کارگردان فیلم سینمایی «قاعده تصادف» با اشاره به بیمهری به این فیلم در اکران عمومی، نسبت به نحوه نمایش آثار مستقل در سینمای ایران انتقاد کرد.
سوره سینما- کیانوش نژاد: بهنام بهزادی با فیلم «تنها دوباره زندگی میکنیم» به عنوان سینماگری خوش قریحه و جسور به سینمای ایران معرفی شد. «تنها …» به فیلمی محبوب تبدیل شد که بسیاری از منتقدان آن را ستودند. فیلم دوم این سینماگر در فضایی متفاوت با نخستین ساخته اش تصویری از زندگی این روزهای جوانها است. «قاعده تصادف» در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر روی پرده رفت و مورد توجه قرار گرفت، توجه داوران به فیلم هم نوار موفقیت های این کارگردان را کامل کرد. بهزادی در این گفتگو با سایت سوره سینما درباره اکران فیلم و فضای آن صحبت کرد.
اینکه «قاعده تصادف» نوروز ۹۲ اکران شده برایتان راضی کننده است؟
بهنام بهزادی: ما تلاش کردیم که فیلم عید اکران بشود بنابراین از اینکه در نوروز ۹۲ اکران فیلممان اتفاق می افتد راضی هستیم.
فیلم شما سوژه اجتماعی را با نگاه به دغدغه های نسل جوان امروز مطرح کرده، چقدر برای پرداختن به سوژه و طرح این فیلمنامه زمان گذاشتید؟ و چقدر پایه شکل گیری درامتان جستجو میان روابط این نسل و معضلاتشان بوده است؟
برای چنین کاری نیاز داشتم آدم ها و کاراکترهای فیلمم را بشناسم، برای همین در چند مقطع تحقیقات منسجم و طبقه بندی شده ای کردم. یک سری پژوهش فکری کردم که مبنایش بر اساس ساختاری است که به نام بحثهای گروهی و مصاحبه های چالشی مطرح است.پس با تعداد زیادی از جوان ها و والدین این مصاحبه ها و بحث ها را انجام دادم و با چند صد نفر از جوانان در دوره ای گپ زدم و از آن تحقیق خیلی گسترده ای کردم.بعد از آن در واقع زمانهای مختلف را در فضای خانوادگی این نسل و روابط بین نسل جدید و فضای مجازی ای مثل اینترنت، شبکه های اجتماعی و محیط های با تجمیع بیشتر مثل دانشگاه گذراندم و به طور منسجم و مفصلی طی حدود هفت ماه در این زمینه تحقیقاتی انجام دادم.
فیلمتان از این لحاظ موفق و جوان پسند است اما آیا می شود در نگاهی دیگر فیلم را تضاد نسل امروز و روابطشان با نگاه سنتی نسل قبل دانست؟ نمایش شکاف بین نسل ها ؟
در اینکه این شکاف وجود دارد که شکی نیست؛ این شکاف نه مربوط به الان و نه فقط مربوط به جامعه ماست، در واقع این شکاف و جدایی هم در طول تاریخ بوده است و هم در همه جوامع پیش آمده است. بخشی از این شکاف مربوط می شود به اطلاعات و آگاهی هایی که نسل جوان ما دارند و نسل پیشین فاقد آن هستند.
طبیعتا نسل جدید و امروز در معرض اطلاعات بیشتری است و نسبت به نسل قبل تر این موضوع عیان تر است.
شاید همین اطلاعات می تواند به شکل جهان بینی و زندگی نسل جدید تاثیر بگذارد و واقعیتش این است که بچه های این نسل در معرض اطلاعات بیشتری نسبت به والدینشان هستندولیکن اگر بخواهیم فیلم را اینگونه ببینیم نوعی تعبیر است؛ تعبیری که هر نویسنده و منتقدی می تواند داشته باشد ولی فیلم من به نظرم یک بازنمایی از آن چیزی است که می شود در تعریفی به روابط بین جوان ها دربین خودشان و والدینشان اشاره کرد.
و در بعضی از صحنه های فیلم بحث این شکاف به نفوذ نسل قدیم در تصمیم گیری های نسل جدید می رسد که در پی اش حس داشتن دنیای شخصی با علایق ذهنی در نسل جدید باعث یک مبارزه می شود، موافقید؟
ببینید من اگر قرار بود در مورد فیلم تبصره یا تکمله ای بزنم دیگر خود این فیلم و مفاهیمی که شما در مورد آن صحبت می کنید را نمی ساختم، به نظرم آنچه در مضمون فیلم هست در فیلم جاری است و باید کسانی که فیلم را می بینند استنباط خود را داشته باشند.برای من سخت است که بخواهم بگویم چه تفسیری از این فیلم می شود انجام داد و چه تفسیری جایز نیست.برای اینکه بیننده اصولا خوانش خودش را دارد؛ نه من همراهش هستم که بگویم فلان تفسیر را نکن و نه همراهش هستم که بگویم اینگونه فیلم را ببین و این تفسیر را بکن و این تفسیر نزدیک تر به آن تفسیری است که من می خواستم داشته باشم برای همین اصولا باید به خوانش بیننده احترام گذاشت.
