سوره سینما – احسان سالمی : چهارمین روز از جشنواره فیلم فجر یکی از بدترین روزهای این دوره از جشنواره بود که بینظمی و فقدان مدیریت مسئولین کاخ جشنواره همه مهمان این برنامه را عاصی کرده بود. روزی که در آن به واسطه حضور جمعیتی چندین برابر روزهای گذشته، بر سرصندلیهای سالن نمایش فیلم دعوا شد و صحبتهای غیرفرهنگی رد و بدل شد که مناسب آن محیط فرهنگی نبود.
«نفس»، کشدار و خستهکننده
اولین سانس از نمایش فیلمهای روزگذشته مربوط به فیلم سینمایی «نفس» به کارگردانی نرگس آبیار بود. فیلمی بدون قصه که تشکیل شده بود از تعدادی خرده پیرنگ که بهم چسبیده بودند. هرچند که ان خرده پیرنگ در گاهی از موارد شیرین و دیدنی از کار در آمده بودند، ولی این باعث نمیشد که عدم وجود یک قصه درست و حسابی در یک فیلم ۱۲۰ دقیقهای به چشم نیاید.
«نفس» از آن دسته فیلمهایی بود که سروصدای زیاد شکل گرفته پیرامون آن و سابقه اثر موفق قبلی کارگردانش، سالن همایشهای برج میلاد را پرکرده بود ولی در نهایت برای مخاطبش جز یک قصه کشدار و پایان ناپذیر چیزی برای مخاطبانش نداشت.
ایده خوب برای شام
تجربه بد شب سوم جشنواره فجر و طولانی شدن صف تحویل ژتون و دریافت غذا در آن روز که باعث شد عدهای حتی در زمان آغاز سانس بعد، همچنان در صف دریافت ژتون باشند، مسئولین جشنواره را به فکر انداخت تا ژتون غذای روز چهارم را از ساعت ۱۷:۳۰ توزیع کنند تا حداقل جمعیت کمتری بعد از نمایش سانس اول در نوبت دریافت غذا باشند. این یکی از معدود ایدههای خوبی بود که در جشنواره امسال اجرا شد.
لابی برای حضور یک فیلم متوسط در بهترین سانس نمایش فیلم
دومین فیلم نمایش داده شده در روز چهارم جشنواره فجر، «متولد ۶۵» اثری مربوط به یک کارگردان فیلم اولی بود. اثری که به نظر میرسید به واسطه حضور محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل سابق خانه سنما، در قامت تهیهکننده آن توانسته بود یکی از بهترین سانسهای نمایش در برج میلاد را از آن خود کند.
این فیلم نیز بیشتر در مذمت دروغ و تاثیر آن بر زندگی انسان بود که شروع خوبی داشت ولی متاسفانه از میانه فیلم به بعد تبدیل به یک داستان مضحک و خندهدار شد و در نهایت تنها حُسنش این بود که بیش از اندازه کشدار نشد و در همان جایی که باید قصه جمع و جور میشد، همه چیز به پایان رسید.
تله فیلم بدشانس
بزرگترین بدشانسی سومین فیلم نمایش داده شده در شب گذشته، این بود که فیلم بعدی در نوبت اکران، اثر یکی از کارگردانان پرحاشیه این سالهای سینمای ایران بود که باعث شد، بسیاری از مخاطبان از میانه فیلم سوم از سالن خارج شوند تا بتوانند از همان موقع در صف ورود برای تماشای آخرین فیلم بایستند.
فیلم سینمایی «زاپاس» که دومین ساخته سینمایی برزو نیکنژاد محسوب میشد، همان اثر بدشانس بود که با وجود ساختار بیش از حد تلویزیونیش، میتوانست بهتر دیده شود و اگر بخت با آن یار بود حداقل به واسطه تکه پرانیهای گاه و بیگاه بازیگرانش میتوانست مخاطب حاضر در سالن همایشهای برج میلاد را با لبخند از سالن بدرقه کند.
مخاطب اتوبوسی و شاهکار سومدیریت مدیران جشنواره
از همان ابتدا مشخص بود که نمایش فیلم جدید رضا درمیشیان در کاخ جشنواره فجر، حاشیهساز خواهد شد. کارگردانی که پیش از این فیلم توقیفی «عصبانی نیستم» را ساخته بود و امسال هم در جدیدترین اثر خود به سراغ موضوع اسیدپاشی رفته بود.
از ۴۵ دقیقه قبل از آغاز نمایش فیلم صفهای طولانی در جلوی دربهای اصلی و بالکن سالن همایشهای برج میلاد تشکیل شده بود که با نگاهی به چهره بسیاری از آنها میشد تشخیص داد تعداد این گروه از افرادی نبودند که روزهای قبل به جشنواره آمده باشند و امروز به یک باره و از ناکجا آب سردرآورده بودند تا حداقل به واسطه حضور و تشویقهای الکی هم که شده، ضعفهای اثر جدید کارگردان «عصبانی نیستم» را بپوشانند. اما در نهایت همه دست از پا درازتر و ناامید به خانه برگشتند.
اما جدا از شاهکار مدیران جشنواره در صدور این حجم از کارت برای مهمانان جشنواره که تقریبا سه برابر ظرفیت اصلی مجموعه برج میلاد بود، بینظمی وحشتناک موجود در سالن نمایش فیلم که منجر به بروز دعوا و فحاشی میان برخی از حاضران شد، مشکلی بود که نشان دهنده عدم برنامه ریزی مدیران جشنواره برای حضور این تعداد از جمعیت در سالن نمایش فیلم بود.