سورهسینما – محمدرضا تاجداری : فیلم اول وحید امیرخانی؛ «در مدت معلوم»، فیلم پربحث و پرفروش این روزهای سینمای ایران است. ما پیش از این امیرخانی را با ساخت مستند تحسینشدهی «لبیک» میشناختیم و حالا بعد از ساخت اولین فیلم داستانی و استقبال مخاطبان روبهروی او نشستیم تا از حاشیهها و انتقادات فیلم جنجالیش صحبت کنیم:
از «لبیک» تا «در مدت معلوم»
آقای امیرخانی ما شما را با مستند «لبیک» میشناسیم، قبل از آن هم کار مستند میکردید؟ آیا تحصیلاتتان در زمینه سینما بوده است؟
بله، من لیسانس کارگردانی سینما از دانشگاه هنر هستم. چند فیلم کوتاه داستانی ساختهام. در این سیزده سال هم کار مستند انجام دادهام. البته اغلب کارهای مستندم برای شبکه برونمرزی تلویزیون ساخته شدهاند.
چه شد از مستند وارد ساخت فیلم داستانی شدید؟
فازم را عوض نکردم. گفتم کارگردانی سینما خواندهام و در واقع هنگامی که به سراغ ساخت مستند رفتم فازم را عوض کردم. بعد از چند سال احساس کردم باید زمینه کاری خودم را عوض کنم.
چند وقت در فکرش بودید و چه شد بالاخره این تصمیم را گرفتید؟
چهار سالی بود که تصمیم جدی گرفته بودم به این سمت سوئیچ کنم، اما نمیشد. با تلویزیون هم نمیخواستم شروع کنم.
یعنی نمیخواستید تلهفیلم بسازید؟
اصلاً، وگرنه پیشنهادهای تلهفیلمی میشد، اما میخواستم با یک کار جدی را شروع کنم.
در این چهار سال فیلمنامهای مثل «در مدت معلوم» داشتید؟
نه، نداشتم.
ساخت «در مدت معلوم» چگونه شکل گرفت و آغاز شد؟
مهدی علیمیرزایی از همدورهایها و بچههای دانشگاه بود و فیلمنامهای را به من داد که بخوانم و راجع به آن نظر بدهم. آن را خواندم و احساس کردم این فیلمنامهای است که برای شروع میخواهم بسازم.
چه سالی؟
اسفند ۱۳۹۱ فیلمنامه را خواندم و پیش تهیهکننده بردم، یعنی قضیه کاملاً جدی بود. فاصله خواندنم تا زمانی که آقای جاهد تصمیم بگیرد تهیهکنندگی آن را به عهده بگیرد کمتر از یک هفته زمان برد، اما از آنجا به بعد نزدیک یک کهکشان نوری فاصله بود.
پس سوژهی فیلم دغدغه اصلی خودتان نبود، بلکه یک فیلمنامه خوب به دستتان رسید و گفتید میسازید.
بله، ننشستم فکر کنم این مسئله من است و باید در بارهاش فیلم بسازم.
تن به سینمای محفلی نخواهم داد
بفروش بودن هم برایتان اولویت بود یا موضوع فروش برایتان در اولویتهای بعدی قرار داشت.
«فروش» واژه تهیهکنندهها و پخشکنندههاست. واژه من «مخاطب» است که برایم خیلی مهم است. اصلاً تن به سینمایی نخواهم داد که قرار است در سینمای محفلی یا برای جمع کوچکی نمایش داده شود. از منظر من چنین فیلمی سینما نیست و مخاطب خیلی مهم است و در همه جای قصه سعی کردم مخاطب را رها نکنم. این مخاطبی که از نظر من اینقدر اهمیت دارد، از منظر تهیهکننده و پخشکننده میشود فروش، هر چند که بسیاری از تهیهکنندهها و عوامل حرفهای سینما میگفتند این فیلم اصلاً فیلم پرفروشی نخواهد بود و انتخاب غلطی است. این نکته را هم به آقای جاهد میگفتند، هم به من که برای فیلم اول انتخاب بسیار سختی کردهای و بزرگتر از تو هم نمیتوانند از پس ساخت این فیلم بربیایند. به چه فکر کردهای که تصور میکنی چنین فیلمی را میشود در سینمای تهران و ایران نشان داد؟
خواستم مخاطب در سینما از فضای فیلم احساس شرم نکند
برای شما مخاطب ارزشمند است و احتمالا فضای طنز فیلم شما را ترغیب کرد برای ساخت
فضای کمدی مرا قلقلک داد و احساس کردم میتوانم این فضا را دربیاورم. فضای کمدی این فیلمنامه خیلی قابلیت متفاوت شدن را داشت، یعنی میتوانست تبدیل به یک فیلم مریض، سیاه و چرک شود. حتی میتوانست تبدیل به یک فیلم رکیک شود. یعنی فیلمنامه فینفسه این استعداد را داشت. این موضوع اصلاً این استعداد را دارد، ولی سعی کردم خیلی از حواشی آن بزنم و فیلم را طوری بسازم که مخاطب در سینما احساس شرم نکند و خجالت نکشد.
