سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۹ اسفند ۱۳۹۱ در ۲:۵۹ ب.ظ چاپ مطلب
حسین شهابی:

سیاهنمایی هنری نیست که به آن ببالیم

IMG14375030

یک کارگردان کارآمد شدن سینمای اجتماعی را مستلزم بهبود وضعیت فرهنگی جامعه دانست و گفت: خارجی‌ها به اندازه کافی درباره ایران سیاه‌نمایی می‌کنند و دیگر لازم نیست خودمان هم فیلم‌هایی با این مضامین بسازیم.

یک کارگردان کارآمد شدن سینمای اجتماعی را مستلزم بهبود وضعیت فرهنگی جامعه دانست و گفت: خارجی‌ها به اندازه کافی درباره ایران سیاه‌نمایی می‌کنند و دیگر لازم نیست خودمان هم فیلم‌هایی با این مضامین بسازیم.

سوره سینما- مهر نوشت: فیلم سینمایی  روز روشن به کارگردانی حسین شهابی که در سی و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر به نمایش درآمد، فیلمی با موضوعی اجتماعی است که در یک فضای شهری روایت شده است. فیلمنامه، کارگردانی و بازی‌های “روز روشن” از نقاط قوت این اثر سینمایی هستند که باعث شده این فیلم مورد استقبال مخاطبان جشنواره، اهالی سینما و منتقدان نیز قرار بگیرد گرچه در بخش داوری برخلاف تمام انتظارات مورد بی‌توجهی قرار گرفت.

این فیلم داستان دختری است که یک صبح تا عصر تمام تلاشش را می‌کند تا تعدادی شاهد جمع کند تا آنها در دادگاه حاضر شده و برای بی‌گناهی این مرد شهادت دهند. ماجراها و فراز و فرودهایی که وی پشت سر می‌گذارد تا این افراد را قانع کند تا با وجود برخی تهدیدها از حقیقت دفاع کرده و فردی را از قصاص ناحق نجات دهند، داستان فیلم را شکل می‌دهد.

با حسین شهابی کارگردان فیلم سینمایی “روز روشن” که هم اکنون در نوبت اکران عمومی قرار دارد، گفتگویی داشته‌ایم.

* فیلم “روز روشن” چه زمانی اکران می‌شود و پخش‌کننده آن کدام شرکت است؟ 

– طبق اعلام نظر شورای صنفی نمایش در مرحله اکران دوم عید قراردارد، یعنی حدودا اریبهشت ماه ۹۲. پخش‌کننده هم هدایت فیلم است.

* به فروش بالا در گیشه امیدوار هستید؟

– به دلیل تغییر مداوم مدیران دولتی سینما که هرکدام نگاه و سلیقه خود را بر تن نحیف سینما اعمال می‌کنند، تولید ثابت فیلم‌هایی که با اقبال عمومی مواجه شود بسیار کم شده‌ است. تقریبا هیچ تهیه‌کننده‌ای چشم‌انداز روشنی از آینده فیلمش ندارد چه برای اکران چه برای فروش. فعلا فقط اکران مناسب فیلم دغدغه تهیه‌کنندگان است. همین.

* “روز روشن” را به جشنواره‌های خارجی هم ارسال کرده‌اید؟

– بله. به چند جشنواره مهم جهانی ارسال شده و نتیجه در سال ۹۲ مشخص خواهد شد.

* فیلم دیگری برای ساخت در دست دارید؟

– مشغول کامل کردن فیلمنامه آن هستم. باز هم یک موضوع اجتماعی را دنبال می‌کنم اما اینبار با نگاهی متفاوت‌تر و تعداد بازیگران بیشتر.

* چرا باز هم سراغ موضوعات اجتماعی رفته‌اید؟ 

– هم ساختن یک فیلم و هم نمایش آن یک کار جمعی و اجتماعی است. فیلمساز اگر هم سرمایه تولید فیلمش را شخصا تامین کند باز هم انتظار برگشت آن سرمایه را از جیب مردم دارد. در نهایت این مردم یک جامعه هستندکه باید تاوان سرمایه فیلمسازانشان را بدهند پس فیلم باید برای آنها باشد.

