به گزارش سوره سینما ، در ابتدای برنامه سیدجلال فاطمی درباره اوضاع اکران فیلم صحبت کرد و گفت: اوضاع اکران به نظر بد نمیآید، با توجه به شرایط موجود که دوران امتحان بچههاست و نزدیک به جشنواره فجر هستیم فیلم خوب فروخته است. حدود ۳-۴ سال از تولید فیلم میگذرد و تهیهکننده، آقای نجم خیلی تلاش کرد بعد از عوض شدن مدیران فارابی زمانی که دید تمایلی برای اکران ندارند، کنترل فیلم را خودش در دست بگیرد و بعد از مذاکره با ایشان شرایط اکران مهیّا شد. خیلی تلاش کردیم فیلم در عید یا اول مهر اکران شود اما نشد.
فیلم با تلاش تهیهکننده پس از ۳-۴ سال اکران شد
ایشان در پاسخ به این سوال که “دلایل عدم اکران چه بود؟” بیان داشت: میشنیدم مسائلی بوده که ربطی به آییننامهها ندارد، گروه تصمیمگیرنده به مسائلی متوسل شدند که در فیلمهای دیگر بوده ولی اکران شدهاند، ایرادهای خندهدار گرفتند و مجبور کردند که مثلا قاب نزدیک صورت دختربچه فیلم را کم کنیم.
وی ضمن اشاره به اینکه مصرّ است تا در حوزه سینمای کودک فعالیّت کند گفت: عاشق تخیل کودکی و بچهها هستم که سینمای اروپا استاد آن است، سالهایی آن طرف مرز بودم و به خاطر فیلمهایی که ساختم و تحقیقاتی که کردم فکر میکنم جا دارد چون خلاقیّت و ابزارهای آن در مملکت ما هست، البته قانع کردن مسئول گرفتن وام و تهیهکنندههایی که تمایل به ساختن این فیلمها داشته باشند مقداری سخت هست. چند فیلمنامه جدی دارم و دوست دارم که ساخته شود اما متاسفانه شرایط آن هنوز فراهم نشده است، اگر شرایط ساخت فیلم جدی هم داشته باشم این کار را انجام میدهم.
فاطمی درخصوص وضعیت فیلم «سهراب» گفت: برای بودجه مشکل داریم چون چند دوره تاریخی هست و اینها باید بازسازی شود و هزینه میبرد، نیازمند اسپانسرهای بزرگ و مدیریت کردن بودجه هستیم تا فیلم ساخته شود.
در ادامه ولایی به توضیح تاریخچه سینمای کودک پس از انقلاب پرداخت و گفت: اسم سینمای کودک و مفهوم و ساختار آن تاحدودی مشکل دارد چون ژانر و لحن و مخاطب را اشتباه میگیریم. در دهه ۶۰ سینمای ایران دچار تحوّل کلی شد و یکی از رویکردهای اصلی تقابل اندیشه با سرگرمی بود که فقط برگرفته از مدیریت فرهنگی یا مدیریت سینمایی نبود و حتی خیلی از نشریات و سینماگران آن دوره با این تفکر وارد شدند که باید به سینمای متعالی برسیم. نیروی متخصص برای سینمای کودک وجود داشت ولی در دهه ۷۰ سیاست سینمایی و فرهنگی عوض شد و سینمای کودک محدودتر شد و آثار خارجی وارد شد و در دهه ۸۰ سینمای ایران بحث جشنواره و دغدغه های اجتماعی پررنگ شد و کسانی که در حوزه سینمای کودک کار می کردند دغدغه های بزرگتر پیدا کردند.
