به گزارش سوره سینما ، در این جلسه که با استقبال مخاطبان مواجه بود حمیدرضا قطبی نویسنده و کارگردان ، ناهید طباطبایی نویسنده کتاب جامه دران و نویسنده فیلمنامه ، امیر مهاجر از نویسندگان فیلم نامه ، سید جمال ساداتیان تهیه کننده ، مریم کاظمی بازیگر و آرامه اعتمادی منتقد میهمان حضور داشتند و ضمن صحبت درباره فیلم به پاسخ گویی به پرسش های حاضران پرداختند. این جلسه با اجرای کوروش جاهد کارشناس سینما یه شرح زیر برگزار شد:
کوروش جاهد : دو نکته مهم در مواجهه با این فیلم وجود دارد، یکی اینکه این اولین فیلم بلند سینمایی این کارگردان است و نکته دوم اینکه ایشان برای اولین فیلمشان یک کار اقتباسی را انتخاب کرده اند. من در سینمای ایران خیلی کم سراغ دارم که فیلم های اقتباسی ساخته شده باشند. بهتر است برای شروع با این سوال آغاز کنیم که چطور یک کارگردان برای اولین فیلم خود تصمیم می گیرد دست به اقتباس بزند؟
ناهید طباطبایی : من به عنوان نویسنده کتاب می توانم بگویم که وقتی شروع به کار نوشتن کتاب می کنم مطمئنا برای آن آرزوهایی دارم و خوشبختانه یکی از آرزوهایم در مورد این کتاب جامه عمل پوشیده است . از آنجایی که شخصیت پردازی در این کتاب وجود داشت و زمان قصه نیز به دوران خاصی محدود بود نگرانی هایی از چگونه به تصویرکشیده شدن آن داشتم اما با ساخته شدن فیلم از کار راضی بودم. فیلم ۷۰ درصد به داستان وفادار بوده است . به نظرم نویسنده باید اینقدر انعطاف داشته باشد تا اجازه اعمال تغییرات را در کار بدهد. این قصه پایش در واقعیت ها بود و سرش در تخیلات . هسته اولیه داستان جایی در واقعیت داشته که روایت شده است .
حمید رضا قطبی : بنده بر طبق روال زندگی کاری و حرفه ایم باید کتاب و قصه زیاد می خواندم . از این رو برای ساخت اولین فیلم بلندم هم می خواستم داستانی تاثیرگذار داشته باشم. با مطالعه این کتاب داستان را واجد شرایط یافتم.
کوروش جاهد : آقای ساداتیان در مورد تهیه کنندگی کار بفرمائید؟
سید جمال ساداتیان : به نظرم وظیفه هر تهیه کننده این است که امکان به تصویرکشیده شدن داستان را فراهم آورد. این فیلم سه اپیزود سخت داشت . سختی کار به لحاظ تاریخی آن است زیرا خیلی از چیزها از زندگی امروزه مردم خارج شده و حالت موزه ای پیدا کرده است . اما در هر صورت ماهی به آب زنده است و اثر هنری به ارتباطش با مخاطب . ما شرایط اکران خوبی در سینمای امروز ایران نداریم. ۱۰۰ فیلم در سال با حدود ۱۴۰ سالن نمایش وجود دارد. این فیلم وقتی به سینما آزادی رفت با ۱۲ فیلم دیگر در آنجا مواجه شد. از ۵ سالن سینما آزادی ۳ تای آن اختصاص به ۳ فیلم خاص داشت این یعنی ۹ فیلم دیگر می ماند با تنها دو سالن ! خوب ملاحظه بفرمائید که با همه کاستی ها استقبال خوبی از فیلم به عمل آمده است .
کوروش جاهد : اینطور که به نظر می رسد شرایط بخصوص اکران در ایران روی زیبایی شناسی فیلم ها هم تاثیرگذاشته است . گاهی باید المان های غیر هنری در فیلم ها گنجانده شوند تا باعث فروش فیلم شوند. به هر صورت درباره این فیلم می توانم بگویم که فضاسازی ۴۰ سال پیش بصورت جالبی اتفاق افتاده است زیرا تمام شکل و شمایل شهرها تغییر کرده و این فیلم جنبه های نوستالژیک زیادی دارد.
سید جمال ساداتیان : در دی وی دی فیلم که منتشر خواهد شد ، در قسمت پشت صحنه ها خواهید دید که چه سختی هایی برای فراهم شدن این فضاسازی کشیده شده است .
