سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۳ بهمن ۱۳۹۴ در ۱۰:۵۰ ق.ظ چاپ مطلب
جشنواره سی‌وچهارم فجر در «سوره‌سینما» -6/

نگاهی به فیلم‌های روز اول جشنواره فجر در سالن رسانه‌ها/ «نقطه کور»: بدبختی با درجات بالا!/ «گیتا» و «نیمه شب اتفاق افتاد»؛ ایده‌ای قابل قبول، فیلم‌هایی تلف شده

3filmfajr-1

نگاه کوتاهی به فیلم‌های به نمایش درآمده روز اول جشنواره فجر برای بدست دادن فضایی کلی از آثاری که قرار است در طول یکسال آینده برای تماشای مخاطب اکران عمومی شوند.

سوره سینما امیر ابیلی: این مطالب، نگاه کوتاهی است به فیلم‌های به نمایش درآمده در کاخ جشنواره؛ برج میلاد تهران. در همین ابتدای کار و مطلب اول بد نیست بر این نکته تاکید شود که این یادداشت‌ها نه نقد فیلم، بلکه نظرهایی کلی- و جشنواره‌ای- هستند بر فیلم‌های جشنواره، برای بدست دادن فضایی کلی از آثاری که قرار است در طول یکسال آینده برای تماشای مخاطب اکران عمومی شوند. نظرهایی کلی برای کسانی که دوست دارند بدانند نتیجه‌ی یکسال مدیریت سینمایی دولت و نهادهای دیگر، که حالا در ده روز و کنار هم به نمایش درمی‌آیند چیست و نسبت به گذشته چه دستاورد یا آسیب‌هایی داشته است. لازم به ذکر نیست که به فیلم‌های مهمتر طبعا در مطالبی جداگانه مفصل‌تر در «سوره‌سینما» پراخته خواهد شد.

Gitaa

«گیتا»: در انتظار فیلم‌های بعدی کارگردان!

«گیتا» چند حسن بزرگ دارد که در ابتدای فیلم بیشتر به چشم می‌آیند و وخودنمایی می‌کنند؛ اول آنکه فیلمساز دست روی سوژه و داستانی خارج از کلیشه‌های جاافتاده‌ی اکثر آثار خانوادگی/اجتماعی این سال‌ها گذاشته و قرار نیست مثلا روایتگر شک همسرها به هم یا روایت فلاکت مالی خانواده و مصیبت‌های بعدی‌ش یا چیزهایی از این قبیل باشد. اتفاقا فیلم‌ساز به درستی از تصویر کلیشه‌ای خانواده‌های- طبقه متوسط شهری- این سالهای سینمای ایران فاصله گرفته، این‌بار از مشاجره‌های اعصاب خردکن زن و شوهری خبری نیست، از مشکلات مالی و بیکاری- بدون هیچ پرداخت عمیقی از ماجرا- خبری نیست و مرد فیلم هم یک پدر خسته‌‌‌ی شکاکِ بی‌اعصاب نیست و درست برعکس؛ پدر- و شوهری- است همراه و همدل.

فیلم ایده‌‌ی داستانی بدی هم ندارد؛ پسرجوان خانواده‌ای در خارج از کشور مشغول تحصیل است اما بر اثر یک تصاف می‌میرد، بعد از فوت پسر اما می‌فهمیم که او می‌دانسته که فرزند اصلی پدر و مادرش نیست و درواقع در مدت اقامت در خارج از کشور نیز با مادر واقعی‌ش رابطه داشته و….همین مادر دوم-که بچه را بزرگ کرده- را دچار بحرانی شخصی می‌کند……

تا اینجا همه‌چیز خوب است اما مشکل آنجاست که همه‌‌ی این ویژگی‌های مثبت تا نیمی از فیلم کارکرد دارد و وقتی فیلم نمی‌تواند بحران شخصیت اصلی فیلم‌ش را تبدیل به مسئله‌ی مخاطب کند، مخاطب نیز طبعا به سختی خواهد توانست فیلمی را تحمل کند که تماما حول سوال‌ها و تنهایی‌ها و عذاب وجدان‌های شخصیتی می‌چرخد که با او هیچ همذات‌پنداری یا حس نزدیکی ندارد و بحرانش را درک نمی‌کند.

به همین دلیل «گیتا» اولین ساخته‌‌ی مسعود مددی گرچه نکات مثبت بسیاری برای امیدوار بودن به ادامه راه کارگردانش دارد، اما درنهایت یک تله‌فیلم خوش‌ساخت است که نیازی به دیدنش در سینما نیست و در صورت تماشا در یک بعد از ظهر جمعه در تلویزیو شاید بتواند مخاطب را راضی کند.

noghte-koor

«نقطه کور»: ما بدبختیم!

