سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۷ بهمن ۱۳۹۴ در ۳:۰۵ ب.ظ چاپ مطلب
جشنواره سی‌وچهارم فجر در «سوره‌سینما» -31/

«من»؛ عجیب بودن کافی نیست!/ نقد «سوره سینما» بر فیلم‌های جشنواره فجر

man

مشکل اصلی «من» این‌جاست که به همین عجیب بودن شخصیت اکتفا می‌کند و از این شخصیت متمایزش استفاده چندانی نمی‌برد.

سوره سینماحسین ساعی‌منش : «من» حول محور شخصیت اصلی عجیب و غریبش می‌گردد. زنی تنها که با همه‌جور آدمی ارتباط دارد و همه‌جور خلافی هم می‌کند، از جورکردن معافیت از خدمت برای یکی گرفته تا جورکردن پاسپورت جعلی برای چندین نفر تا تلاش برای پس‌گرفتن زمین یک نفر تا پر کردن بطری‌های آب معدنی با «عرق»! اما قبل از همه این ویژگی‌ها (خلافکار بودن، تنها بودن، تندخو بودن و…) عجیب بودن اوست که جلب توجه می‌کند (شاید هم جمع همه این ویژگی‌هاست که باعث شده عجیب به‌نظر برسد).

این عجیب بودن شخصیت (که انتخاب لیلا حاتمی برای این نقش هم بیش از پیش به آن دامن می‌زند) که او را از خیلی از کاراکترهای شبیه به هم سینمای ایران متمایز می‌کند، البته عامل مهمی است و می‌تواند برای یک فیلم، جذابیت قابل‌توجهی ایجاد کند (مثلا مانند رویا نونهالی در «اعترافات ذهن خطرناک من») اما مشکل اصلی «من» این‌جاست که به همین حد اکتفا می‌کند و از این شخصیت متمایزش استفاده چندانی نمی‌برد. یعنی با توجه به این‌که خط داستانی خودش را جدی نمی‌گیرد، به سراغ شخصیت‌پردازی ویژه‌ای هم نمی‌رود. به‌طوری‌که بعد از معرفی تقریبی آدم‌ها، دیگر فقط موقعیت‌هایی تکراری نمایش می‌دهد که که قرار است وضعیت ویژه آذر را نشان دهند و طبعا نتیجه‌ای جز رسیدن به این‌که «آذر خیلی زن عجیبی است» نخواهند داشت.

man2

ما دیگر نه از گذشته آذر و این‌که چطور به این جایگاه رسیده مطلع می‌شویم، نه می‌فهمیم پشتش به کجا گرم است که این‌طور خلاف می‌کند، نه از هدف و انگیزه‌اش از انجام این کارها سر درمی‌آوریم و نه از کم‌وکیف رابطه‌اش با این و آن چیز خاصی می‌دانیم. فیلمساز هم نه تنها به این موارد توجه چندانی نشان نمی‌دهد بلکه انگار در بعضی مواقع توجهش از بحث اصلی هم منحرف می‌شود و تمرکزش را روی بازی کردن با خط قرمزها می‌برد (لابد برای این‌که آن نوشته ابتدای فیلم علتی داشته باشد) یا مثلا وجود شخصیت بهنوش بختیاری را بهانه‌ای برای شیطنت کردن می‌بیند، غافل از این‌که این قبیل بازیگوشی‌ها بیشتر از این‌که کارکردی داشته باشند، فیلم را به بیراهه می‌برند و در کل به ضرر آن تمام می‌شوند.

با این همه، آن‌چه که «من» را قابل‌تحمل می‌‌کند، فیلم‌اولی بودن کارگردان آن است. می‌توان خوش‌بینانه به قضیه نگاه کرد و این موارد آزارنده و شباهتی که فیلم به «استراحت مطلق» دارد (و حتی نام‌گذاری بی‌مسمایش) را از تاثیرات مشاورکارگردان بودن کاهانی دانست و امیدوار بود که فیلمساز در فیلم‌های بعدی‌اش امیدوارکننده‌تر ظاهر شود.