کارگردان فیلم سینمایی «تهران ۱۵۰۰» تاکید کرد شوخی با اهالی سینما در این فیلم جنبه ادای دین به آنان داشته است.
سوره سینما- کیانوش نژاد: انیمیشن سینمایی «تهران ۱۵۰۰» تلاشی است برای تجربه فیلمسازی در فضاهای تازه در سینمای ایران. بهرام عظیمی که پیشتر انیمیشن های پرمخاطبی را کارگردانی کرده بود در این فیلم داستانی می کوشد روایت و تکنیک را در کنار هم قرار دهد و با استفاده از چهره های سرشناس سینما مردم را با نوع دیگری از سینما آشنا کند. در گفتگوی مفصل با سوره سینما، عظیمی از این تجربه ها گفته است.
آقای عظیمی از روند اکران فیلمتان با تاخیر یک ساله در عید نوروز امسال راضی هستید؟
بهرام عظیمی: من خیلی راضی هستم، به نظرم اکران امسال از عید ۹۱ خیلی بهتر است چون آن موقع دقیقا بعد از جشنواره فیلم فجر قرار بود در عید این فیلم اکران شود که آن زمان ما از لحاظ مالی بسیار خالی بودیم و تقریبا صفر بودیم.
به هر حال تبلیغات هم پول می خواهد و هم وقت! در حال حاضر رقم زیادی برای تبلیغات هزینه می شود، و ما به همین خاطر از نظر تبلیغات و مسائل مالی اش به مشکلاتی بر می خوردیم اما در این یک سال توانستیم با فرصتی که داشتیم بیشتر فیلم را معرفی کنیم و توانستیم برای فیلم اسپانسر بگیریم، از نظر تبلیغات هم در حال حاضر روند خوبی داریم؛ چه تلویزیون و چه تبلیغات شهری بد نیست! در کل از اینکه امسال در فیلممان در عید اکران شده است خیلی راضیم!
در مورد فروش فیلم تهران ۱۵۰۰ چه پیش بینی ای دارید؟ برنامه اتان بعد از اکران این کار چیست؟
این فیلم با فیلم های دیگر خیلی فرق می کند و فروشش برای ما خیلی مهم است، اگر تهران ۱۵۰۰ یک فروش معقول داشته باشد و حداقل سرمایه ای که گذاشتیم را بر گرداند خود من با همین تهیه کننده فیلم سینمایی بعدی ام را شروع می کنم و اگر این اتفاق نیفتد من دوباره به همان تیزر سازی و کارهای فرهنگی خودم ادامه می دهم.
البته پیش بینی ما این است که فیلممان فروش قابل قبولی داشته باشد، تا الان که فروش خوبی داشتیم؛ من همین چند شب پیش پردیس ملت بودم و کسی که بلیت می فروخت گفت که فروش شما در پردیس ملت دو برابر رسوایی بوده است البته رقم دقیق را که من گرفتم تقریبا همین دو برابر بود، حالا هر چه زمان می گذرد و فیلم بیشتر دیده می شود مردم به این فیلم روی می آورند و از آن استقبال می کنند به خاطر اینکه به هر حال فضای فیلم شاد است و مردم با این همه مشکلات و مسائلی که در زندگی اجتماعی دارند می خواهند فیلمی شاد ببینند و عید نوروز هم زمان خوبی برای استراحت و دور بودن از این مشکلات است!
این استقبال مردم می تواند به خاطر اولین بودن این فیلم هم باشد؛ به هر حال اولین فیلم بلند انیمیشن سینمایی اولین بار رنگ پرده اکران را به خود دیده است، موافقید؟
بله کاملا، این هم می تواند دلیل استقبال باشد، ما فیلم انیمیشن بلند سینمایی نداشتیم که بتواند پا به پای فیلم های سینمایی دیگر اکران شود.
و البته استفاده از بازیگران چهره در این استقبال سهیم بوده است، موافقید؟
بله، بازیگران این انیمیشن همه چهره هستند و این انیمیشنی بودن این کاراکترها برای مردم جذاب است. چند فیلم سینمایی قبل از ما ساخته شده بود که کسی آن را جدی نگرفته بود، پس هدفمان این شد که وقتی داریم اولین فیلم بلند سینمایی انیمیشن را تولید می کنیم به سینما نزدیک تر باشد تا انیمیشن!
سینمایی که المان هایی دارد و ما از آن تعریفی برای خود ساختیم .همین الان وقتی فیلم تهران ۱۵۰۰ را می بینید ادا و اطوارهای معمول در انیمیشن را ندارد و بازیگرها هم شبیه خودشان هستند و کاراکتر خاصی خلق نکردیم، حرکت دوربین و … نیز به خود سینما نزدیک تر است تا انیمیشن یا حداقل این است که ۵۰ درصد سینماست و ۵۰ درصد انیمیشن است که در مجموع بتواند مخاطب را نگه دارد!