شوخیهایی ویژه ممیزها!
به نظر خودتان واقعا فیلمی که الان روی پرده میبینیم یک فیلم سالم است؟
کاملاً.
ولی شوخیهای جنسی در آن است
شما دارید نسخه فعلی را میگویید؟
بله…
احتمالاً برداشتتان از نسخههای قبلی است. در نسخه فعلی به آن شکل نیست. توضیح میدهم. میخواهید توضیح مرا بگذارید یا نگذارید. تکههایی را در فیلم گذاشتم که شاخک سانسورچیها نسبت به آنها حساس شود و آنها را در بیاورند و به آنها گیر بدهند. سه تا را در آوردیم، یکی را نتوانستیم در بیاوریم.
ولی تجربه نشان داده است در سینمای ایران شوخیهای غیراخلاقی چندان ممیزی نمیشوند. کارهای اخیر کمال تبریزی یا سهیلی پر از این شوخیهایند….
فیلمم چیزهایی داشت که خیلی راحت میتوانستند به آنها گیر بدهند و برایم مهم بود. متاسفانه دارای قوانین ثابتی نیستیم و هر دولتی که میآید شیوه جدیدی را در پیش میگیرد.
به مواردی که فکر نکرده بودم حساس شدند!
آقای امیرخانی! ممیزان چندان به تکههای اخلاقی کار ندارند…
اتفاقا درباره فیلمم به تکههای اخلاقی هم کار داشتند. برایم عجیب بود که به نکاتی که فکر میکردم به آنها حساس شوند خیلی کار نداشتند و به مواردی که فکری برایشان نکرده بودم حساس شدند و آنها را در آوردند.
مثلاً به تکههای امنیتی و بازداشت طرف؟
بله، به آن گیر دادند و آن را در آوردند. در صورتی که تعدادی از بچههای وزارت در دفتر تهیهکننده فیلم را دیدند و آن صحنهها از نظر آنها هیچ اشکالی نداشت، اما ارشاد به همان صحنهها گیر داد و گفت طبق فلان قوانین چنین و چنان است و سکانس خوبی را درآورد. چند تای بعدی را هم خودم در آوردم.
قرار نبود آن زن، مرد باشد!
صحنه دیگری هم که خیلی جالب نبود، رفتن جواد عزتی پیش آن مرد زننما بود…
این در فیلمنامه بود. ببینید بالاخره داریم درباره یک موضوع جنسی حرف میزنیم و قاعدتاً باید موضوع را برای مخاطب توضیح بدهیم. این نقش را یک خانم بازی میکرد. وسط فیلمبرداری گیر دادند و گفتند اگر خانم باشد، فیلم توقیف میشود. اصلاً قرار نبود ته قصه آن آقا شود و فضا آنطوری…
در فیلم هم اصلاً درنیامده و منطقی نیست.
همین است دیگر. ما گفتیم این پیرزن است و هیچ حس اروتیکی ممکن نیست به کسی بدهد….
فیلمم درباره ترویج ازدواج موقت نیست!
از این بحث بگذریم. اقای امیرخانی! فیلم شما درباره ترویج ازدواج موقت است؟
نه، اصلاً اینطور نیست.
یک خطی فیلم چه میشود؟
فیلم دارد یک مسئله و مشکل را مطرح میکند و میگوید برای حل این مشکل راهکارهایی هم در سنت هست. آنهایی که باید راهکار بدهند، بیایند راهکار بدهند. دارد این مشکل را باز میکند. شاید کمی نو باشد که…
مشکل چیست؟
مشکل جنسی در جوانان.
نمیخواهید بگویید صیغه راهحل این قضیه است؟
خیلی از این موضوع در فیلمنامه پرهیز شد.
دلهای آماده فیلم را گرفتهاند!
