سوره سینما – حسین ساعیمنش : در نگاه اول چنین به نظر میرسد که میرکریمی در فیلم جدید خود، نسبت به فیلم قبلیاش قصد قصهگویی دارد. «دختر» در لحظات اول خیلی عجیب و غریب به نظر نمیرسد (برعکس «امروز») و با ترسیم موقعیت و معرفی شخصیت دختر داستان به نظر میرسد که متعارفتر شده. اما این به هیچ وجه مزیت فیلم نیست. آن چه باعث میشود «دختر» نسبت به فیلمهای اخیر میرکریمی، در عین قصهگوتر بودن، بدتر باشد، پراکندهگویی آن است: فیلم با یک جمع نسبتا پرتعداد دخترانه شروع میشود و این را مقدمهای میکند برای پرداختن به قصه مسافرت بدون اجازه دختر و نمایش رابطه دختر و پدرش.
فارغ از اینکه نوع پرداختن به این رابطه، فاصله زیادی با آن میرکریمی دارد که در فیلمهای اخیر شناخته بودیم و خیلی سادهانگارانهتر از حد انتظار با موضوع برخورد میکند و از روی آن میگذرد، مشکل اصلی فیلم اینجاست که از این شاخه به شاخه دیگری میپرد و پای مساله جدیدی را وسط میکشد، درحالیکه موضوع قبلی را به حد کافی مورد دقت و بررسی قرار نداده: فیلم که با رابطه دختر و پدر شروع شده بود از جایی به بعد، کاملا روی زندگی خواهر جدامانده پدر متمرکز میشود به طوری که حتی تحت عنوان «رابطه خواهر و برادر» هم به طور کامل توصیف نمیشود.
فیلم، کاملا به زندگی خواهر میپردازد (مثلا نقش دختر و همسر او را به وضوح پررنگ میکند و حتی به سراغ رابطه او با برادرزادهاش هم میرود)، انگار که از آنجا به بعد، شخصیت اصلی قصه، از پدر به خواهر تغییر میکند (همانطور که قبلتر از دختر به پدر تغییر کرده بود). البته اینکه در کنار قصهای به ماجراهای دیگر هم پرداخته شود و شخصیتهای فرعی در کنار شخصیت اصلی اهمیت پیدا کنند، مسلما بد نیست و حتی میتواند قصه را جذابتر کند و آن را از یکنواختی احتمالی نجات دهد، اما مشکل مهم «دختر» این است که نهایتا معلوم نمیشود که ماجرا و شخصیت اصلی کدام است. و در صورت اصل گرفتن هر کدام، انبوهی از لحظات بیفایده دیگر خواهیم داشت که با موضوعات فرعی مانند موضوع اصلی برخورد میکنند و نتیجتا اضافه به نظر میرسند. جدیترین مشکل «دختر» در این است که تکلیفش سر این قضیه با خودش مشخص نمیشود.
«دختر» نه آن وسواس «یه حبه قند» را در اجرا دارد (اینجا حرکات چشمگیر و بیدلیل دوربین جایگزین شدهاند) و نه از آن فرم رادیکالی «امروز» در تعریف داستانش بهره میبرد. شاید شنیدن خبر وجود این ویژگیها در فیلم جدید میرکریمی، برای کسانی که اهمیتی برای فیلمهای قبلی او قائل نبودند و آنها را متظاهرانه میدانستند، خوشحالکننده باشد، اما تماشای نتیجه کار بر روی پرده اثری از آن خوشحالی باقی نخواهد گذاشت.