آیا در روند شکل گیری داستان، به فکر ادای دینی به تئاتر و معضلات اقشاری که در این حرفه کار می کنند هم بودید؟ یا نه صرفا فضای اقتضا شده برای خلق این درام این گونه جمع تئاتری را می طلبید؟
به نظرم وجه تئاتر این فیلم محملی است برای اینکه به چیزهای دیگری بپردازیم.به هر حال فیلمی با این مختصات به محملی احتیاج دارد، محملی که میتواند یک گروه تفریحی، گروه موسیقی و یا هر چیز دیگری باشد.تنها نکته ای که برای من وجود داشت این بود که به هر حال خواه یا ناخواه علایق آدم در کارش پیدا می شود و به گمانم این اتفاق برای من هم افتاده است، علاقمندی ای که من به تئاتر دارم در این ماجرا دخیل بوده و به هر حال جایی خودش را نشان داده است. هر چند که این اتفاق کاملا و خیلی برای ادای دین به تئاتر نباشد اما این علاقه به تئاتر در کار من تاثیر گذار بود و در کارم هم آمد.
پلان سکانس بودن فیلمتان یکی از مواردی است که احتمالا فیلم شما را در مرحله تولید سخت تر کرده است، در موردش توضیح می دهید؟ و اینکه نقش این پلان سکانس در زیر متن فیلمتان چه چیزی است؟ آیا به نوعی القای زنده بودن همان فضای تئاتری در درام فیلم یا باور پذیری بیشتر تنش ها بین شخصیت ها و موقعیت ها یا ؟
ببینید تمام این مواردی که گفتید با هم وجود دارد؛ همه این ها بخشی از مفهوم بزرگتری است به نام فرم یک اثر که جدا از محتوای آن نیست.نکته خیلی مهمی این است که من در طول شکل گیری این کار از اولین لحظه هایی که این کار را نوشتم این موضوع را در ذهن داشتم و اولین نگارش های فیلمنامه من به همین صورت نوشته شده است.به نظرم روند فیلمنامه شکل دادن یک مجسمه است و من همیشه این را گفتم که ما یک بار فرم مجسمه و یک بار محتوایش را نمی سازیم بلکه همه اش را با هم می سازیم و در واقع آنچه که در ذهن من بود نیز همین است.
چقدر تمرین این پلان سکانس ها طول کشید؟
فکر می کنم ما حدود دو ماه تمرین کردیم و بعد از آن فیلمبردای کردیم.
برای انتخاب بازیگرانتان از ابتدا، همین تلفیق بازیگران چهره به علاوه بازیگران کم تر شناخته شده و به نوعی تازه کار مد نظرتان بود؟ و چه پروسه ای برای انتخاب بازیگر طی شد؟
ببینید مهم ترین اتفاقی که از روز اول افتاد این بود که برای انتخاب نقش ها هرکسی را که می دیدم، با هرکسی که صحبت می کردم، تست می گرفتم، اتودی می دیدم و … باید این باورپذیری برای خود من به وجود می آمد که این آدم می تواند فلان نقش را بر عهده بگیرد یا نه!بنابراین من صرفا دنبال کسانی بودم که بتوانند این باورپذیری را به خودم بدهند و تنها چیزی که برای من ملاک بود این بود که این احساس پذیرش در من به وجود بیاید و من امیدوار باشم که اتفاق خوبی در ادامه می افتد!
فکر می کنید در ژانر اجتماعی در مورد موضوعات نسل فعلی چقدر فقر فیلمنامه داریم؟ و چقدر لزوم نگارش بیشتر در این ژانر با این موضوع خاص که گستردگی هم دارد حس می شود؟
ببینید عرصه اجتماعی در روزگار ما عرصه ای است که به همان اندازه که در واقع نیاز است که به آن پرداخته شود به همان اندازه هم همواره با اما و اگرهای زیادی مواجه است، گمان می کنم که اگر دوستان و همکاران من این فرصت را پیدا بکنند تا از این اما و اگرها بگذرند قطعا ما نمودار خیلی خوبی از فیلم های ژانر اجتماعی خواهیم داشت و این برای همه ما چه برای سازندگان و چه برای مخاطبین بهتر خواهد بود.امیدوارم که این اتفاق بیفتد که ما بتوانیم با یک نگاه بازتر و با صبر بیشتری سینمای شریف اجتماعی ایران را که بازتاب دهنده شرایط موجود ما، فرصتها و تهدیدها است بیشتر بها بدهیم و فیلم های ارزشمندی در این ژانر بسازیم.
آقای بهزادی در مورد اکران فیلمتان در سینماهای کمتر نسبت به باقی فیلمها هم صحبت کنید، فیلمی که یکی از موفقترین فیلم های جشنواره فجر بوده باید اینگونه اکران شود؟
سوال خوبی است که این روزها مکرر با آن مواجهام. واقعا باید پاسخش را از مسئولان و دستاندرکاران پرسید. ظاهرا خود فیلم و همه این توجهات و جوایز کمترین اهمیتی برای دوستان ندارد. حتی بسیاری از دستگاه های مسئول و یا صاحب امکان برای اطلاع رسانی و تبلیغ کمترین توجهی به این فیلم نشان نداده اند و احتمالا آنها هستند که به رغم همه ادعا و هیاهویشان باید پاسخگوی این مسئله باشند. اگر باشند.