سوره سینما – احسان سالمی: چند روز پیش سایت رسمی سازمان سینمایی اقدام به انتشار نتایج نظرسنجی این سازمان از ۳۶۰ نفر از اعضای جامعه سینمایی کشور در ارتباط با مهمترین نتایج دو سال مدیریت سینما در دولت یازدهم کرد.
نتایج این نظرسنجی نشاندهنده نظرات قابل تامل سینماگران از دستاوردهای سازمان سینمایی در دو سال اخیر است که به نظر میرسد به جز «دیجیتال کردن کلیه سالنهای سینمای ایران» که در واقعی موضوعی غیرقابل اجتناب و به نوعی جبر تکنولوژیک محسوب میشود، رضایت چندانی از عملکرد این سازمان در میان سینماگران وجود ندارد.
موارد انتخاب شده برای رای گیری در این نظرسنجی عبارتند از: «جلوگیری از توزیع میجرها و سالمسازی شبکه نمایش خانگی»، «جدایی بخش ملی و بینالمللی جشنواره فیلم فجر»، «راهاندازی گروه هنر و تجربه»، «حمایت از بخش خصوصی در جهت ساخت سالنهای جدید سینما»، «بازگشایی خانه سینما» و «دیجیتال کردن کلیه سالنهای سینمای ایران» که نتایج آرای ۳۶۰ نفر از اهالی سینما به این موارد نشان میدهد که بیشترین طیف با ۵/۳۷ درصد بر این نظر همعقیدهاند که «دیجیتالی کردن سالنهای سینما» مهمترین نتایج مدیریت دو ساله دولت یازدهم در حوزه سینما بوده است. همچنین ۲۲/۲۲ درصد نیز معتقد بودند «بازگشایی خانه سینما» مهمترین دستاورد به شمار میآید. از سوی دیگر ۸۳/۲۰ درصد نیز گزینه «راه اندازی گروه هنروتجربه» را انتخاب کردند. ۱۱/۱۱ درصد از پاسخدهندگان «حمایت از بخش خصوصی در جهت ساخت سالنهای جدید سینما» و ۵/۵ درصد نیز «جدایی بخش ملی و بین المللی جشنواره فیلم فجر» را مهمترین دستاورد این مقطع دانستند. در نهایت با کمترین میزان ۷/۲ درصد مخاطبان بر این نظر بودند که «جلوگیری از توزیع میجرها و سالمسازی شبکه نمایش خانگی» مهمترین نتیجه فعالیت حضور مدیران در دو سال نخست بوده است.
با نگاهی به گزینههای مهندسی شده این نظرسنجی به راحتی میتوان به انگیزه طراحان آن پی برد. انگیزهای که نشان دهنده علاقه این طراحان به چشمپوشی بر نقاط ضعف سازمان سینمایی و تکیه بیش از حد بر برخی از نقاط مثبت عملکرد این سازمان است. چرا که بدون شک جای خالی گزینههای بسیار مهمی همچون افزایش امید در آثار سینمای ایران-طبق خواسته ابتدایی خود دولت- گسترش ارتباط و تعامل میان مدیران سینمایی و بدنه سینما، رشد و ارتقای کمی و کیفی تولیدات سینمایی و ایجاد امنیت شغلی برای فعالین بخشهای مختلف سینما در میان گزینههای مورد پرسش در این نظرسنجی احساس میشود که بدون کوچکترین اشاره از آن عبور شده است.
در این گزارش نگاهی کوتاه به برخی از گزینههای جامانده از این نظرسنجی داریم تا ببینیم اصلیترین نیاز فعلی سینمای ایران چیست؟ و اینکه آیا باید صرفا به دیجیتالی شدن سینماها دلخوش بود و یا اینکه برای نجات سینمای رو به نابودی ایران باید به فکر چارهای اساسیتر بود.
وقتی سرسختترین حامیان از سینمای امید، ناامید میشوند!
بهمن ماه سال ۹۲ و اولین سال حضور حجتالله ایوبی در مدیریت سازمان سینمایی بود که او با حضور در جمع خبرنگاران در ارتباط با اولین شعار خود پس از حضور در سازمان سینمایی که همان «سینمای امید» بود، اظهاراتی را مطرح کرد: «به نظرم جامعه سینمای کشور از این موضوع استقبال کرد. برای خلق سینمای امید که امید به زندگی و آینده را برای جوانان کشور بوجود بیاورد، باید مجموعه ای از عوامل دست به دست هم بدهند. به عنوان مثال، خود سینماگران هم در این راستا باید امیدوار و شاد باشند، چرا که از کوزه همان تراود که در اوست. به نظر میرسد در یک فضای امیدبخش و در فضایی که مشکلات تا حدی حل شده باشد، میتوان به سینمای امید، امید داشت.»