در واقع تمام این تمهیدات، ریسک اینکه فیلم به خاطر انیمیشن بودنش در میزان مخاطبانش ریزش داشته باشد را پایین می آورد؟
بله، و از طرفی ما قصدمان این بوده است که فیلم استقبال شود و نه اینکه من پز بدهم، از آن طرف هم به نظرم مردم بدون اینکه بدانند یک حس حمایتی از این فیلم دارند چون تا به حال اینچنین فیلمی نداشته اند شاید ناخواسته به این سمت می روند که این فیلم را ببینند و چند درصدی هم از همین حس حمایتی فیلم است که باعث می شود این فیلم بیشتر دیده شود!
فکر می کنید مهم ترین اتفاقی که بعد از دیدن این فیلم به عنوان اولین انیمیشن سینمایی در حوزه انیمیشن برای همکاران شما و خود این حوزه می افتد چیست؟
به نظرم معیار است؛ یک سری از دوستانی که منتقد این فیلم هستند به خصوص همکارهای خود من می دانند که دیگر بعد از ساخت این فیلم یک معیاری وجود دارد، یعنی کسانی که فیلم بلند سینمایی انیمیشن تولید می کنند و کارشان هم بهتر از من است می توانند بعد از دیدن فیلم من بروند و به ارشاد، فارابی، حوزه هنری و هر جایی که بودجه دارد شامل هر ارگان و سازمانی بگویند که می توانند فیلمی بهتر از فیلم تهران ۱۵۰۰ بسازند و …
بالاخره معیاری در حال حاضر وجود دارد، تا قبل از این هیچ معیاری وجود نداشته است، در ضمن به این نکته هم توجه کنید که هرکسی در تولید انیمیشن کارش بالای ۶۰-۷۰ دقیقه برود اسم کارش را سینمایی می گذارد اما باید توجه کند که رزولیشن یک کار سینمایی کلا فرق دارد !
در مورد انیمیشن هایی که در تلویزیون هم ساختید که معروف ترینش همان سیا ساکتی و داستان هایش است نیز این اتفاق افتاد؟
بله، خیلی از دوستان می گفتند تو بد می سازی و … ولی حداقلش یک چیزی بود که قابل قیاس قرار بگیرد و همه می توانستند بگویند یک انیمیشنی است به نام سیا ساکتی و مردم عام نگاه می کنند و علاقه مندند حالا می توانید بهتر بسازید خب بسازید!همان هایی که مخالف کار من بودند با کارهای من کلی کار گرفتند، همه جا می می رفتند و می گفتند که از انیمیشن های من بهتر می توانند بسازند و این واژه قیاس و معیار بعد از کارهای من به وجود آمد و به نوعی در انیمیشن جریان سازی کرد!
ایده اینکه فیلمی داشته باشیم که تهران را در سال ۱۵۰۰ با تمام استایل ها و برچسب های فرهنگی، مناسبات و روابط آدم ها و شرایط مدرنیزه آن زمان نشان دهد چه پروسه ای را طی کرد و چگونه شکل گرفت؟
زمانی که این ایده را داشتیم در شهرداری بودیم؛ آقای سهیل جهان بیگلری که در حال حاضر امور سینمایی حوزه هنری دستش است آن موقع در شهرداری رئیس توسعه موسسه تصویر شهر بود، آقای عسگرپور هم معاون هنری بود.آن موقع ایده را به این دوستان گفتم و موافقت شد و قرار شد فیلمنامه را کار بکنیم ؛ بنا را بر این گذاشتیم که فیلمی در مورد تهران بسازیم و از بازیگرها استفاده کنیم و از روز اول من می خواستم از بازیگر چهره استفاده کنیم. آقای بیگلری پیشنهاد کرد که چرا آینده را نسازیم که ما استقبال کردیم و گفتیم آینده خیلی خوب است؛ اولش ۳۰-۴۰ سال بعد در صحبت ها بود که همان جا بعد از بحث کردن به این نتیجه رسیدیم که یک آینده خیلی دور را برای تهران بسازیم که مثلا ۱۰۰ سال بعد باشد که بالاخره برای رند کردن عدد هم آقای بیگلری پیشنهاد کردند که ۱۵۰۰ باشد و نتیجه اش تهران ۱۵۰۰ شد ، تمام ایده ها و برنامه ها در ذهن من بود، بعد فیلمنامه را شروع کردیم.
ایده شوخی با فیلمسازهای مطرح مثل کیارستمی و شوخی با فیلم ها، اسکار فرهادی، سعدی افشار و … برای چه کسی بود؟
ایده برای خودم بود، من خیلی دوست داشتم ادای دینی به این بزرگان بکنم، سعدی افشار استاد مهران مدیری بوده است و به دلیل ارادتی که به ایشان دارم در فیلم نیز به این شخصیت ادای دینی کردم.
