سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۹ آذر ۱۳۹۴ در ۲:۴۵ ب.ظ چاپ مطلب
نگاهی به فیلم «ناهید» به بهانه اکران در سینماها ؛

ناتوانی در «قصه‌گویی»؛ وقتی تکنیک صرف کافی نیست/ نقد سوره‌سینما بر «ناهید»-۱

nahid

«ناهید» سکانس به سکانس «تکنیک» خوبی دارد، بازی‌ها و میزانسن‌ش بیرون نمی‌زند، قاب‌های زیبایی دارد، اما با این حال، در مجموع فیلم خوبی نیست و فرم خوبی ندارد.

سوره‌سینماعلی‌محمد رهنما: ساخته‌های قبلی ایدا پناهنده، به‌ویژه تله‌فیلم‌هایی مثل «آبروی از دست رفته‌ی آقای صادقی» که از استاندارترین فیلم‌های تلویزیونی سال‌های اخیر تلویزیون بودند، پیش از دیدن «ناهید» امیدوارمان کرده بودند که با یک فیلم‌اولی خوش‌ساخت طرفیم. با کارگردان جوانی که پیش از این و در ساخت فیلم کوتاه و تله‌فیلم امتحانش را پس داده و حالا با تجربه‌ای بالا اولین فیلم حرفه‌ای سینمایی‌ش را ساخته است.

اما برخلاف انتظار با اثری مواجهیم که مانند تعداد زیادی از آثار جوان‌های سال‌های اخیر، جز به جز و سکانس به سکانس «تکنیک» خوبی دارد، بازی‌ها و میزانسن‌ش بیرون نمی‌زند، قاب‌های زیبایی دارد، اما با این حال، در مجموع فیلم خوبی نیست و فرم خوبی ندارد.

اگر در پیش‌فرض‌های ذهنی‌مان کارگردانی را به طراحی دکوپاژ و کنترل بازی‌ها و به طور کلی «تکنیک» محدود کنیم، می‌توان گفت که پناهنده در کار نخستش سربلند بیرون آمده است. اما اگر حفظ ریتم و نحوه‌ی روایت قصه و طراحی موقعیت داستانی را هم جزو بایسته‌های کارگردانی محسوب کنیم، «ناهید» با وجود همه‌ی ارزش‌های تکنیکی‌اش، فیلم الکنی است و کارگردان در روایت‌گری، به هیچ وجه موفق نبوده است.

مشکل اصلی این است که «ناهید» نه‌تنها دارای ایده‌ای تکراری و به شدت نخ‌نما و کلیشه‌ایست، بلکه حتی سعی نکرده است همین ایده‌ی یک خطی تکراری را تبدیل به قصه‌ای با فراز و فرودها و پیچ و خم‌های جذاب‌تری نسبت به ساخته‌های قبل بکند و در همان مرحله‌ی ایده متوقف مانده است.

«زنی تنها و پسر نوجوانش به سختی امورات خود را می‌گذارنند. با اجاره‌ی عقب‌افتاده و مقدار زیادی قرض و بدهی. شوهرِ سابق زن معتاد است و الواط. زن اما خواستگار پولداری دارد که از ترس از دست دادن حضانت فرزندش و همچنین دردسرهای شوهر سابق امکان ازدواج با او را ندارد و…»

nahid2

می‌بینید که با قصه‌ای طرفیم که از فرط تکرار در سریال‌ها و تله‌فیلم‌های تلویزیونی چیز جدیدی برای عرضه و جذب مخاطب ندارد. اما همین ایده را هم نویسنده‌ی خوش‌ذوق می‌تواند به قصه‌ای با چرخش‌های داستانی جدید و بکر و جذاب تبدیل کند. اتفاقی که در «ناهید» نیفتاده است و مشکل اصلی فیلم هم هست. مشکل اصلی‌تر اما این است که در «ناهید» حتی با همان قصه‌ی قدیمی و تکراری هم طرف نیستیم و فیلم ۹۰ دقیقه در همان ایده‌ی اولیه‌ی خود درجا می‌زند و شخصیت‌های فیلم در انتهای فیلم هم دقیقا در همان وضعیتی هستند که در ابتدای فیلم بودند، نه تحولی می‌بینیم، نه تغییر وضعیتی، نه حتی یک درگیری جذاب، هیچ.

به عبارت بهتر، پاشنه اشیل نخستین فیلم «آیدا پناهنده» در قصه‌گویی و ایجاد تعلیق و کشمکش و گره‌افکنی و گره‌کشایی و طراحی شخصیت‌هاست؛ تا جایی که فیلم هر چه جلوتر می‌رود، بحرانش کمرنگ‌تر و خرده پیرنگ‌هایش بیشتر و در نتیجه شخصیت‌هایش مجهول‌تر می‌شوند.

