگیرد، مانند آن سال که نیروی انتظامی جلوی قاچاق ایستاد، قیمت رایت فیلم به ۴۰۰ ، ۵۰۰ میلیون تومان رسید! وقتی که جلوی قاچاق را بگیرید ناخودآگاه مخاطب به سمت شما می‌آید. این حرف‌ها که «بگذارید بخش خصوص کارش را بکند و بخش عرضه و تقاضا کارش را بکند» دیگر شعاری شده است.

سینمایی که متکی است بر بودجه‌ی دولت، نباید آن را ازش گرفت؛ نمی‌شود گفت که بخش دولتی نیاید و بخش خصوصی سرمایه بگذارد، به قول شما می‌شود عرضه و تقاضا! من می‌خواهم یک میلیارد بگذارم و دو میلیارد بردارم! اگر این روش ایجاد شود سینمایی به وجود می‌آید که نه من دوست دارم نه شما و نه هیچ کسی دوست دارد. این ادعایی که (مانند آن بحث سینمای نفتی که در یک سایتی راه افتاده است و فقط هم یک شعار است) من می‌خواهم از شما بپرسم که این چه شعار عوام فریبانه‌ای‌ست که رانت یا پول دولت به تساوی تقسیم شود؟

ما در کانون کارگردانان ۲۵۰ کارگردان عضو داریم. اینها با همدیگر برابر هستند؟ آیا من می‌توانم بگویم دولت در سال هرچقدر بودجه دارد باید بیاید بین همه‌ی این کارگردانان به تساوی تقسیم کند؟ فکر نمی‌کنید این شعار خیلی عوام فربیانه است؟ چرا که هرکدام از این اعضا یک ویژگی و مسائل مربوط به خودشان را دارند؟ طبیعی است که کسانی که پروانه ساخت می‌گیرند در بنیاد فارابی با ارقام متفاوتی به آن‌ها وام می‌دهند. اینکه بگوییم «به همه به یک میزان وام بدهیم» شعار عوام طلبانه‌ی خوبی‌ست! اما واقعی نیست. مشکل ما این است که مسئولان سینمایی ما به فیلمی که با حجت شرعی و عرفی ساخته شده‌ است، و در زمان اکران به آن فشار آورده می‌شود، مانند همین فیلم «رستاخیز»، ظرف مدت کمتر از یک روز از پرده پایین می‌آید.

آقای درویش خودشان دو هفته‌ی گذشته اینجا بودند و گفتند که گویی اولویت دولت فرهنگ و هنر نیست.

اسعدیان:این صحبت‌ها به خاطر فشاری است که به آقای درویش به خاطر این فیلم آمده است. من اگر مطالبه‌ای از آقای ایوبی داشته باشم این است که چرا برنامه‌هایی که دارند را محکم به جلو نمی‌برند؟ آیا من حق دارم که به خاطر منافع شخصی خودم این مسئله را به کل سینمای ایران نسبت دهم که اگر به منِ فیلمساز امسال مجوز ندهند، آیا من باید کل سینمای ایران را زیر سوال ببرم؟ (همانطور که در دولت قبلی برای فیلم «بوسیدن روی ماه» رک در صورت من نگاه کردند و گفتند پروانه نمایش نمی‌دهیم تا نتوانید آن را عید اکران بکنید، مگر من کل سینما را زیر سوال بردم؟)

سجاده‌چی: شما که می‌گویید نباید فشاری آورد پس چرا نامه‌ای به رئیس‌جمهور برای اکران فیلم خانه‌ی پدری نوشته‌اید؟

اسعدیان: من نامه‌ای ننوشتم و آن از طرف کانون کارگردانان نوشته شده است.

سجاده‌چی: پس اگر با منافع ما همسو باشد، می‌توان به دولت هم فشار آورد!

اسعدیان: نه حرف منافع فردی نیست. من برای فیلم خودم نامه ننوشتم. من برای فیلم آقای عیاری، یک کارگردان دیگر نوشتم. همین‌طور هم برای فیلم رستاخیز که البته شخص من ننوشته است و کانون این نامه را نوشته‌است.

سجاده‌چی: فرقی نمی‌کند. اگر شما میگویید نباید به دولت فشار آورد، پس هیچ‌وقت نباید تحت فشار قرار داد. شما می‌گویید یک مواقعی می‌شود، یک مواقعی نمی‌شود.

اسعدیان: ما در تمام این نامه‌هایی که داده‌ایم، گفته‌ایم که شما اگر نتوانید از پروانه نمایشی که می‌دهید، پاسداری کنید دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. و قطعا به شما فشارهای بیشتر خواهد آمد. اما من از همینجا به آقای ایوبی می‌گویم که اگر شما که به هر دلیلی به یک شخصی پروانه ساخت نداده‌اید و به دلیل نامه‌ای که آن شخص به روزنامه‌ها می‌دهد، به او پروانه‌ بدهید، باید به همه پروانه ساخت بدهید! اینجاست که سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. اگر ما حافظ حرمت یک چیزهایی هستیم، الان هم در مقابل این نامه می‌گویم که من باید حافظ یک مسائلی باشم. آن حرمت هم، آن است که من مثلا نمی‌توانم بگویم شورای پروانه‌ی ساخت به درد نمی‌خورد و باید جمع شود! و تا زمانی که هست، من باید به آن احترام بگذارم و از آن مجرا پروانه بگیرم.

سجاده‌چی: ظاهرا من و شما کاملا با همدیگر موافق هستیم و این خرافه‌ای که گفتید-سینمای نفتی- یک شوخی و حتی دردناک هم هست. چرا که مجموعه پول دولتی‌ای که در سال صرف ساختن فیلم می‌شود، حدود ۲۰ میلیارد تومان است که اصلا شوخی است! ما در این زمینه اختلافی با همدیگر نداریم و هم عقیده‌ایم. همانطور که من در ابتدا هم گفتم، ما دارای یک سینمای با ارزش هستیم و اگر این سینما در خطر باشد،مسئول پذیرفته است که بیاید این گرفتاری ها و مشکلات را حل کند. اینطور که شما می‌گویید انگار آنها گناه دارند و نباید کاری به کارشان داشت!

اسعدیان: من این تعبیر را به کار نبردم. من فقط گفتم اگر گله‌ای از آقای ایوبی داشته باشم این است که چرا محکم نمی‌ایستند و با هر نامه‌ای پس می‌کشند. برای من غم انگیز است که دوست صمیمی من که شاید شخصی ترین فیلم سال اخیر سینمای ایران را ساخته است، یکهو احساس کرده است که با این نامه میتواند ناجی سینمای ایران شود و آن را نجات دهد.

بر اساس این گزارش، مناظره به دلیل محدود بودن تایم برنامه بدون نتیجه‌گیری خاصی به پایان رسید.