چیزی به اسم سینمای کودک نداریم
سپس باباپور با بیان اینکه دیگر سینمای کودک وجود ندارد بیان داشت: تراژدی تلخ سینمای کودک و نوجوان ما شکل گرفته است. میگویند مخاطب کم داریم، وقتی چیزی به اسم سینمای کودک نداریم و خیلی از خانوادهها فرهنگ سینما رفتن را به خاطر نبودن سینمای کودک فراموش کردند چطور باید سینما بروند؟ ضمن اینکه باید امکاناتی برای کودک بگذاریم، ما الان تمام حمایتها را از دست دادیم، دلمان را به جشنواره کودک و نوجوان اصفهان خوش کردهایم که هنوز مشخص نیست همدان است یا اصفهان است، هنوز سر اینکه اینکه کجا آن را برگزار کنیم و چگونه آن مرکز را قطبی برای کودک و نوجوان کنیم مشکل داریم. اگر صحبت از سینمای کودک میکنیم فقط مختص به چند المان شده که مبلّغ آن تلویزیون بوده و به سینما میرود یا مدرسه موشها که برای دوران ما بود و بچه ها استقبال نکردند بلکه ما استقبال کردیم. چیزی به اسم سینمای کودک نداریم، دنیای مجازی اجازه نمیدهد بچه کارتون ببیند و ما هم از ریشه ویرانش میکنیم و یک فیلم از سینمای کودک ۴ سال طول میکشد تا اکران شود! باید یکسری آزادیها را برای ساخت و تولید فیلم های کودک داشته باشیم.
در ادامه برنامه، ولایی در مورد نحوه حذف شدن سینمای کودک صحبت کرد و گفت: سینمای کودک از یک زمان برش خود را از دست داد و بازشدن فضا و ورود کالای خارجی موجب کند شدن روند سینمای کودک شد، کسانی هم که به سینمای کودک میپرداختند به این نتیجه رسیدند که کار بیهودهای میکنیم و باید کار مهمتری کنیم تا از جانب منتقدان اعتبار بگیریم و همه اینها دست به دست هم داد تا این اتفاق بیفتد.
باباپور نیز دیدگاه خود را در این رابطه بیان کرد و گفت: مدیریت اجرایی سینمای کودک ما اینقدر به انحراف و قهقرا رفته که سینماگران قهار کودک ما عطایش را به لقایش فروختهاند. در ۵ سال گذشته جشنواره کودک و نوجوان اصفهان را ببینید، کدامیک از این کسانی که صاحب سبک در سینمای کودک بودند فیلم داشتند یا چند سینماگر جدید که صاحب سبک بودند وارد شدند؟
وی افزود: بچهها دیگر ۵ دقیقه فیلم را نمیتوانند ببینند و برایشان جالب نیست. این مافیا چه زمانی برداشته میشود؟ چرا باید کاری کنیم امثال مرضیه برومند و فیلمسازانی مثل آقای طالبی سینمای کودک را رها کنند و به فیلمسازی بزرگسال بپردازند؟ هر مدیریتی میتواند سبک ساختاری را تعریف کند، میتوان با نگاه درست جشنواره کودک و نوجوان را هم در سینمای فجر داشته باشیم اما فقط تزها و قوانین من درآوردی را میخواهیم جایگزین کنیم! حتّی سینمادار حاضر به اکران فیلم کودک نیست و تا زمانی که سینمادار اجازه ندهد چطور باید مخاطبش را پیدا کنیم؟
داستان فیلم درباره ترقی پیدا کردن ذهن آدمها است
ولایی خلاصۀ فیلم «بچگیتو فراموش نکن» را بیان کرد و گفت: داستان فیلم این است که یک عامل فانتزی که یک شهاب سنگ یا … است باعث میشود یک دانشمند به کشفی میرسد که ذهن آدمها ترقّی یا جهش ژنتیکی پیدا کند، این دانشمند چون نمیتواند این دارو را بسازد آن را قاطی بستنی میکند و به بچهها میدهد و بچههایی که میخورند ناگهانی مثل آدم بزرگها حرف میزنند، یکی مسافرکشی میکند، یکی تور زیارتی راه میاندازد و قهرمان داستان یک پسر ۹ ساله است که میخواهد خواستگاری دختر همسایه که ۸ ساله است برود و مخالفت خانوادهها باعث میشود که وصلت به عقب بیفتد و او برود کار کند و آن طرف خانهداری یاد بگیرد تا آخر که ببینیم این قائله چطور ختم میشود.
