سوره سینما– احسان سالمی : ششمین روز از برگزاری جشنواره فیلم فجر، روز فیلمهای متوسط بود. روزی که در آن مصطفی کیایی با «بارکد»، محمدحسین فرحبخش با «آبنبات چوبی»، کیومرث پوراحمد با «کفشهایم کو؟» و بهنام بهزادی با «وارونگی» در جشنواره حضور پیدا کرده بودند.
تقریبا هر چهار فیلم به لحاظ جنبههای فنی و ساخت به یک اندازه متوسط بودند ولی شانس فیلم کیایی در جلب نظر مخاطبان حاضر در کاخ جشنواره، بیشتر بود که میشد این موضوع را از صدای تشویقهای آنها بعد از اتمام فیلمش و مقایسه با دیگر آثار متوجه شد.
«بارکد»، خندهدار ولی تکراری
اولین سانس از نمایش فیلمهای بخش مسابقه در روز گذشته به فیلم سینمایی «بارکد» اختصاص یافته بود. فیلمی که یکی از آثار خبرساز قبل از شروع جشنواره بود و شایعات مختلفی در ارتباط با پرداختن این فیلم به موضوع پولشویی مطرح شده بود که البته نمایش شب گذشته آن نشان داد این شایعات حقیقت نداشته است و بیشتر این حرفها فقط برای بازارگرمی و جذب مخاطبان به سالن بود.
فیلم کیایی یک کمدی اجتماعی است که شیوه روایت داستان آن همچون چند اثر قبلی این کارگردان بیشتر مبتنی بر اختلاط زمانی روایت قصه و استفاده از تکنیکهای تدوین برای پیچیدهتر شدن آن است. البته نتیجه کار همچون دو اثر قبلی او تا حدودی قابل قبول شده است و همانند او دو، بزرگترین ویژگی مثبت آن همان وجه سرگرم کننده بودنش است.
گذشته از فراوانی شوخیهای جنسی «بارکد» که این حجم از آن در سینمای ایران بیسابقه است و تیکه پرانیهای شخصیتهای اصلی با استفاده از جوکهای تلگرامی، نکته قابل توجه در ارتباط با این فیلم خواندن ترانه پایانی این اثر توسط «یاس» خواننده رپ بود. ترانهای که معلوم نیست برای پخش آن در انتهای این فیلم مجوز دریافت شده است یا نه؟
تکرار ماجرای «صف طولانی شام»
صفهای طولانی دریافت ژتون غذا و پس از آن دریافت غذا تبدیل به یکی از ماجراهای تکراری جشنواره امسال شده است که تقریبا همه آنهایی که این روزها به مرکز همایشهای برج میلاد رفت و آمد دارند به خوبی با آن آشنایی دارند.
این بار هم طولانی شدن زمان نمایش فیلم سینمایی «بارکد» باعث شد تا حجم عظیمی از جمعیت پس از خروج از سالن تنها ۳۰ دقیقه برای گرفتن ژتون، گرفتن غذا و خوردن آن وقت داشته باشند که در نهایت نتیجه آن تاخیر در آغاز نمایش فیلم سانس دوم بود آن هم در زمانی که هنوز تعداد زیادی از مخاطبان در صف دریافت ژتون بودند!
عقبگرد وحشتناک آقای همه فن حریف
سانس دوم به فیلمی از محمدحسین فرخبخش یا همان آقای همه فن حریف سینما اختصاص داشت. او امسال با «آبنبات چوبی» پا به جشنواره فجر گذاشته بود و مدعی بود که فیلمش حرفهای زیادی برای گفتن داشت. اما آن چیزی که ما بر پرده سینما دیدیم، یک داستان تکراری و نخنما شده بود که همه ایفاگران نقشهایش به بدترین شکل ممکن نقش خود را ایفا کردند!
یکی از نکات قابل توجه در این فیلم استفاده مکرر از یک ترفند تصویربرداری بود که به نظر میرسید آقای فرح بخش و دوستان به تازگی آن را یادگرفته بودند و با تکرار مکرر و بدون دلیل آن، دوست داشتند نشان دهند که یک چیز یاد گرفتهاند!
شاید به همین خاطر بود که هنوز فیلم به نصفه نرسیده، بسیاری از مخاطبان حاضر در سالن، آن جا را ترک کردند.
ما قبل نقد!
سومین فیلم نمایش داده شده در شب گذشته، فیلمی از کارگردان خوب سالهای بسیار دور سینمای ایران است. کارگردانی که قدم به قدم در حال پسرفت است و جدیدترین اثرش هم ادامه همین مسیر را در پیش گرفته است.
«کفشهایم کو؟» به کارگردانی کیومرث پوراحمد سومین فیلم دیشب بود. فیلمی در ارتبا با بیماری آلزایمر که رضا کیانیان نقش اصلی آن را ایفا میکند.
جمعیت نسبتا زیادی برای تماشای فیلم جدید پوراحمد به سالن آمده بودند که فکر میکردند، او قرار است در این اثر اشتباهات خود را در «۵۰ قدم آخر» جبران کند اما نتیجه نهایی کار آنقدر ضعیف بود که جای برای جبران باقی نگذاشت.
کُند و معمولی
آخرین سانس نمایش فیلمهای جشنواره فجر در ششمین روز از این دوره، به فیلم سینمایی «وارونگی» به کارگردانی بهنام بهزادی اختصاص یافت.
به علت زمان بدموقع اکران این فیلم، بخش زیادی از سالن خالی از جمعیت بود و آنهایی هم که در سالن حضور داشتند، با کسالت و خستگی به تماشای این اثر نشسته بودند.
داستان این فیلم در ارتباط با خانوادهای است که به علت بیماری ریوی مادر خانواده و اجبار او به ترک تهران برای جلوگیری از حادتر شدن بیماریش، دچار مشکلات و درگیریهایی میشوند.
ریتم فیلم به شدت کُند است و بازی بازیگران آن نیز در خود نکته چشمگیری را نگجانده بود.
«هفت تیر» لوکیشن مورد علاقه فیلمسازان
با دقت در ۴ فیلم اکران شده در شب گذشته، میتوان به نکته جالبی در ارتباط با انتخاب لوکیشن تصویربرداری در ۳ مورد آنها پی برد. هر سه فیلم «بارکد»، «آبنبات چوبی» و «وارونگی» از لوکیشن میدان هفتتیر و خیابان کریمخان در بخشهایی از فیلم خود استفاده کرده بودند. این مورد در ارتباط با فیلم کیایی بیشتر محدود به صحنههایی میشد که از ضلع شمال شرقی میدان هفتتیر و در بالکنی که دو شخصیت اصلی در آن با هم صحبت میکردند، تصویربرداری شده بود. اما در ارتباط با فیلم فرحبخش این مسئله به شکلی دیگر خود را نشان میداد. تقریبا ۳۰ درصد از صحنههای مختلف فیلم جدید این کارگردان در محدوده خیابان کریمخان و میدان هفتتیر روایت میشد. فیلم «وارونگی» نیز برای نمایش آلودگی هوا در خیابانهای تهران چندین بار نمایی از خیابان کریمخان را به تصویر کشید.