بازیگر فیلم سینمایی «گذشته» و «جدایی نادر از سیمین» از حضور در این پروژه ها و سوابق کاری اش صحبت کرد.
سوره سینما- آبان عسکری: بابک کریمی بازیگر نقش قاضی در «جدایی نادر از سیمین» سالها در ایتالیا در بخشهای مختلف سینما مشغول بوده است. خودش میگوید بازیگری برایش رویا بوده ولی حالا از تحقق این رویا میخواهد به نحو احسن استفاده کند. در گزینش نقش حواسش جمع است و از شهرت فراری. او سال ۹۱ با دو فیلم سینمایی «هیچکجا، هیچکس» و «من عاشق سپیده صبحم» در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت و در جدیدترین فیلم سینمایی اصغر فرهادی یعنی «گذشته» نیز بازی کرده است. گفتگو با کریمی درباره دغدغه بازیگری و حضور فعال در سینمای ایران پس از فیلم «جدایی نادر از سیمین» را در زیر میخوانید.
شما سالها در سینما حضور داشتهاید، اما مشخصا بگویید دغدغه بازیگری برای شما از چه زمانی آغاز شد؟
بابک کریمی: بچه که بودم چند بار بازی کردم. بازی که نه بازیگوشی. همیشه وقتی بچه بودم پدرم میگفت وقتت را پشت صحنه سینما تلف نکن. تو باید بازیگر شوی. اما من رفتم ایتالیا و فیلمبرداری خواندم. آنجا مستندسازی، فیلمبرداری و تدوین را ادامه دادم. گاهی اوقات برای شوخی و تفریح برای فیلمهای دوستانم نقشهایی کوتاه بازی میکردم. بعضی وقتها هم برای کسانی که فیلمهایشان را تدوین میکردم شرط میگذاشتم که نقشی گذرا در فیلمشان داشته باشم. چیزی شبیه گذر هیچکاک در فیلمهایش. در ادامه اتفاقی، برای یک تیزر تبلیغاتی درباره یک مارک شکلات انتخاب شدم.
آن تیزر خیلی موفق شد. به مدت ۶ سال در تیزرهای مختلف بازی کردم و پیشنهادهایی در این زمینه داشتم. تا اینکه در فیلمی سینمایی محصول ایتالیا بازی کردم در این فیلم با نانی مورتی همبازی بودم. بعد از آن در فیلمی به کارگردانی فرانچسکو فالاچی نقش یک آدم شرقی را ایفا کردم.
بعد از آن هر وقت نقش یک آدم شرقی یا ترک میخواستند میآمدند سراغ من. داشتم در اینجور نقشها کلیشه مشدم که تصمیم گرفتم این روند را دیگر ادامه ندهم. در همین ایام از طرف عباس کیارستمی برای سه دقیقه بازی در «بلیتها» دعوت شدم. در همان ایام تصمیم داشتم به ایران برگردم که با پیشنهاد اصغر فرهادی برای بازی در «جدایی نادر از سیمین» رو به رو شدم. فرهادی بازیام را در «بلیتها» دیده بود.
قبل از آن با فرهادی آشنا بودید؟
فیلمهایش را دیده بودم ولی همدیگر را نمیشناختیم. وقتی از من دعوت کرد از ایتالیا به تهران آمدم و اولین بار او را در دفترش دیدم.
با توجه به اینکه همیشه به بازیگری فکر میکردید پیشنهاد فرهادی چقدر برایتان هیجانانگیز بود؟
موقع میکس فیلم «بلیتها» بود، من به دوستم گفتم دوست دارم در آینده بنویسم، عکاسی کنم و بازیگری کنم. اینها را میگفتم ولی برایم مثل رویا بود. چون خیلی سخت است در سن بالا بازیگر شوی. آن دوستم خیلی به نیروی کائنات اعتقاد داشت و گفت اگر از ته دل بخواهی حتما اتفاق میافتد. سه سال بعد این اتفاق افتاد. خیلی از دعوت فرهادی خوشحال شدم. با اشتیاق نقش را پذیرفتم و بعد از آن زندگیام شکل دیگری به خودش گرفت.
از فیلم جدید فرهادی بگویید. نقش شما در این فیلم چیست؟
تجربه منحصر به فردی بود. نقش دوست قدیمی علی مصفا را بازی میکنم. کسی که ساکن فرانسه است و به درد و دلهای مصفا گوش میدهد.