ولایی درباره دلایل عدم استقبال از فیلم گفت: این که باید جستجو کنید تا کدام سالن فیلم کودک را پخش میکند نقض غرض است، این را که کنار بگذاریم بحث این است که این فیلم واقعا خوب است یا مشکل دارد؟ فیلم دچار ضعفهایی هست که طبیعی است ولی اتفاقاً موجب میشود تصویر واقعگرایانهای از دوران خودش به نمایش بگذارد و این فیلم ناخواسته و ناخودآگاه توانسته به چنین تصویری برسد. فیلم داستان برخورد پدر و مادرها با بچههایی است که بزرگتر شدند، یک عامل بیرونی موجب شده اینها به آگاهی نامتعارفی برسند و نمیتوانند این را کنترل کنند و این میتواند حرف جدی فیلم باشد. فیلم ۴ سال پیش ساخته شده اما این بحث هنوز در جامعه ما وجود دارد، یکی از بحرانهای اخلاقی ما تربیت کردن بچهها با نسل جدید است چون آموزههای تربیتی ما مربوط به قرنهای قبل است و با پدیدههای جدید کنار نیامدهایم که بچهها را در چنین دنیایی باید چطور بزرگ و کنترلشان کنیم. فیلمی که مخاطب اصلی آن کودک است پیچیدهترین شکل فیلمسازی است و میتواند زندگی او را عوض کند.
باباپور به محاسن و معایب فیلم پرداخت و در این رابطه بیان داشت: در اکران خصوصی سوال شد که این فیلم برای چه کسانی ساخته شده است، کودکان یا بزرگترها؟ جلال فاطمی مدّتی در جایی بوده که زیاد دروغ نمیگویند و گفته است که بچه را اینقدر دست کم نگیرید، همان میزان که تکنولوژی رشد کرده شعور بچه کاملاً فرق کرده است. بعد برای اینکه المانهای کودک هم بیاورد شهاب سنگ را بهانه کرده که موجب تغییر و تحول در کودکان میشود، گنجایش ذهنیای که در زمان ما بود با گنجایش ذهنی زمان حاضر فرق کرده است، اینها در دنیایی هستند که تکنولوژی با سرعت زیادی جلو میرود و در زمان ما اینطور نبود.
وی ادامه داد: فاطمی در بخشی از فیلمش به این پرداخته که اگر بچه مدام در فضای مجازی است برای این است که مادرش را معیار قرار داده است، مادری که دقیقهای لبتاب را رها نمیکند در حالی که در مقطع ما اینها نبود. ما آموزش درست ندادهایم و حتی اگر ایشان چنین فیلمی میسازد بزرگترها کم میآورند که به بچهها بگویند این واقعیتها هست. درست است که ایراد بر فاطمی وارد است که این فیلم برای بزرگترها هست یا کودکان؟ بزرگترها باید یاد بگیرند که چگونه برخورد کنند یا کوچکترها باید دوردستها را ببینند؟ یک دنیا بازیگر کمدی در فیلم آورده ولی از آنها نخواسته ترفند بزنند، شاید کمدی آنها به درد بچهها نخورد.
ولایی در پاسخ به این پرسش که «آیا فیلم در انس گرفتن با بزرگسال موفق بوده است یا خیر؟» گفت: مشکل همینجاست، اصولاً کنش بحران درست نمیکند و واکنش است که بحران درست میکند. تز دادن هم با واکنش والدین در داستان نسبت به این پدیده شکل میگیرد و نمیتوانیم بگوییم آقای فاطمی که کارگردان خوبی است چرا نتوانسته به یک تز اجتماعی جدید برسد، این به لاغر بودن بحث فرهنگی ما برمیگردد.