«چند خانواده از فامیل در منزل شخصیت اصلی فیلم برای مهمانی جمعند اما همان شب شوهر به زنش شک می‌کند و این باعث به وجود آمدن مشاجرات و درگیری‌هایی می‌شود….» این قصه‌ی تکراری، نخ‌نما و بارها گفته‌ شده‌‌ی فیلمی است که تنها هنر کارگردانش این است که به جای کپی‌برداری عین به عین از یک اثر، کار سخت‌تر را انتخاب کرده و فضا و داستانهای چند فیلم را با هم مخلوط کرده تا فیلم مثلا اجتماعی خیانت‌محور جذاب‌تری بسازد اما در نهایت اثری تولید کرده که تحملش تا آخر سخت است.

مهدی گلستانه برای ساخت فیلم سومش، کمی از فضای فیلم‌هایی وام گرفته که مشهورترین نمونه‌ی ایرانی‌ش «سعادت‌آباد» مازیار میری است؛ برگزاری یک مهمانی و ایجاد بحران با کشف حقایق در خلال این دورهمی، اما او تنها به این کپی‌برداری اکتفا نکرده و از فیلم مشهور «شکار» توماس وینتربرگ هم ماجرای «ایجاد بحران بر اساس دروغ یک بچه» را به فضای فیلمش آورده تا این‌بار کلید آغاز شک مرد به زنش دروغ پسر کوچکشان در مورد رفت و آمد یک مرد به خانه باشد.

بنابراین «نقطه کور» مخلوطی ضیف از چند فیلم است که در آن نه شاهد بحران جدیدی هستیم نه فضای خلاقانه‌ای و نه حتی ساخت تکنیکی خوبی. فیلم دورهمی چند خانواده است که بی‌دلیل و بی‌هیچ منطقی-در داخل اثر- همه بدبختند و بحران‌زده و فیلسماز برای تاکید بر این بحران اجتماعی حتی شخصیت‌هایی را به فیلم اضافه کرده که هیچ اهمیتی در داستان ندارند و می‌توانند کاملا حذف یا با هر ماجرای دیگری جایگزین شوند اما هستند تا مخاطب را در مورد فراگیری خیانت و فروپاشی خانواده‌ها و …«شیرفهم» کنند و پازل فیلم اجتماعی «آسیب‌شناسانه»! کارگردان را تکمیل.

nimeshab-etefagh-oftad

«نیمه شب اتفاق افتاد»: در دقیقه ۸۰ اتفاق افتاد!

فیلم دوم تینا پاکروان در فضایی سرخوش و شاد و با یک تِم تکراری، اما با ماجرایی کمترگفته‌شده آغاز می‌شود؛ در یک تالار عروسی، خواننده جوان تالار عاشق زنی شده که از نظر سنی بسیار مسن‌تر از اوست و عرف و هنجارهای اجتماعی مانع ازدواج این دو باهم.

فیلم به آرامی شخصیت‌های خود را معرفی می‌کند و بدون هیچ اوج و فرودی سراغ روایت قصه عاشق شدن جوان می‌رود، اما مشکل فیلم از آنجا آغاز می‌شود که فیلم‌ساز در دقیقه ۸۰ تازه تصمیم می‌گیرد که بحران داستانش را تشدید کند و ریتم اتفاقات را بالا ببرد، بنابراین فیلم در دقایق پایانی به یکباره با یک تغییر لحن عجیب از یک فیلم عاشقانه با فضایی سرخوش در یک تالار عروسی، با کشته شدن بی‌منطق جوان عاشق توسط پسر نوجوان زن، به یک فیلم جدیِ تراژیک با فضایی تلخ تبدیل می‌شود و در ده دقیقه پایانی بیش از کل ۸۰ دقیقه‌ی ما قبل از آن فراز و فرود- فراز و فرودهای بی‌کارکردی که به ثمر ننشسته‌اند- پیدا می‌کند.

«نیمه شب اتفاق افتاد» تا دقایق پایانی امیدوارمان کرده بود که بالاخره قرار است فیلمی بدن مصیبت و بدبختی و ….. ببینیم اما دست فیلمساز در پایان با قتل جوان و معرفی زن به عنوان قاتل، مانع از رسیدن به این آرزو شد.


One thought on “نگاهی به فیلم‌های روز اول جشنواره فجر در سالن رسانه‌ها/ «نقطه کور»: بدبختی با درجات بالا!/ «گیتا» و «نیمه شب اتفاق افتاد»؛ ایده‌ای قابل قبول، فیلم‌هایی تلف شده”

  1. محسن می‌گه:

    میشه آخرفیلمها رو لو ندید؟

Comments are closed.