* یعنی اگر یک فیلم اجتماعی نباشد، فیلم خوب و مردمی نخواهد بود؟

– البته که می‌تواند فیلم خوبی باشد. بسیاری از شاهکارهای بزرگ دنیا موضوعات کاملا شخصی و انسانی دارند. به هر حال انسان انسان است، هر کجای دنیا که بخواهد باشد. اینکه می‌گویم اجتماعی منظورم اجتماعی متشکل از آدم‌هاست. حالا می شود فقط یکی از آن آدمها را موضوع قرار داد و مسئله را جمعی ندید. این هم یک نوع فیلم است.

* البته فیلمسازی اجتماعی هم دردسرهای خود را دارد و اتفاقا در ژانر اجتماعی احتمال رسیدن به آثار بی‌محتوا و بی‌کیفیت بیشتر است.

– قطعا. این کیفیت نهایی فیلم است که تکلیف آن را روشن می کند نه ژانر آن. اثر یک فیلمساز، مخصوصا اگر مولف هم باشد از مجموعه داشته‌های عقلی، هوشی، زیبایی‌شناختی، علمی، تجربی و در نهایت از جهان‌نگری او می‌آید. در یک کلام هر اثر هنری انعکاسی غیرمستقیم از درونیات خالق آن است. مثلا کسانی که به هر زور و زحمتی سعی می‌کنند فیلم روشنفکرانه بسازند، در نهایت کاملا مشخص می‌شود که وجه روشنفکری اثر تصنعی و ساختگی است چون فیلمساز به چیزی که ادعا می‌کند یقین ندارد و آن را با پوست و استخوانش درک نکرده و دانش مورد نیازش را ندارد.

من معتقدم دکوپاژ و حتی اسم یک فیلم هم نوعی نشان از شخصیت حقیقی فیلمساز دارد که در برخی آثار سعی مذبوهانه می‌شود تا آن حقیقت پوشیده بماند. حقیقت تلخی که اگر برملا شودممکن است فیلمساز موقعیت شغلی‌اش را از دست داده و شایدتا حد یک کارگر صحنه نزول پیدا کند.

* یکی از آفت‌های سینمای اجتماعی در یک دهه اخیر فیلمسازی ایران این است که صرفا صورت مسایل گفته می‌شود و به همین دلیل منتقدان بعضا این گونه سینمایی را سیاه‌نما می‌خوانند.

– فیلمساز اجتماعی باید نگاهش بر چراهای مشکلات متمرکز باشد نه چگونگی‌ها. چگونگی‌ها یا همان اتفاقات، می‌تواند ریشه در مسایل سیاسی، اقتصادی و هزار چیز دیگر داشته باشد اما چراها همیشه ریشه در مسایل فرهنگی و آموزشی دارد. اینجاست که یک فیلمساز متعهد به اصول اخلاقی به‌دور از هرگونه وابستگی سیاسی باید وارد عمل شود چون همانطورکه قبلا گفتم او هزینه آثارش را از همه مردم دریافت می‌کند و باید اثرش نیز دغدغه‌ها و مشکلات تمام جامعه را پوشش دهد. البته چنین کاری سخت و دشوار خواهد بود چون هم دانش علمی بالایی می‌خواهد و هم دانش انسانی و معرفتی بالا و چنین اثری قطعا این چند شاخصه را در خود خواهد داشت: یک پرهیز از هرگونه پیچیده‌سازی فرم و محتوا برای درک بهتر همه افراد جامعه با هر سن و موقعیت. دو تقویت اخلاق انسانی و وجدان اجتماعی به‌دور از هرگونه شعارزدگی با نمایش باورپذیر و به‌روز واقعیات. سه رو در رو قراردادن آدم‌ها به بهانه یک موضوع و انعکاس صادقانه پیامدهای این رو در رویی بدون قضاوت کردن در مورد آنها. چهار عریان کردن حقیقت‌های تلخ با زبانی شیرین و تزریق امید بر تن جامعه بدون دادن امیدهای واهی.

غیراز اینها هر فیلمی می‌تواند یک فیلم خوب و شاهکار باشد اما قطعا یک فیلم اجتماعی سازنده نخواهد بود.

