سوره سینما – علیمحمد رهنما : «پدر آن دیگری» یداله صمدی یک کودک جذاب و بانمک دارد که در جشنوارهی گذشتهی فجر باعث شد خیلیها از فیلم خوششان بیاید. و البته داستانی که اگر کسی فیلم صمدی را در دل دهها فیلم ضدداستانِ بیمخاطبِ هنر و تجربه ببیند آن را کمی برایش جذاب خواهد کرد. اما با این همه، فیلم اخر صمدی مانند هر فیلم بد دیگری فاقد منطق داستانی، منطق شخصیتپردازی و حتی منطق فضاسازی و طراحی صحنه و … است و همین باعث می شود با وجود یک کودک جذاب و لحظاتی بامزه-که طبعا نمیتواند معیار خوب بودن یک فیلم باشد- فیلم بدی باشد.
استاندارد ساخت فیلم جدید صمدی استاندارد فیلمهای دهه شصت است، فیلمهایی مثل «آپارتمان شماره۱۳»، با همان فرم داستانگویی و فضاسازی و حتی تکنیک، اما با سردرگمی شدید در جهانِ اثر. از قضا در فیلمی که وقایعش ظاهرا در زمان حال میگذرد نشانههایی از همان سالها هم هست. مثلا در جایی از فیلم پسری به دوست دخترش فیلمی میدهد و در کمال تعجب فیلم ویاچاس است، یا باجههای تلفن عمومی خیابان از باجههای زردرنگی است که نهایتا مربوط به اوایل دهه هفتادند، با این وجود اما پلاک ماشینها مربوط به دهه هشتاد است و باقی چیزها نشاندهندهی دهه نود!
این از بعد تکنیکی فیلم، اما جز این «پدر آن دیگری» ظاهرا یک فیلم کودک است و با فضای شوخ و شنگ کودکانه هم آغاز میشود ولی به یکباره از فضای مفرحِ کودکانه به یک فیلم تلخ و جدی تغییر لحن میدهد و در آن نشانههایی ظاهر میشود که حتی در فیلمهای بزرگسال هم به این صراحت کمتر میتوان سراغ گرفت. مثلا در فیلمِ ظاهرا رئالِ کودکانهی صمدی به صریحترین حالت ممکن شاهد رابطه جنسی پیش از ازدواج بین یک دختر و پسر جوان- در مضحکترین فرم و اجرا- هستیم و جالب آنکه نهایت واکنش مادر دختر این است که به دختر بگوید «دیگه از این کارا نکن!» و کارگردان محترم هم اساسا سعی نمیکند به این سوال پاسخ دهد که اگر «پدر آن دیگری» یک فیلم کودک است، پس چنین خردهداستانی چه جایی در یک فیلم کودک دارد؟
گفتیم که «پدر آن دیگری» ظاهرا یک فیلم کودک است. داستان پسر شش سالهای که به اختیار و انتخاب خود در تمام این شش سال حرف نزده و متوجه میشویم که او در اعتراض به برخوردهای پدرش تصمیم گرفته حرف نزند، اما آن مشکل «منطق» که اشاره کردیم در تمام فضاسازی فیلم موج میزند در داستان فیلم هم همینجا نمود پیدا میکند.
مشکل اصلی فیلم این است که اساسا مشخص نیست شخصیتهای فیلم صمدی، بهویژه «پدر»، چرا انقدر بیدلیل عوضی هستند و بیمنطق. ایا این رفتار پدر بعد از لالبازی پسر آغاز شده یا لالبازی پسر بعد از رفتار او! در فیلم لالبازی پسر در پاسخ به محبت پدر به برادر کوچکتر است، خب پس در فاصلهی به دنیا آمدن شخصیت اصلی فیلم و برادر کوچکترش چرا رابطه او و پدر مخدوش بوده و او را وادار به حرف نزدن کرده است؟ چرا شخصیتهای فیلم که همگی خانوادهی کودک فیلم هستند، با او که گمان لال بودنش میرود انقدر بد و تحقیرآمیز برخورد میکنند؟ و چنین برخورد تحقیرآمیزی در کجای جامعه ایرانی دیده میشود جز فیلم یداله صمدی؟
فیلم صمدی محصولی است که در آن دنبال هیچ منطقی نمیگردیم و این یعنی فیلم بد، حتی با وجود یک شخصیت جذاب و لحظاتی مفرح. البته در روزهای اخیر برخی از چهرههای مشهور «پدر آن دیگر دیگری» را به دلیل خانوادهمحور بودن ستایش کردهاند و حتی برای آن بلیت نذر کردهاند، چنین مواضعی شاید در نگاه اول واکنشی باشد به سینمایی که دیدن اکثر فیلمهایش را نمیشود به «خانوادهها» توصیه کرد، اما با این همه «پدر آن دیگری» نیز نهتنها تصویر مثبتی از خانواده و بهخصوص «پدر» ارائه نمیدهد بلکه حتی به دلیل خردهروایتهای بزرگسالانه قابل توصیه به کودکان نیست، آنهم در روزهایی که انیمیشن خوب «شاهزاده روم» روی پرده است.