فیلم شما ظاهراً درباره صیغه است، اما در فیلم حرفی به صراحت از صیغه زده نمیشود. انگار که کارگردان محافظهکاری کرده است و با اینکه میخواست مطلبی را بگوید، ولی نگفته است.
بله شاید این استنباط بشود. البته فکر میکنم حرفم را زدهام. دلهای آماده کاملاً فیلم را گرفتهاند.
بله، آنهایی که با پیشزمینه فیلم را دیدهاند
در نسخههای اول کمی از متن کتاب را میدیدیم و فیلم کمی شفافتر بود. شش ماه طول کشید تا پروانه ساخت فیلم صادر شد. ما را در جلسات مختلف میبردند که چه میخواهی بگویی؟ منظورت چیست؟ میخواهی به مردها راهکار بدهی که بروند صیغه کنند؟ میگفتم نه آقا. برایم مهم بود فیلم را بسازم. این پرهیزها موجب شد دائماً تبدیل به کنایه شود و در لفافه برود. شد «برخورد نزدیک از نوع سوم». مثلاً کلاس درس و معلم بودن این آدم و آن نمودار را بعدا اضافه کردم.
شهر فیلمنامه اصلی قم بود
پس خودتان هم میدانید که این مشکل در فیلم هست ولی به خاطر مجوز ناچار بودهاید….
همین بحثی که راجع به ازدواج موقت و این فیلم راه افتاده، یعنی اینکه فیلم اشارهاش را کرده است، اما به عنوان فیلمساز نمیخواهم راهکار بدهم و بگویم راهحل مشکل جنسی جوانان ازدواج موقت است، چون بعد از انقلاب هر کسی که این حرف را زده جوری با او برخورد شده که دیگر از زدن این حرف پشیمان شده مثل آقای هاشمی، آقای قرائتی، مرحوم طالقانی و هر کسی که به این قضیه اشاره کرده است. حتی اسم فیلمنامه هم این نبود، بلکه همان دیالوگی است که در فیلم هم میگوید که من در خیابانها «سگچرخ» میزنم. گفتند باید اسمش عوض شود. شهر فیلمنامه اصلی هم قم بود.
در فیلم هم معلوم نیست چرا فیلم در تهران نیست. هیچجا هم اسم شهر را نمیگویید.
بله، آن را شهر ناکجاآبادی کردیم که نزدیک تهران باشد. اگر هر شهر دیگری غیر از قم بود مسئله میثم بهزودی حل میشد و اصلاً کارش به کوچه نمیکشید. فرض کنید در تهران بود. کافی بود خودش را با مترو به جایی برساند و کار تمام بود. یک شهر سنتی مذهبی میخواستیم که ریشههای زیادی دارد، که نگذاشتند و شرط کردند که هم اسم و هم شهر فیلم عوض شود.
چرا شخصیت اصلی فیلم ازدواج نمیکند؟!
فیلم شما ظاهرا درباره ازدواج موقت است و شخصیت اصلیش هم به دنبال ازدواج موقت است که مشکلش حل شود، ولی در طول فیلم اساسا نمیفهمیم مشکل او برای ازدواج نکردن چیست. چرا شخصیت جوان فیلم ما ازدواج نمیکند؟
در فیلم هست. برایتان تکرار میکنم. پدر جواد به خانه آمده است و میپرسد: «چرا زن نمیگیری؟» جواد جواب میدهد: «نمیخواهم زن بگیرم. شرایطش را ندارم. میخواهم به خارج بروم و درس بخوانم.» یک سکانس بوده که حذف شده است. برای پدرش توضیح میدهد که هر کسی باید ببیند شرایطش چیست. آیا ازدواج دائم به دردش میخورد یا نه؟ ما داریم شرایط زندگی این آدم را میبینیم که هیچ چیزی، از جمله کار ندارد و دارد در یک خانه آشفته و درب و داغان یک زندگی مجردی را میگذراند. یک نصفه شغل داشت که از آنجا هم اخراجش کردند و به لحاظ قرار گرفتن در موقعیت بحران آدمِ این کار هم نیست.
خب همین «آدمِ این کار نبودن» باید در فیلم دربیاید که نمیاید….
از این گذشته مگر هر کسی که مشکل جنسی دارد باید ازدواج کند؟ یعنی باید ازدواج را از منظر ارضای جنسی بررسی کنیم؟ او میگوید نمیخواهم الان ازدواج کنم. من یک مشکل دارم و میخواهم آن را حل کنم. عرف، سنت و شرع هم درباره آن راهکار داده است. هیچکسی هم در جامعه حاضر نیست بدان نگاه کند. حالا منِ فیلمساز آمده و آن را تلطیف کردهام و میگویم کتابی هست که مجوز آن را نمیدهند. یعنی درواقع دغدغه پنهان این آدم این کتاب است. به هر حال مخاطبی که دغدغه این چیزها را دارد میفهمد که آیا مشکل این آدم این کتاب است یا خودش.