* اگر حس ناسیونالیستی یک فیلمساز در اثرش دخیل باشد چه؟

– آن هم ممکن است یک فیلم خوب و سازنده باشد اما ماندگار نخواهد بود؛ چراکه نگاه ناسیونالیستی شبیه یک نوع نگاه ایدئولوژیکی است و این نوع نگاه، اثر یک هنرمند را به یک جمع محدود کرده و آن را فاقد ارزش‌های جهانی خواهد کرد. اگر صادقانه صحبت کنیم انسان به طبع خوی ذاتی خود طرفدار خیر و زیبایی است. مسایل پایه‌ای فرهنگی و اخلاقی که من از آنها صحبت کردم در بین تمامی آدمها در هر نقطه جهان مشترک است. نگاه کنید، کوه‌ها و آسمان‌ها برای ما هیچ محدویتی رسم نکرده‌اند. این ترس‌ها و توهمات بشری است که مرزهای قلابی خاکی و هوایی را بوجود آورده است. واژه خوب و بد آدم‌ها را واقعیت یدک می‌کشد نه حقیقت. پاسپورت‌هایمان ترجمه هویت ما به زبان میزبانان‌مان نیستند، این فقط یک بهانه سیاسی است. در حقیقت پاسپورت‌های ما پیشاپیش مدرک جداسازی ما از کسانی هستند که دوست داریم به دیدارشان برویم و آنها نیز دوست دارند پذیرای‌مان باشند و این چه تلخ است.

* این مشخصه جهان‌شمولی که از آن حرف زدید در فیلم “روز روشن” چه جایی داشت؟

–  “روز روشن” گرچه یک فیلم اجتماعی ایرانی است اما موضوع و مساله آن کاملا انسانی و جهان‌شمول است. این فیلم را با همین موضوع من در هر جای دیگر دنیا می‌ساختم فقط شکل جامعه آن فرق می‌کرد نه مفهوم آن.

* پس یک فیلم خوب از نظر شما برای هر جامعه‌ای مفید است؟

– جامعه یعنی جمع آدم‌ها. ساختمان‌ها و ماشین‌ها که نیاز به فرهنگ و اخلاق ندارند. ما آدم‌ها نیاز به آن داریم. انسان اگر درست پرورش پیدا کند جامعه او نیز خود به خود درست خواهد شد. جامعه‌ای که پلشتی‌های فرهنگی آن شما را آزار می‌دهد، جامعه‌ای‌ است که آدم‌هایش خوب نیستند و مستحق آزادی و آرامش نیستند. چون آرامش چیزی نیست که دیگری بتواند آن را به ما هدیه دهد، چیزی است که آن را باید با رفتار درست جمعی بدست بیاوریم.

* “روز روشن”  ترجمه تصویری کتاب “جامعه‌شناسی خودمانی” نوشته حسن نراقی است. اگر اینطور باشد قصد داشتید چه تصویری از کشور ایران به جهانیان ارائه کنید؟

– من در زمینه جامعه‌شناسی کتاب‌هایی از دورکیم، ملوین سیمن، ماکس وبر، کارل مارکس، میشل فوکو، دکتر طباطبایی، دکتر وثوقی، پروفسور حمزه‌ای، دکتر ارمکی، دکتر توفیق و دیگران خوانده بودم اما “جامعه‌شناسی خودمانی” حسن نراقی را بعد از نوشتن فیلمنامه “روز روشن” مطالعه کردم.

قبول دارم از بعضی جهات فیلمم می‌تواند ترجمه تصویری آن کتاب باشد اما نه با آن صراحت و مستقیم‌گویی. مشکلات اخلاقی انسانی که در این فیلم  مطرح می‌شود در هر جای دنیا می‌توان یافت و مختص جامعه ایران نیست. قصه “روز روشن” گذشته از لایه‌های پوشیده‌ای که در آن جامعه ایران را نقد می‌کند، تلنگری نیز به وجدان‌های خفته‌ای می‌زند که در هر نقطه دنیا به رفتاری مشابه دست می‌زنند. گذشته از اینها، نقد از خود کردن ما را در چشم جهانیان عزیز می‌کند نه خوار. نشان می‌دهد که ما متوجه اشتباهاتمان هستیم و طبیعتا به فکر رفع آن نیز خواهیم بود. شخصیت‌های “روز روشن” علاوه بر آن که مصداق همه جامعه ایران نیستند، نه سیاه‌اند نه سفید. مثل همه آدم‌های دنیا خاکستری‌اند.