باور عمومی ما درباره بلوغ، ازدواج و عشق عقب افتاده است
وی در ادامه گفت: بچه میخواهد چنین بحثی را مطرح کند و حالا واکنش پدر مادرها در داستان این است که اول میگویند زندگی سخت است و به پسر میگویند شما باید ماهی۱ میلیون تومان درآمد داشته باشی، فیلم یک جاهایی لحن عجیب دارد و مثلا در یک عاشقانه معصومانه گیر میکند. یا مثلا خانواده سمت دختر میگویند باید ظرف بشوری یا کارهای سخت کنی و خرجی دربیاوری و نشان میدهد چقدر باور عمومی ما نسبت به پدیدههایی مثل بلوغ، رشد، ازدواج و عشق تا حدود زیادی عقبافتاده است و واقعا نمیتواند کاری کرد در حالی که اینها وجود دارد. از طرف دیگر ترفند نهایی فیلم این است که شما باید گریه کنی تا به دوران کودکی برگردی که باز این نشان حس گناه است. مشکل اصلی فیلم این است که وقتی یک مسئله بزرگ را مطرح میکنی وقتی میتوانی به نتیجه برسی که جواب درستی برای آن داشته باشی.
بخاطر سینماداران بخشهایی از فیلم حذف شد!
باباپور نیز در ادامه صحبتهای ایشان خاطرنشان کرد: فاطمی در فیلمی که ساخته آدمها را نه سفید و نه سیاه بلکه همه چیز را کامل خاکستری دیده است. بخشی از فیلم به دلیل اینکه سینمادار گفت تایم سانس بالاست حذف شد، شاید خیلی از کلیدهایی که جلال فاطمی در فیلم رازگشایی کرده بود مجبور به بیرون ریختن آن شده بود. برای آقای مجیدی اگر ده ساعت هم باشد سانس به هم نمیریزد ولی برای جلال فاطمی چنین اتفاقی میافتد. بچه برای هر عملی عکسالعملی دارد بدون اینکه تفکر کند، فاطمی در خیلی جاها اینها را گفته بود ولی به خاطر اینکه سینمادار میگوید سانسهای من به هم میریزد مجبور است ۳۰-۴۰ دقیقه از فیلم را دربیاورد و ثمره همین میشود که خیلی از جاها گنگ میشود.
وی نکته دیگری را بیان کرد و گفت: باز هم جلال فاطمی مجبور است اتفاقی را که شکل داده تا عبرتی برای ما باشد باز به فرهنگ سنتی ما برگرداند و بگوید با گریه همهچیز پاک میشود، فکر میکنم ایشان کار خوبی کرده بود که هیچکس را نه مثبت و نه منفی نشان داده بود و همه را خاکستری گرفته بود و شما نمیتوانستی تشخیص دهی که بچهها درست میگویند یا بزرگترها. با فرهنگ سنتی ما، ما را در مقابل فرهنگ مدرنیزه شدهای گذاشته بود که به ما حمله کرده و دارد جایگزین فرهنگ سنتی ما میشود که یا باید مقاومت کنیم یا قبول کنیم و یا راه چارهای بیندیشیم.
ولایی در صحبتهای پایانی خود بیان داشت: فیلم آقای فاطمی ممکن است ضعف داشته باشد اما حداقل ویژگیاش این است که اعصاب خورد کن نمیشود و باید گفت کلّاً سینمای لاغری داریم که نمیتواند به نتیجه برسد.
سینمای کودک ما باید از نو تعریف شود
باباپور نیز در انتهای صحبتهای خود گفت: آرزو میکنم یک روز سینمای کودک ما به معنای واقعی تعریف شود. کودکی و نوجوانی دهههای گذشته را فراموش کنیم، سینمای ما باید خودش را با کودکان دهه ۸۰ – ۹۰ و بالاتر آداپته کند. سینمای کودک ما باید طوری شود که تکنولوژی دنیا دارد تعریف میکند. آرزو میکنم اگر قرار است سینمای کودک ما ساده باشد سادگیای در آن باشد که واقعیت ایرانی بودن ما را نشان دهد.
برنامه رادیویی سینمامعیار پنجشنبهها ساعت ۱۴:۳۰ به طور زنده از رادیو گفتوگو پخش میشود. برنامهای با اجرای سید امیر جاوید و تهیهکنندگی و سردبیری محمد جواد طالبی که سعی دارد ضمن پرداختن به مسائل اساسی سینمای ایران سطح آگاهی مخاطب از فیلمهای روی پرده را بالا ببرد.