ما سکانسی در قصه داشتیم که آن را هم به لحاظ timing در آوردیم که در آن مادر این پسر با او راجع به ازدواج حرف میزد و کمی بیشتر توضیح میداد. پسر هم میگفت من نه کار دارم و نه زندگی، چگونه با این شرایط میتوانم ازدواج کنم؟ حرفهای اینجوری هم میزد، اما خلاصه همین حرفها را به پدرش هم میزد که میخواهم به خارج بروم. پدرش میگوید بروی خارج که چه کنی؟ درس بخوانی؟ اول زن بگیر و بعد به خارج برو و درس بخوان.
آخر در آن صحنه حرفهای پدر منطقیتر از پسر است. اگر حرفهای پسر را منطقیتر در آورده بودید برای مخاطب قابل قبول بود. آن میزانسن، میزانسن پیچاندن پدر است که میگوید من کار ندارم و نمیخواهم ازدواج کنم و…، ولی منِ مخاطب نمیفهمم چرا از ازدواج در میرود و به دنبال صیغه است.
یک سئوال دارم. یک جوان مشکل جنسی دارد. باید حتماً ازدواج کند که این مشکل حل شود؟ یعنی برای حل مشکل جنسی باید ازدواج کند؟ الان ازدواج مسئله میثم نیست که از او بپرسیم چرا ازدواج نمیکنی؟ میگوید من مشکل دیگری دارم و برای حل آن نمیخواهم زندگی دائمی تشکیل بدهم که یک مشکل موقتی را حل کنم و از این بحران بیرون بیایم. این راهکار در دین ما برای چیست؟ مگر برای همین نیست؟
این راهکار برای کسی است که شرایط ازدواج نداشته باشد، یعنی اولویت با ازدواج موقت نیست، چون شما به هر جوانی که بگویید صیغه را انتخاب میکند و میگوید چرا باید مسئولیت یک زندگی دائمی را بپذیرم؟
آیا جواد در فیلم شرایط ایدهآلی برای ازدواج دارد؟
نه، ایدهآل نیست، ولی در فیلم نمیفهمم چرا کار نمیکند؟
آن مسئله دیگری میشود که باید بررسی کنیم که چرا کار نمیکند؟ چرا اخراجش کردهاند؟ چرا دنبال کار نمیرود؟
قهرمان شما دچار بحران نیست، میتواند سر کار برود و بعد هم ازدواج کند.
اینطور نیست. دارید از منظر خودتان به قصه نگاه میکنید و من هم از منظر خودم میبینم. فیلم «گرسنگی» را بر اساس رمان کنوت هامسون ساختهاند. آدمی است که در جامعه گرسنه است و احساس ضعف دارد. به او میگویند برو کار کن تا گرسنه نباشی. او میگوید شما نمیفهمید من دارم چه میگویم. دارم میگویم الان گرسنه هستم و نمیتوانم بروم کار کنم که پولی به دست بیاورم و گرسنه نباشم. میخواهم مسئله این پسر را حل کنم. به لحاظ تماتیک، این قصه خیلی شبیه رمان گرسنگی است.
شخصیتی که دارید توصیف میکنید، شرایطش ایجاب میکند که صیغه کند، ولی آیا جواد فیلم شما شرایطش بهگونهای است که نمیتواند ازدواج کند و باید صیغه کند؟
به نظر من بله، شرایطش ایجاب میکند که صیغه کند. این ایراد را الان دارم از شما میشنوم.
آیا برای مخاطب قانعکننده است که شخصیت فیلم شما صیغه کند؟
به نظر من هست. خانه او آشفتگی و به هم ریختگی زندگیاش را نشان میدهد. او یک دست لباس بیشتر ندارد. هر چه به من گفتند این بازیگر star است و باید لباس عوض کند، گفتم از اول تا آخر فیلم فقط باید یک دست لباس و یک پیژاما داشته باشد که نداشتن و بیچارگی او به رخ تماشاگر کشیده شود. آن وضع حمام، خانه و زندگیشان است. دیگر نمیتوانستم بیشتر از این تأکید کنم تا معلوم شود این آدم هیچی ندارد.