* در شخصیت‌های خاکستری، قهرمانی شکل نمی‌گیرد که مردم با آن همذات پنداری کنند. فکر نمی‌کنید که این بخش زیادی از مخاطبان را از فیلم دور کند؟

– بهتر است مردم با اشخاصی واقعی از جنس خودشان همذات‌پنداری کنند نه با قهرمان. قهرمان‌ها آدم‌های خیالی‌اند که یا جنجال‌های زودگذر اجتماعی و یا قصه‌ها و فیلم‌های غیرواقعی آنها را برایمان ساخته‌اند. یک فیلم حقیقت‌شناس واقعگرا مرعوب مردمی نمی‌شود که با اشتباه‌های خود کوهی از مشکلات ساخته و برای از میان برداشتن آن بدنبال یک قهرمان (در حقیقت قربانی) می‌گردند. یک فیلم اجتماعی خوب، فیلمی است که آینه اجتماعش باشد تا آدم‌های جامعه بدانند که قهرمانی در کار نیست و این خود آنانند که هر آنچه می‌کارند همان را درو خواهند کرد. در یک کلام همه در برابر جامعه خود به‌طور یکسان مسئولند.

* از چه فیلمساز داخلی و خارجی در روند فیلمسازیتان تاثیر می‌گیرید؟

– من گاهی وقت‌ها حتی از پسر خودم سیاوش که فیلم‌های کوتاه می‌سازد هم تاثیر می‌گیرم. از هر چیز دیگر هم می‌توانم تاثیر بگیرم چه برسد به فیلمسازان بزرگ. تاثیرپذیری از دیگران یک امتیاز بزرگ است و البته با تقلید هم فرق دارد.

من تقریبا بیست فیلم کوتاه و بلند غیرسینمایی ساختم. به لحاظ فرم و ژانر همگی با هم تفاوت آشکار و حتی عجیب دارند و این یعنی تاثیرپذیری. اما حرف همه آن فیلم‌ها که موضوعات عام انسانی دارندحرف خود من است. ریشه‌های فکری‌ام را از تجربیات عینی و مطالعات شخصی خودم می‌گیرم اما هرکسی و هرجرقه‌ای می‌تواند محرک اصلی من برای ساختن یک فیلم باشد؛ زمانی یک اتفاق، زمانی یک گفتگو و حتی زمانی یک نگاه پر از سکوت.

* در هر حال فیلمی که از شما دیدیم گرایشتان را به نئورئالیسم ایتالیا نشان می‌دهد.

– به سینمای نئورئال علاقه‌مندم اما نه به مفهوم سیاسی آن؛ بلکه به مفهوم واقعیت هنری شده‌اش. واقعیتی که برداشت‌های من از حقیقت نیز بدان اضافه شده باشد. یک فیلم صرفا واقعی ساختن کار من نیست چون من مستندساز نیستم. من بعنوان یک فیلمساز خودم را موظف می‌دانم حقیقت تحریف شده در پشت هر واقعیت را بیان کنم و تعریف‌گر واقعیتی نباشم که حجاب حقیقت است. بعضی از همان فیلمسازان نئورئالیست ایتالیا با تاثیرپذیری از تبعات جنگ جهانی دوم و خشم و نفرتی که از جنگ و نابسامانی‌های سیاسی جامعه در وجودشان پدید آمده بود آثار ضعیفی ساختند که در نهایت یا تبدیل به تبلیغ آلات جنگی نازی‌ها شد و یا دست چپی‌های افراطی را برای فاشیست‌های تندرو رو کرد. کم هستند فیلم‌هایی مثل “رم شهر بی‌دفاع” روبرتو روسیلینی که فقط از واقعیت‌ها متاثر نبوده بلکه حقیقت چاشنی اصلی آنهاست.