به طور مثال، قرار است یکی از بحران‌های احتمالی پیش روی «ناهید»، فشار مالی و سخت‌گیری پیرمرد صاحب‌خانه‌اش –فضلی- باشد. اما پرداخت شخصیت «فضلی» و نوع مواجهه‌ی ناهید با او، چنان سردستی است که با اولین تصویری که از این پیرمرد در قاب دیده می‌شود، هیچ یک از مخاطبین فیلم باور نخواهند کرد که این بحران مالی و این تهدید به تخلیه‌ی خانه جدی است. بنابراین اصلاً تصویر زن سختی‌کشیده در مورد «ناهید» شکل نمی‌گیرد که بهره‌برداری‌های بعدی از این تصویر ثمر دهد. حتی یک سکانس از شب‌بیداری‌های «ناهید» و کار تایپ پایان‌نامه‌ها یا نمایی مشتمل بر سختی کار او دیده نمی‌شود که این تنهایی زن مطلقه در ذهن مخاطب بنشیند.

در ادامه، با شکل‌گیری رابطه‌ی «مسعود» و «ناهید» که خود تا حدودی متأثر از همان فشار مالی است، مخاطب انتظار بحران باخبر شدن «احمد» – همسر اول ناهید- و واکنش او را می‌کشد و با توجه به سابقه‌ی اعتیاد و لمپنیزم شخصیتی‌اش، توقع یک حرکت افراطی را از او دارد. اما بعد از چهل و پنج دقیقه انتظار، «احمد» که تا الان فقط از او قمار و خلاف و دعوا و درگیری و البته علاقه‌ی وافر به «ناهید» دیده‌ایم، به تصادفی‌ترین شکل ممکن، توسط مانیتورینگ نیروی انتظامی از رابطه‌ی «مسعود» و «ناهید» مطلع می‌شود و در ادامه هم، بر خلاف تمام پیش‌فرض‌های قبلی، فقط فرزندش را به متمدنانه‌ترین شیوه‌ی ممکن از مدرسه به خانه‌ی خود می‌برد و «ناهید» را از دیدن او محروم می‌کند. همین! نه خشونتی، نه افراطی و نه حرکت غیرمعقولی! حتی او در مواجهه با «مسعود» هم از کوچکترین خشونتی پرهیز می‌کند و خیلی سوزناک و مودبانه از او می‌خواهد قید «ناهید» را بزند!

nahid3

در چنین وضعیتی هم، تکرار جزئیات شخصیت‌پردازی کاراکترها مثل اینکه کفش‌های «ناهید» پای او را می‌زند یا اینکه او کاناپه‌ای خریده که با خانه‌اش چندان هارمونی ندارد و یا آن همه تأکید بر فوتبال و شرط‌بندی و بدهی «احمد»، چون عملاً هیچ ارتباطی به پیرنگ اصلی فیلم نمی‌یابد، ملال‌آور جلوه می‌کند. چرا که همه منتظر بحران و گره و تشویش هستند، اما دائماً بحران به تعویق می‌افتد و کارگردان با حوصله‌ی تمام شخصیت‌پردازی را ادامه می‌دهد. در حالی که این شخصیت‌ها در هیچ بحرانی قرار نمی‌گیرند که این مولفه‌های پرشمار شخصیتی به کار بیایند.

طبعا اولین و بدیهی‌ترین انتظار از فیلمی با چنین قصه‌ای این است که به ما روند درگیری زن با شوهر سابق و خواستگار فعلی را نشان دهد و وارد چالش‌های بین آن‌ها شود. زن برای گرفتن حضانت فرزندش شروع به پیگیری در دادگاه کند و شوهر معتاد سابق با دردسرهایش اتفاقاتی را رقم بزند و باعث به وجود آمدن گروه‌هایی در داستان شود. اما در «ناهید» شاهد هیچکدام از این اتفاقات نیستیم. فیلم بیش از نود دقیقه‌ دور موقعیت اولیه‌ی خود دور می‌زند و به همین دلیل در بسیاری از لحظات کشدار است و خواب‌اور.

با این حال اما، پایان توأم با امید فیلم و کلیشه‌شکنی کارگردان و نویسنده در احتراز از الگوهای همیشگی مرگ و میر و طلاق و جدایی یا پایان باز در سکانس اختتامیه و چرخش به سمت یک پایان‌بندی مخاطب‌پسندتر، جای این امید را باقی می‌گذارد که «آیدا پناهنده» بر خلاف شیوه‌ی مرسوم شبه‌روشنفکری، در فیلمسازی نیم‌نگاهی هم به مردم دارد.