جز این، یکی از ایرادهایی که میشود به فیلم گرفت این است که حضور یا عدم حضور عدهای از آدمها خیلی فرق و حضورشان کمکی به روند فیلمنامه نمیکند، مثل اکبر عبدی و پسرش یا آن فردی که خانه را اجاره میدهد یا پیرزنی که در آن پایین هست. حتی وقتی دانشجوها به آن خانه میآیند، شاید مخاطب منتظر اتفاقات خیلی خاصتری است.
این ذهن مخاطب است، ذهن من نیست. به ایرادهای فیلمنامهای بهتر است خود فیلمنامهنویس پاسخ بدهد. ما پیرزنی داریم که بین دو طبقه اجتماعی فاصله انداخته است. یعنی نمیگذارد این دو به هم برسند. این یک پیرزن سنتی است که هیچوقت او را نمیبینیم، اما در مرحله گذار است و دارد وارد مرحله مدرنیته میشود، یعنی نصف شب هوس ژامبون قارچ و مرغ کرده است و یک زنگ هم دارد که با آن مدام روی مغز اینهاست و دائماً دارد حال اینها را به هم میزند. این آدم یک پسر دارد که اتفاقاً منطقیترین آدم است و با هر کسی همین شکلی است که میگوید من عهد و قراری با کسی بستهام و دیگر فضولی نمیکنم تو داری چه کار میکنی. یک خانه به تو دادهام و تو هم قرار بوده است کاری برایم بکنی. حالا چه کسی را میخواهی به خانهات ببری ربطی به من ندارد و کاری ندارم. در قصه یک پیرمرد فضول داریم که سعی کردهایم تیپیک نشان بدهیم به چه طیفی از جامعه وصل میشود. خودش سراپا هوس است، ولی مدام در خانه این و آن سرک میکشد و او هم نمیخواهد اینها به همدیگر برسند و مشکل اینها حل شود. او میخواهد مشکل را از جای دیگری حل کند.
پسر اکبر عبدی انگار در این فیلم فقط به این دلیل است که در آن سکانس دعوا باشد. یعنی در ذهن فیلمنامهنویس یک شوخی بوده و برای یک شوخی یک شخصیت به فیلم اضافه کرده است….
بله، آن پسر همینطور است. البته این را باید خود فیلمنامهنویس توضیح بدهد.
آیا ترکیب بازیگرها از همان اول هومن سیدی، جواد عزتی و ویشکا آسایش بودند یا بازیگران دیگری مد نظرتان بود؟ فرآیند انتخاب بازیگرهایتان چگونه بود؟
از اول همینها بودند، غیر از ویشکا آسایش. از اول همینها در ذهنم بودند، بهخصوص جواد عزتی، ولی در نطفه خفه شد. ما نه ماه پیشتولید داشتیم. میگفتند جواد عزتی کیست؟ باید سوپر استار بیاوری. آنقدر چرخاندیم که گمانم فقط برد پیت برای این فیلم نیامد. هر کسی را که فکرش کنید آمد. اسم بگویید تا بگویم بله یا نه. اینقدر اسمشان زیاد است.
یعنی همه آمدند و فیلمنامه را خواندند و گفتند نه؟
نه، اتفاقاً ۹۰ درصد استقبال کردند. حتی چند نفر مثل گلزار دنبال فیلمنامه بودند و میگفت بگذارید من و امین حیایی بیاییم و اصلاً فیلم چیز دیگری میشود که هلاک شدم تا کلاً نیایند. از ترفندهایی هم استفاده کردم.
چرا نشد؟ خودتان نمیخواستید؟
قطعاً. فکرش را بکنید مثلاً گلزار دنبال آن پیرزن بیفتد. اصلاً یعنی چه؟ چرا باید داخل آن کوچه برود؟ همان اول کوچه مشکلشان حل است.
بازخود از چهرههای دینی
آقای امیرخانی فیلم را به چهرههای دینی نشان دادهاید و بازخورد یا رضایت خاصی گرفتهاید؟
بله، عدهای از بچههای مذهبی میگویند فیلم رکیک است.
فیلم رکیک است در نسبت با سابقه وحید امیرخانی نه در نسبت با سینمای ایران.
سابقه چیِ من؟
وقتی کسی را میبینند که مستند «لبیک» را ساخته و جزو بچههای مذهبی سینماست و حالا میآید شوخی جنسی در فیلمش میگذارد…
باز گفتید شوخی جنسی. فکر کردم این مسئله را حل کردیم.