*شما در مصاحبه‌ای مسئولان جشنواره و داوران فجر را زیر سئوال برده بودید. فکر نمی‌کنید این نوع انتقادها برای اکران فیلم و حتی خود شما در ادامه مسر کارتان مشکلاتی ایجاد کند؟

– شما تصور کنید فیلمسازی را که ادعا می‌کند فیلم اجتماعی می‌سازد اما قادر نیست حتی حرف خودش را بگوید! من فقط یک انتقاد دوستانه کردم و تمام حرفم این بود که ارزیابی آثار باید یک ارزیابی درست و معقول باشد، همین. مثلا قرارست این فیلمسازان فرهنگسازان جامعه باشند. فیلمسازی که حس کند توسط مسئولان فرهنگی به شعورش توهین شده طبیعی است که واکنش نشان می‌دهد. این نه حرف سیاسی است و نه دگراندیشانه. مدیریت سینمایی باید مطمئن باشد، فیلمسازانی که با قوانین این کشور فیلم می‌سازند کاملا مطیع قانون و هنجارهای اخلاقی این جامعه‌اند. کسی که دایره‌اش را به دوستان خودی محدود کرده و حتی از نقد دوستانه هم هراس دارد، به هرصورت بهانه‌اش را پیدا خواهدکرد حالا چه ما حرف بزنیم، چه نزنیم.

ما به هر حال فیلم می‌سازیم. فیلمی متشکل از چند هزار پلان و هزاران جمله. هرکدام از این هزاران می‌تواند بهانه‌ای بنی‌اسرائیلی باشد، برای علم کردن مشکل برای سازنده‌اش. اگر آنها فکر می‌کنند یک اعتراضی نابجاست، مطمئنا یک توضیح خیلی ساده و البته منطقی از سوی آنها مساله را حل خواهد کرد و دیگر نیازی به زحمات فراوان، ساقط کردن طرف از زندگی و اضافه کردن یک دشمن فرضی دیگر به سبد دشمنان خیالی نخواهد بود.

* مسئولان جشنواره و داوران توضیحاتشان را دادند. شما قانع شدید؟

 – نمی‌گویم به چه شکلی اما به هرحال قانع شدم. مساله شخصا برای من کوچکتر از آن است که بخواهیم بیش از این درباره‌اش صحبت کنیم. نادیده نمی‌گیرم زحمات شبانه‌روزی برگزارکنندگان جشنواره را که از نزدیک شاهد بودم. تصور می‌کنم من هم یکی از خادمان جشنواره یا اهالی رسانه‌ام که ماه‌ها به‌طور شبانه‌روزی برای برگزاری جشنواره تلاش کردند و کسی آنان را ندید.

ولی شما دیده شدید، کارتان به‌خوبی معرفی شد…

– پس بیشتر تشکر می‌کنم و امیدوارم کسی این صراحت بیان مرا به حساب دشمنی نگذارد.

در آخر، به نظر شما وضعیت سینمای اجتماعی در ایران چگونه می‌تواند بهتر شود ؟

 – جواب این سوال را باید کارشناسان فرهنگی بدهند. من فقط یک فیلمساز مستقلم و تنها می‌دانم که بیانیه سیاسی دادن از طریق فیلم سینمایی مردم را پس می‌زند و قدرت اثر هنری را در حد یک تهدید نمایشی پایین می‌آورد. چنین کسانی باید در حوزه‌های سیاسی فعالیت کنند و این فرصت را بگذارند برای کسانی که دلسوزانه می‌کوشند تا با ریشه‌یابی فرهنگی همه مشکلات موجود، برای مردم جامعه خود مفید باشند.

به‌نظرم چنین آثاری هم از سیاه‌نمایی‌های شبه‌روشنفکرانه به‌دور خواهندبود و هم با نمایش واقعیت‌های موجود مردم را به سینماها خواهندکشاند. البته واقعیت‌های موجودی که از آنها حرف می‌زنیم باید ترکیبی از مشکلات و امتیازهای مثبت یک جامعه باشد نه تنها مشکلات آن. به وحشت انداختن و بدبین کردن مردم به تمام اتفاقات و تحولات اجتماعی، هنری نیست که بدان ببالیم. این فیلم‌ها را خارجی‌‌ها به حد کافی در موردمان می‌سازند. دست و پا کردن شهرت سیاسی و وجهه کاذب اجتماعی از طریق سینما به هرشکلی، در حقیقت هم‌سویی با سازندگان فیلم‌هایی نظیر آرگو است که نه حقیقت است نه واقعیت.