به گزارش سوره سینما به نقل از ارتباطات و اطلاع رسانی سی و چهارمین جشنواره فیلم فحر، متن پیام علی جنتی به شرح ذیل است:
« پیوند میان مردم و سینما ناگسستنی است. این را تجربه ثابت کرده است. بارها برای سینماگران و کارشناسان ثابت شده است که مردم پشتوانه اصلی سینما هستند و تا زمانی که فیلم و سینماگر آنها را مد نظر داشته باشند، سینما به حیاتش ادامه خواهد داد. بارها دیدهایم که در روزهای آرام سینما یک یا دو فیلم همه معادلات را به هم ریختهاند، همه آمار و ارقام را عوض کردهاند و همه پیشبینیها را تغییر دادهاند. اینها از یک سو نشان از قدرت سینما و از سوی دیگر نشاندهنده تأثیر مخاطب است.
جشنواره فیلم فجر جشن مردم و سینما است. رقابت نه رکن اصلی که بهانهای است برای تقدیر از زحمتکشان این عرصه، وگرنه داوران اصلی همان مردم هستند. در جشنواره فیلم فجر جای میزبان و مهمان مشخص نیست. هر دو به یک اندازه در این جشن سهیم هستند. پذیراییشونده و پذیراییکننده هر دو در تکاپو هستند تا این مهمانی بزرگ به بهترین شکل ممکن برگزار شود. مهمانی ده روزه سینما تمام میشود اما چراغ سینما خاموششدنی نیست. تکنولوژی هر روز پیشرفت میکند اما خاطره صفهای طولانی سینما از یاد رفتنی نیست. سکانسهای خاطرهانگیز از ذهن ما پاک نمیشوند و موسیقیهای دوست داشتنی سرسختانه در حافظه ما حک شده است. سینما نفس میکشد و قلب همه ما برایش میتپد.
بنده و همکارانم هر آنچه را در توان داریم به کار میگیریم تا سهمی در برپایی ضیافت داشته باشیم. امیدوارم به بهترین شکل ممکن گامی در راستای پیوند هرچه بیشتر مردم و سینما برداریم. انشالله.»
با سلام و خسته نباشید به وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی ، جناب آقای علی جنتی . به هنگام مشاهده ی متن پیامتان، با خودم فکر کردم که چرا متن پیامتان را با نام خدا آغاز نکرده اید! به هنگام مطالعه ی پیامتان، پیام دیگری را در ذهن خودم می شنیدم که از نقطه نظر مفهومی ، نقطه مقابل مفهوم مورد نظر شما در متن پیامتان بود. بیاد متن پیام دبیر جشنواره، آقای حیدری افتادم که با این کلمات شروع می شد:” بنام همو که عادل است و زیبا و هنردوست” و بعد بیاد متن پیام رئیس جشنواره آقای ایوبی افتادم که با این کلمات شروع فرموده بودند:” بنام خداوندی که سخن را آفرید و به شکوه کلام سوگند یادکرد”. و بعد بیاد سالهای آغازین انقلاب افتادم و مشخصات ظاهری ،رفتاری و گفتاری انقلابی های اصیل و مکتبی که جانشان را برای اسلام و انقلاب در طبق اخلاص گذاشته بودند . بعد با مشخصات ظاهری ، گفتاری و رفتاری انقلابی های اصیل و مکتبی امروز، مثل شما عزیزان که مثل آنها، جانتان را برای اسلام و انقلاب در طبق ا خلاص گذاشته اید مقایسه کردم و طبیعتا برایم سؤالاتی پیش آمد و بعضا پاسخ هائی و چند دفعه متن پیامتان را خواندم و تازه متوجه شدم که چرا به هنگام مطالعه ی متن شما، آن متن ثانی،البته با صدای خودم به ذهنم متبادر می شده است و سپس همان ها را بعلاوه ی چیزهای دیگری که حدس می زدم پاسخی برای آن سؤالات بی پاسخم باشند، نوشتم که بعدا برای شما در نامه ای سربسته خواهم فرستاد . و در این نامه ی تقریبا سرگشاده ، تنها به دو عدد از آن سؤالات که خیلیی هم جان سوز هستند اشاره می کنم و آن این است که چرا هیچکدام از شما سه بزرگوار، پیامتان را با “بسم الله الرحمن الرحیم ” شروع نکرده اید؟! در حالی که یکی از مشخصات آن انقلابیون مسلمان و مؤمن جان بر کف- فعلا از دیگر مشخصات ظاهری، گفتار و کرداری آنها می گذرم- این بود که اولا، اگر نگویم که هرجلسه ای با قرآن، اما می توانم به جرات بگویم که با :”بسم الله الرحمن الرحیم” آغاز می کردند و به کار بردن کلماتی – که البته همشان هم به جای خودش درست است – مثل ” بسم تعالی” یا ” بنام خدا” و یا “بنام حق” و یا” بنام حضرت دوست” و یا ” بنام هستی بخش” و … اینطور چیزها، اختصاص به افرادی مثل من داشت که مسلمان بودند اما از همین مسلمان های معمولی بودند که انقلاب را دوست داشتند ولی با زبان گفتاری و رفتاری انقلابیون مسلمان ناآشنا بودند. – از نفوذی ها بگذریم که برای اهداف سیاسی چپ و راست و میانه شان، قبلا ، همرنگ انقلابیون شده بودند و برای آموختن زبان رفتاری و گفتاری آنها، دوره های مخصوص را گذرانیده بودند که هیچ، حتی بعضی وقت ها از نظر دانش اسلامی، بیشتر از انقلابیون جان برکف میدانستند!- مورد دیگر اینکه، چرا ا هر سه شما بزرگوار، از کنار دهه فجر و فلسفه وجودی آن، به راحتی گذشته بودید و… ای بزرگوار، جناب جنتی، همچنانکه عرض کردم ، متن نوشته شده مفصل است و وقتی آن را با دوستی در میان گذاشتم، که قرار است برای “سوره ” هم بفرستم، خندید و گفت:” طرف را به ده راه نمی دادند، سراغ کدخدا را می گرفت!” و بعد هم به من نصیحت کرد که در ایران ، الان همه چیز با عینک سیاسی دیده می شود و مبادا از آنچه می نویسی، برداشت های سیاسی- جناحی بشود و … به همین دلیل باید عرض کنم که من نه از سیاست چیزی سرم می شود و نه از اسلام و نه از انقلاب و نه شناخت و تخصصی در “جناح” شناسی دارم. من یک ایرانی مسلمان زاده ی هنوز مسلمان مانده و هنوز دوستدار انقلاب هستم و حتی اگر مثلا سالهای پس از انقلاب شوروی، چین، کوبا و… فلان کشور را دیده بودم و پس از سی چند سال به جشنواره ای می رفتم که به مناسب یاد آوری و ارج گزاری بر آن انقلاب بود، به آن جشنواره ها و محتوای آن و مسئولین و دست اندرکار،به همین چشمی نگاه می کردم که الان دارم به جشنواره ی دهه فجر نگاه می کنم که ببینم پس از گذشت این سی و چند سال ، چقدر توانسته اند به مطالبات طرح شده در شعار های انقلابی آن روز دست پیداکنند. و اگر طرح سؤال می شود، سؤالی است دوستانه، مسئولانه و منصفانه، انشاالله.