اما پس از گذشت دو سال از آن اظهار نظر، گویا همه اهالی سینما با این گفتههای رئیس سازمان سینمایی موافق نبودند. برای نمونه پرویز پرستویی بازیگر شناخته شده سینمای ایران در اردیبهشت ماه امسال در سخنانی گفت: «دولت یازدهم با شعار تدبیر و امید آمده است و ما بیخود وبیجهت حالمان خوب است، بیآنکه اتفاقی افتاده باشد و واقعا بحرانها از بین رفته باشند!»
اما شاید اوج این تناقض در میان شعارهای ایوبی با حال و روز واقعی سینما را بتوان در میان صحبتهای یکی از اصلیترین چهرههای حامی او مشاهده کرد. منیژه حکمت که خود متولی حمایت هنرمندان از روحانی در انتخابات بود، چند روز پیش با هفتهنامه «صدا» مصاحبهای کرد و از حمایت از دولت یازدهم اظهار پشیمانی کرد! این تهیهکننده و کارگردان سینما در مصاحبهاش با اشاره به ناامید شدنش در این دوران گفته بود: «این دولت با شعار قشنگی به اسم امید آمد، چه شده که امید اکثریت سینما ناامید شده است؟»
جالب آن که حکمت در بخش دیگری از مصاحبه خود، بعد از بیان ناامیدی بسیاری از سینماگران از وضعیت فعلی میگوید: «من گاهی میشنوم چقدر دورهی شمقدری خوب بود! این حرف خیلی دردناک است.»
البته نظرات این دو سینماگر به عنوان مشتی نمونه خروار بیان شد تا نشان دهد که شعار «سینمای امید» که روزی قرار بود به عنوان راهبرد اصلی نجات سینمای ایران معرفی شود، در مرحله عمل هیچ توفیقی نداشته است.
آیا واقعا دوران جن و بسم الله تمام شده است؟!
مهر ماه امسال بود که حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی در نشست هم اندیشی سینماگران و شورای سیاست گذاری گروه «هنر و تجربه» در ارتباط با تعامل فعلی مدیران سینمایی و بدنه سینمای ایران گفت: «روابط بین مدیران و سینماگران برقرار شده و دوران جن و بسم الله هم تمام شده است!»
اظهار نظری که بیشتر شبیه به یک مزاح نه چندان جذاب از سوی این مدیر سینمایی بود چرا که چند وقت پیش از این بود که سیدرضا میرکریمی، مدیر عامل خانه سینما که از چهرههای نزدیک به رئیس سازمان سینمایی محسوب میشود، در مراسم اهدای جوایز برگزیدگان هفدهمین جشن خانه سینما گفت: «از خودم خجالت میکشم که مجبور هستیم در دولتهای مختلف همچنان خواستههای حداقلی هنرمندان را به دفعات بیان کنیم. خجالت از طرح خواستههای حداقلی زمانی بیشتر میشود که مجبوریم آنها را از تریبونهای مختلف به انحای مختلف بگوییم ولی متأسفانه گوش شنوایی وجود ندارد. تعجب من از این است که دولتها خوب یا بد یکی پس از دیگری میآیند و میروند اما همه آنها در یک موضوع آن هم بیاعتنایی به مقوله هنر اشتراکنظر دارند و من امیدوارم حسن روحانی به عنوان رئیس دولت یازدهم مجبور نباشد در نشست رسانهای پیشرو، برای سومین بار و در مقابل این سؤال که برای مقوله فرهنگ و هنر چه کردهاید، از بازگشایی خانه سینما به عنوان دستاورد دولتش یاد کند!»
حالا کافیست تا این اظهارنظر را در کنار سخنان اخیر احمدرضا درویش و عبدالحسین برزیده و چندین چهره شناخته شده سینمایی دیگر در مورد بیتوجهی مدیران سینما به هنرمندان و اهالی آن و روزها انتظار کشیدن اهالی سینما برای ملاقات با رئیس سازمان سینمایی قرار دهید تا کاملا متوجه شوید که آیا واقعا دوران جن و بسم الله تمام شده است و رابطه خوبی میان مدیران و سینماگران شکل گرفته است یا خیر؟
کیفیت، تنها چیزی که این روزها در سینمای ایران مهم نیست!