یا مثلا بحث اخراجی های ۳۷! واقعا مسخره کردن نبوده ، در واقع آقای ده نمکی فیلم های سه گانه ای ساخته است که پرفروش بوده است در زمانی که فیلم ما می گذرد قرار است این اتفاقات به نوعی ثبت شود و ماندگاری اتفاقات فیلمی و سینمایی برایم در گذر زمان مهم بوده است.
یا مثلا من خودم کشته مرده عباس کیارستمی هستم و آن شوخی ای که یک فیلمی ساخته است که ۲۴۸ ساعت است و … به خاطر ارادتی بود که من به کیارستمی دارم در واقع اگر من بخواهم دو فیلمساز در ایران نام ببرم یکی اش کیارستمی است و دیگری اصغر فرهادی. در مورد اسکار اصغر فرهادی هم این را در نظر بگیرید که ما ۷-۸ ماه قبل از اسکار رفتن اصغر فرهادی در فیلممان این جایزه را به او داده بودیم و برای کسانی که اولین بار در برج میلاد فیلم را دیده اند بسیار جالب به نظر آمد.
در واقع ما ایده های خیلی خوبی داشتیم ؛ صحنه های خنده دار زیاد به علاوه همین شوخی ها، منتها هر جا رفتیم به سمت اینکه بگوییم دیگر فیلمنامه ما خیلی معرکه است آن جا را خراب کردیم به خاطر اینکه نجربه اش را نداشتیم.
فکر می کنید چقدر نهادهای خصوصی برای توسعه انیمیشن چه در زمینه تولید و چه در زمینه ساپورت بعد از آن و نهایتا اکران باید وارد عمل بشوند تا اتفاق خوبی در این عرصه برای فیلم ها بیفتد؟
ببینید اول اینکه فیلم سینمایی انیمیشن در نوع خودش خاص است؛ باورتان نمی شود اما ما فقط ۳ سال کارمان را رندر می کردیم، من اگر یک دقیقه بخواهم از فیلمم را ببینم باید یک سال صبر کنم یعنی یک دقیقه را اگر از لحاظ نور، بازی ها، حرکت دوربین و … بخواهم بسنجم و ببینم چگونه انجام شده است باید یک سال صبر کنم! در یک سال می توانی ۵ فیلم سینمایی بسازی ! پس زمان تولید انیمیشن خوب طولانی است و روال ساخت سینمایی انیمیشن با فیلم های ویدئویی و سینمایی فرق می کند.
پروژه ای که ۳-۴ سال طول می کشد خیلی وقت ها در وسط کار عوامل شل می شوند، اگر گیر و بازخواستی نباشد، اگر ضمانت و فشاری نباشد نتیجه اش تعداد زیادی فیلم انیمیشن می شود که در این مملکت پولش را گرفته اند ولی نساخته اند. وقتی صحبت از یک فیلم سینمایی می کنیم باید با استاندارد سینما هماهنگ باشد؛ این استاندارد بودن زمینه اش تجربه و تیم درجه یکی است که پیدا کردن اینچنین گروه انیمیشنی در کشور ما کار سختی است.
مگر اینکه بخواهند هزینه ای کنند که تهش هم اگر چیزی در نیامد هیچ مشکلی نباشد و حرفشان این باشد که این ریسکی می شود تا بتوانیم حالا انیمیشن بعدی امان را که پر و پیمان تر باشد بسازیم!
به نظرم نهاد های خصوصی باید آدمش را پیدا کنند و سرمایه گذاری کنند، من هم اگر جای خیلی از نهادهای خصوصی بودم روی هرچیزی سرمایه گذاری نمی کردم ؛ به چه کسی؟ با چه امکاناتی؟ و چه تضمینی برای بازگشت مالی من بعد از ۲-۳ سال وجود دارد؟ چه تضمینی برای اینکه فیلم خوب شود وجود دارد؟ این ها همه سوالاتی است که برایشان مطرح است!
با تجربه ای که بچه های تیم تهران ۱۵۰۰ دارند تا حد زیادی در کارهای آینده می شود به آن ها اطمینان کرد!البته اگر به نظرم ارشاد، فارابی، حوزه هنری که فیلم های عظیم با بودجه های زیاد را ساخته اند و تجربه آن را دارند وارد عمل شوند اتفاق خوبی می افتد.
آیا در حوزه انیمیشن در سال های آینده ما قابلیت رقابت یا حداقل مقایسه با غول هایی مثل پیکسار و والت دیزنی را داریم؟ اصلا این مقیاسه کردن کار درستی هست یا نه؟
به هیچ وجه نمی توانیم؛ ما که سهلیم اروپایی ها هم نتوانسته اند و در آسیا ژاپنی ها هم نتوانستند و اصلا قیاسش به نظرم درست نیست. ما می توانیم انیمیشن درجه یک بین المللی داشته باشیم ولی اینکه بخواهیم با پیکسار، دیزنی، دریم ورکز و کمپانی های درجه یک مقایسه شویم و به آن ها بخواهیم برسیم اصلا امکان ندارد.