کوروش جاهد : آقای مهاجر از همکاری برای نگارش فیلم نامه بفرمائید
امیر مهاجر : من از قبل با آقای قطبی آشنایی داشتم و زمانی که به این گروه پیوستم فیلم نامه نوشته شده بود و هنگام بازنویسی به آن اضافه شدم . نکته مهم در کار گروهی این است که من باید به نقطه اشتراک با کارگردان می رسیدم. من ابتدا فیلم نامه و بعد کتاب را خواندم و به نظرم متن خیلی به ادبیات نزدیک بود و نظرم این بود که اگر ما بخواهیم خیلی به کتاب و ادبیات وفادار باشیم دست خودمان را بسته ایم . در هر صورت فکر می کنم که کار موفق از آب در آمده است .
کوروش جاهد : خانم اعتمادی از هر زاویه ای که مناسب می دانید می توانید بحث را شروع کنید
آرامه اعتمادی : به نظرم این فیلم قابل قبول و محترم است . با اینکه در چند زمان تصویر می شود فیلم خوش تصویری است که زحمات زیادی برای آن کشیده شده است . فیلم جامه دران را می شود یک فیلم خوب در شرایط امروز سینمای امروز ایران محاسبه کرد. فیلم نامه فیلم در مرز شاخص و معمولی بودن می ایستد. فیلم با فضای سرد شروع می شود و رفته رفته گرم و جذاب می شود و می تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند. زیاد بودن نریشن ها هم می تواند برای مخاطب آزار دهنده باشد.
کوروش جاهد: نکته جالب دیگر فیلم سه روایتی بودن آن است که مرا به یاد فیلم ساعت ها می اندازد که داستان سه زن در آن روایت می شود. فیلم از پلان های جهان مدرن امروزی و ماشین های شاسی بلند شروع می شود و رفته رفته به عمق و ریشه یابی تمدن امروزی می رسد . گویی تمام المان های تمدن امروزی لایه برداری می شود تا به روستا برسد
آرامه اعتمادی : در مقام مقایسه ذهن من بیشتر به سمت فیلم های آقای بیضایی سوق پیدا کرد. استفاده از المان هایی مانند آینه ، صحنه های عزاداری و عصبی بودن بازیگر زن که مرا به یاد خانم سوسن تسلیمی انداخت .
در اپیزود شیرین احساس می شود که کارگردان می خواهد تازه به دوران رسیده ها را زیر سوال ببرد و در قسمت های گذشته گویا می خواهد سیستم ارباب و رعیتی را نقد کند. فکر میکنم جانب احتیاط لحاظ شده تا توسط ارشاد مشکلی برای آن پیش نیاید.
کوروش جاهد : به نظرم حتی امروزه هم سیستم ارباب و رعیتی در ادارات و جامعه وجود دارد و دیده میشود. به نظرم شاخصه طبقه متوسط علاقه مندی های فرهنگی و چگونه گذراندن اوقات زندگی است نه سطح در آمد آن . متاسفانه در سال های اخیر خیلی این طبقه مورد هجوم قرار گرفته است .
حمیدرضا قطبی : من خانواده سرمدی را خورده بورژوای مرفه می دانم که طبیعتا یک بخشی از آنها هم تازه به دوران رسیده هستند. البته برای اولین بار بگویم که رمان یک زمانی از زمان حال حاضر ما عقب تر است اما ما در فیلم نامه زمان را کمی جلوتر آوردیم تا به زمان حال برسیم. در کتاب راجع به فرنگ رفتن و آمریکا رفتن و این چیز ها حرف می زنند و در کتاب شیرین در ایران زندگی می کند و شوهرش دیده می شود و گله های شیرین بین او و شوهرش بیان می شود. خانواده شوهر او غرب زده هستند و در صدد رفتن از ایران هستند و ماجرا به زمان اوایل انقلاب نزدیکتر است ، ولی ما فیلم نامه ای نوشتیم تا به زمان حال نزدیکتر باشد. فکر کردیم برای انجام این کار شاخصه های دیگری را مطرح کنیم. از جمله نشان دادن طبقه نوکیسه. فکر کردم باید به اینها نزدیک شوم تا طبقه ای که تمایل به ایران گریزی دارد.
آرامه اعتمادی : ارباب رعیتی به زمان حال که می رسد تبدیل می شود به اشرافیت
حمید رضا قطبی : گرایش قشر مرفه به طبقه حاکم است
آرامه اعتمادی : من هم برای همین می گویم که جنبه احتیاط لحاظ شده است
حمید رضا قطبی : تا حدودی بله . البته من با سرمایه داری خیلی مشکلی ندارم و به نظرم خورده بورژوازی است که برایم مهم است .