فکر میکنید این فیلم هم به اندازه «جدایی» موفق باشد؟
سینما قاعده مشخصی ندارد. هر وقت هر کارگردانی با انگیزه ساخت یک فیلم شاهکار، فیلمش را ساخته است اتفاقا نتیجه عکس گرفته است. فرهادی و همه ما اصلا انتظار این میزان موفقیت «جدایی…» را نداشتیم. یادم است که هنگام دورخوانی فیلمنامه «جدایی…» بودیم که حرف از جشنوارههای خارجی شد. فرهادی گفت «درباره الی…» در جشنوارههای خارجی موفق عمل کرد چون فیلمی با مایههای پلیسی بود و این تم برای اروپاییها جذاب است. ولی «جدایی…» یک فیلم محلی است و فکر نمیکنم آن را بفهمند و دوست داشته باشند. هیچ کدام فکر نمیکردیم فیلم به این شدت مورد توجه کشورهای مختلف قرار بگیرد و همه حیرت کردیم. سفرهای زیادی به خاطر «جدایی.. » داشتم. میدیدم که کشورهای مختلف چقدر تحت تأثیر این فیلم قرار گرفته بودند. برخلاف پیشبینی همه ما اتفاقا تم محلی فیلم خیلی جهانی عمل کرد. به قول دسیکا، فیلم هرچه ملیتر باشد بینالمللیتر است.
در حال حاضر برای انتخاب نقش با توجه به اینکه پیشنهاداتتان زیاد شده است چطور عمل میکنید. ایدهآلتان چه نقشهایی است؟
من به خودم قول دادهام که هیچ وقت نقش تکراری بازی نکنم. بعد از «جدایی» پیشنهادهای بازپرس و افسر زیاد داشتم ولی هیچکدام را قبول نکردم. در همه کشورها و مخصوصا در ایران وقتی بازیگری در یک نقش خوب عمل میکند پیشنهادات زیادی مشابه آن نقش خواهد داشت. اما من سعی میکنم این اتفاق برایم نیفتد. زیبایی کار بازیگری این است که بازیگر هر بار خودش را در گوشت و پوست و استخوان یک کاراکتر جدید حل کند. من هم دوست ندارم در جا بزنم و تکرار شوم. تا حالا هم خوشبختانه این اتفاق نیفتاده است.
با شهرت و معروفیت چطور سر میکنید؟
اتفاقا اصلا دوست ندارم معروف شوم. دوست دارم راحت سوار اتوبوس و مترو شوم. به مردم نگاه کنم. بازیگر باید مردم را ببیند و از آنها در جهت کارش تغذیه کند. اگر مشهور شوم به جای اینکه من به مردم نگاه کنم آنها به من نگاه میکنند.
از دو فیلمی که سال ۹۱ در جشنواره فیلم فجر داشتید بگویید. چطور شما را انتخاب کردند؟
بازخوردهای فیلم «جدایی» این پیشنهادات را به همراه داشت. دو فیلم «هیچ کجا، هیچکس» و «من عاشق سپیده صبحم» کاملا با هم متفاوت هستند. فیلم شیبانی فیلم مردمیتری نسبت به فیلم علی کریم و با بازیگرانی معروف است. فیلم علی کریم یک فیلم هنری و مستقل است. از اول هم با دید یک فیلم هنری کار را شروع کردیم بنابراین ممکن است در اکران عمومی طیف خاصی از مخاطبان فیلم را بپسندند.
به تازگی بازی در فیلم جدید شهرام مکری «ماهی و گربه» را تمام کردهاید. این همکاری چطور بود؟
فیلم خیلی جذابی است. پلان سکانس است و من نقش یک مرد جنگلی را بازی میکنم.
پلان-سکانس به تمرین زیاد احتیاج دارد. چقدر تمرین کردید؟
۲۲ بازیگر بودیم که یک ماه از صبح تا شب تمرین کردیم و نهایتا در دو رز فیلمبرداری را انجام دادیم.
در آینده بازیگری در رأس برنامههایتان است. نه؟
بله دقیقا.
هنوز تدوین انجام میدهید. مستندسازی و تدریس چطور؟
تدوین را کنار گذاشتهام. ولی همچنان تدریس میکنم. یک مجموعه کلاسهای آموزش مستندسازی برای هنرجویان شهرستانی با مدیریت مهرداد اسکویی برگزار میشود که من آنجا تدوین تدریس میکنم.
گویا علاقه به تدریس را نمیتوانید کنار بگذارید.
بله. در ایتالیا، هم در دانشگاه و مدرسه سینمایی تدریس میکردم. علاقه به تدریس در من ریشهدار است.
به تئاتر هم علاقمندید یا فقط پیشنهاد سینمایی را قبول میکنید؟
نه دوست دارم بازیگری را در هر وجهی ادامه دهم. چندی پیش یک اجرای عمومی در تئاتر نیاوران داشتم. در نمایش «بازرس هاند واقعی» به کارگردانی بورژین عبدالرزاقی بازی داشتم. چهار روز بعد از این نمایش بود که برای بازی در فیلم جدید فرهادی به فرانسه رفتم.