بدون شک تولیدات سینمای ایران در طی سالهای گذشته به لحاظ کمی و برخی جنبههای کیفی شاهد پیشرفتهایی بوده است که البته سرعت این پیشرفت در بخش کمی با توجه به افزایش روزافزون حضور نهادهای مختلف فرهنگی برای سرمایهگذاری در تولید آثار سینمایی که بیشتر حاصل چشمهمچشمی مدیران این سازمانهاست تا دغدغه اعتلای سینمای ایران، چندان چشمگیر نبوده است.
در ارتباط با وضعیت کیفی آثار نیز تنها در برخی از بخشها که مرتبط با مباحث تکنولوژیک همچون کیفیت دوربینهای فیلمبرداری، تجهیزات صدا و یا جلوههای ویژه، پیشرفتهایی حاصل شده است والّا در دیگر شاخصههای کیفی تولیدات سینمای ایران با سرعتی نزدیک به سرعت نور در حال پَسرفت هستیم!
کافیست برای درک این موضوع نگاهی به آرشیو سینمایی خبرگزاریها و سایتهای خبری در دو سال گذشته بزنید تا با موجی از نارضایتی اهالی سینما از پایین آمدن کیفیت آثار تولید شده در این دو سال مواجه شوید. وقتی خودشان در مورد آثاری که در این سینما تولید میشود اینگونه میگویند دیگر ما چه بگوییم؟!
وجود امنیت شغلی در سینما، مِزاحی بزرگ با اهالی سینما!
امنیت شغلی یکی از مطالبات همیشگی اهالی سینما از مدیران سینمایی بوده است. مطالبهای که سالهاست وجود دارد و در طی این سالها تبدیل به مشکلی غیرقابل حل و امری محال شده است.
فروردین سال ۹۳ بود که محمدمهدی عسگرپور رئیس پیشین خانه سینما در دیدار نوروزی هنرمندان با رئیس سازمان سینمایی گلایههای خود را از وضعیت امنیت شغلی سینماگران مطرح کرد. او در این دیدار رو به ایوبی گفته بود: یکی از بحثهای اساسی سینما امنیت شغلی است که البته با تعریفهای مختلفی این موضوع مطرح شده و خانه سینما در دورههای مختلفی این موضوع را دنبال کرده است و مبنای دعوای ما با دولت دهم سر همین تعبیر امنیت شغلی بود. من برای بار چندم از سازمان سینمایی درخواست میکنم موضوع امنیت شغلی را بررسی کند که توجه به این موضوع باعث میشود نهادهای صنفی بالغ و فراگیر شوند.»
گذشته از اظهارنظر عسگرپور به عنوان کسی که در آن زمان با داشتن مسئولیتی رسمی وظیفه پیگیری مطالبات اهالی سینما را از مدیران داشته است، خواندن برخی از اظهارنظر سینماگران در مورد وضعیت امنیت شغلیشان بد نباشد. برای نمونه آناهید آباد که سابقه طولانی در دستیاری بسیاری از کارگردانان سینما دارد، در این زمینه گفته بود: «امنیت شغلی کارگر فصلی شیلات بهتر از کل سینماست! من از سال ۷۰ عضو خانه سینما هستم اما هنوز بیمه نشدهام!»
در موردی دیگر حسن حسندوست رئیس کانون تدوینگران سینمای ایران در این زمینه گفته بود: «فقدان امنیت شغلی مهمترین مشکل تدوینگران است.»
بدون شک نمیتوان منکر تلاش سازمان سینمایی دولت یازدهم برای رفع مشکلات سینما شد و مواردی هم که در این نظرسنجی ذکر شده به جز موردی همچون تاسیس گروه دولتی «هنر و تجربه» جز فعالیتهای مثبت این سازمان در دو سال گذشته محسوب میشده ولی نباید از این موضوع غافل شد که در سینما نیازهای بسیار مهمتری از دیجیتالی شدن سالنهای سینمایی و یا جدایی بخش ملی و بینالمللی جشنواره فیلم فجر وجود دارد که مدیران سینمایی کشور نباید نسبت به آن بیتفاوت باشند.