ناهید طباطبایی: من نظر من این بود که خانواده پدری و مادری شیرین از هم متفاوتند. خانواده پدری او اربابی است اما خانواده مادری او خورده بورژوا و تازه به دوران رسیده و نوکیسه هستند. در این میان شیرین تنهاست. به نظرم اگر کسی اصل خودش را بداند و قبول کند می تواند درست زندگی کند. انتقاد من به خورده بورژواست . طبقه رعیت ارزش هایی دارد و طبقه اربابی هم ارزش هایی دارد اما این وسط طبقه بورژواست که بلاتکلیف است .
حمید رضا قطبی : مساله پیدا کردن هویت است. شیرین به پدرش و خانواده او نزدیک است و از مه لقا دور است . به قول گوهر خون است که او را به این سمت می کشد. دوست دارم در اینجا بیان کنم که نکته ای همواره گریبان گیر جامعه هنری ما میشود و آن این است که در مواجهه با اثر هنری همه به دنبال رگه های فلسفی و سیاسی و … در آن می گردند در صورتی که در فیلم ابتدا و اول از همه توانایی درست تعریف کردن قصه مهم است . از نظر تصویربرداری و نورپردازی هم باید بگویم که آقای قاسمی کولاک کرده و بهترین کار را انجام داده است .
آرامه اعتمادی : این نقطه ضعف فیلم است که ما فقط از طریق اپیزود شیرین و زمان حال است که به هویت خانواده مه لقا پی می بریم. حتما باید در زمانی که قصه مه لقا گفته می شد به خصوصیات خانواده او اشاره می شد تا باعث آشکار شدن آن برای مخاطب شود.
کوروش جاهد : عارضه دیگری که در فیلم ها وجود دارد این است که در فیلم ها طرف آقایان و یا خانم ها گرفته می شود ولی در این فیلم این اتفاق نیفتاد . مرد و زن در جامعه در کنار هم زندگی می کنند و اگر آثاری ساخته شوند که خوبی ها و بدی ها را توامان نشان دهند بهتر است .
امیر مهاجر : اولین تلاش آقای قطبی این بود که آدم سیاه و سفید و منفی در این فیلم نداشته باشیم و آدم ها خاکستری شوند. البته من انتقادی هم نسبت به نقد در جامعه دارم. نقد باید در نظر داشته باشد که چه زحماتی کشیده شده تا یک اثر به وجود بیاید. یعنی اثر هنری باید در ظرف زمان و مکان ساخته شدنش ارزش گذاری شود. در مورد این فیلم اینکه کارگردانی جرات کرده برای اولین فیلمش ریسک کند و از لحاظ تعداد بازیگران و لوکیشن ها و هزینه و …. کار سختی را انتخاب کند و موفق هم باشد ، مهم است . نقد باید سازنده باشد تا کسی که قدمی در راه گذاشته بتواند قدمی جلوتر برود .
آرامه اعتمادی : یک زمانی در سینمای ایران فیلم های اول کارگردان ها بهترین اثر ایشان بود اما امروزه دیگر اینچنین نیست و می توان از کارگردان ها چنین انتظاری نداشت. این فیلم به عنوان فیلم اول نمره قبولی را دریافت می کند و می توان منتظر فیلم های بهتر از ایشان بود.
کوروش جاهد : امیدوارم نقد های جامعه ها هم روز به روز حرفه ای تر و بهتر شوند. هر کارگردانی باید خوشحال شود که امکان نقد برای فیلمش فراهم شود. هر کسی که نظری می دهد انباشته ذهنی و تجربیاتش به ذهنش می آید و آن را بیان می کند اما نقد های حرفه ای از این مرحله عبور می کنند
مریم کاظمی : برای من به عنوان بازیگر این مهم است که نمونه های شخصیت را در جامعه دیده باشم. از آنجایی که هم رمان و هم فیلم نامه براساس واقعیت های تاریخی جامعه ما نوشته شده اند من توانستم مابه ازای واقعی این آدم ها را در جامعه ببینم و از آنها الهام گرفتم و بازی کردن در این نقش برایم سخت نبود.
این جلسه نقد و بررسی با پرسش و پاسخ بین میهمانان و مخاطبان ادامه یافت و به پایان رسید.