خیر، حل نشد.، فیمساز اگر به یکسری قواعد اخلاقی مقید است، قاعدتاً نباید در فیلمش شوخی جنسی بگذارد.
الان در این فیلم مقید نیست؟
میخواهم ببینم فرق وحید امیرخانی با باقی فیلمسازانی که فیلمشان پر از شوخیهای غیراخلافیست چیست…..
تفاوت در فیلم من است. اگر این فرق را نمیبینید مشکل شماست. شاید هم از منظر شما مشکل من باشد. اصلاً نمیخواهم خودم را تطهیر کنم، چون احتیاجی به تطهیر ندارم. اصلاً از آن دست آدمها هم نیستم که هی این و آن را خرج کنم.
به نظر خودتان بین مستند «لبیک» و فیلم «در مدت معلوم» رابطه منطقیای هست؟
مگر باید بین فیلمهای یک آدم رابطهای منطقی وجود داشته باشد؟
ببینید، شما اشارات جنسی در فیلمتان دارید یا نه؟ این شیوه درست هست یا نیست؟
من فیلمی ساخته که قبح صیغه را ریختهام، یعنی مردم میگویند برویم «فی المدت المعلوم» را ببینیم. زمانی اگر این را میگفتید میگفتند اَه! اَه! چیزی را که آخوندها میگویند ساخته است.
بعضیها شاید مذهبی کمی بیحیا باشند!
بحث بر سر این است که آیا کارگردانهای مذهبی در رعایت قیود اخلاقی باید با کارگردانهای غیرمذهبی فرق داشته باشند یا نه؟ موضوع فیلمتان خیلی محترم و خوب است. مشکل ما شوخیهای جنسی است.
میتوانید بگویید فیلم رکیک است. این دست شماست. حالا من هی بگویم نه آقا! به خدا یک آدم مذهبی هستم. هیچ قصد و غرضی نداشتم. چه فایدهای دارد؟ این بحثی که دارید مطرح میکنید برایم محلی از اعراب ندارد. آدمی هستم که دارم زندگیام را میکنم. یکسری اعتقادات دارم و بر اساس همان اعتقاداتم سعی میکنم ادا در نیاورم. جانماز هم آب نکشم. خیلی هم خودم را به این و آن نچسبانم. از کسی هم خرج نکنم. در همین حد هستم. حرفم را بزنم و فیلمم را هم بسازم. بعضیها خیلی مؤدب و بچههای مأخوذ به حیایی هستند. بعضیها هم شاید مذهبی کمی بیحیا باشند.
فیلمتان را به افراد دینشناس هم نشان دادهاید؟
بله.
بازخوردشان چه بود؟
خیلی خوب بود، بهجز قشری که به دلایلی از نظر من متوهم هستند و قصه را اشتباه گرفتهاند و میگویند فیلم جامعه، مسئولین و حکومت را زیر سئوال برده که به نظرم توهم توطئه است. رفیق هم هستیم و داریم با هم کار میکنیم و راجع به فیلمهای بعدیام هم نظر میدهند. همه نظرات را هم دنبال میکنم. اصلاً الان تشنه نقد هستم، چه موافق و چه مخالف. خیلی برایم مهم است.
چه شد این فیلم در جشنواره به نمایش در نیامد؟ نرسید یا خودتان نخواستید؟
نه، فیلم رسید، من هم میخواستم.
جشنواره انتخاب نکرد؟
بله.
دلیلش را نگفتند؟
نه، دلیل را نمیگویند.
داستان و موضوع فیلم بعدیتان را نمیگوئید!
نخیر اجازاه بدهید فعلا نگویم.
ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
فیلمشان واقعا شوخیهای جنسی مانند برخی فیلمهای مبتذل ندارد… از این جهت فیلم تمیز و خودنگهداری است
برفرض که فیلم در مدت معلوم ، شوخی جنسی داشته باشد که ندارد ، مگر شوخی جنسی اگر در جایش استفاده شودمشکلی دارد؟ این همه در سینمای دنیا هست و ما می خندیم و برایمان جالب است ! از آن گذشته نمی دانم چطور وقتی کلی فیلم لوده و جلف، شوخی جنسی دارد کسی صدایش در نمی آید اما به محض آنکه یک فیلم خوب که قصدش تحلیل امر جنسی در فضایی طنز است ساخته می شود ، همه برایش معلم اخلاق می شوند؟!!!
حالا به فرض که پسرا صیغه کردن و دردشون حل شد کسی فکری به حال دخترای بخت برگشته کرده؟