سوره سینما– احسان سالمی : نهمین روز جشنواره سیوچهارم فجر، روز مرگ و سیگار و قصههای تکراری بود! روزی که در آن برادر مجید مجیدی به عنوان تهیهکننده یک کارگردان فیلم اولی حضور پیدا کرده بودند و اصغر فرهادی نیز برای تماشای اولین فیلم دستیار سابقش، به برج میلاد آمده بود.
بدبختتر از این هم مگه میشه؟!
اولین فیلم نمایش داده شده، در روز گذشته «لاک قرمز» به کارگردانی سیدجمال سیدحاتمی بود. فیلیمی که قهرمان اصلی آن یک دختر ۱۶ ساله بود که تقریبا به هر مشکل و بدبختی که در این دنیا ممکن بود، دچار شد! از پرت شدن پدر معتادش از پشت بام و مردن او گرفته تا صاحب خانه طلبکاری که میخواست آنها را از خانه بیرون کند و بازداشت شدن دخترک به خاطر فروش غیرعمد مواد مخدر در روزهایی که مادرش به خاطر سقط جنین در خانه افتاده بود و در نهایت نیز دیوانه شدن مادر و سپردن خواهر و برادرهای او به بهزیستی!
البته کارگردان بعد از همه این تلخیها، داستان را با یک پایان خوب به اتمام رساند ولی زهر تلخی فیلم آنقدر گزنده بود که حتی با این پایانبندی نیز شیرین نمیشود.
امپراتوری کودک ۱۲ساله در «خانهای در خیابان چهل و یکم»!
سانس بعد از شام، در نهمین روز جشنواره فجر، به فیلم سینمایی «خانهای در خیابان چهل و یکم» به کارگردانی حمیدرضا قربانی اختصاص داشت. قربانی که پیش از این بیشتر به واسطه دستیاری اصغر فرهادی شناخته میشد، در این فیلم از حضور سیدمحمود رضوی دوست قدیمی فرهادی به عنوان تهیهکننده استفاده کرده بود. البته این تنها اشتراک او با فرهادی نبود، بلکه در جای جای فیلم میشد، تاثیر گرفتن کارگردان را از سینمای فرهادی به خوبی دید.
ماجرای فیلم در مورد دو برادر است که به خاطر یک اختلاف مالی، یکی دیگری را میکشد و حالا پسر دوازده ساله برادر کشته شده، به دنبال گرفتن انتقام حون پدرش است. این قصه نیز از قصههای بیش از حد تکراری در میان مخاطبان سینمای ایران است که نمونه مشابه آن را یا در تلویزیون زیاد دیدهاند یا در سینما.
اما نکته قابل توجه در این فیلم، حضور قُلدرانه یک کودک دوازده ساله در جمع خانواده و تعیین و تکلیف کردن او برای کل اعضای خانواده است! به نحوی که انگار تصمیمگیرنده نهایی در مورد موضوع مهمی همچون زندگی یک انسان متاهل، وابسته به نظر این «آقاپسر» بود!
ورژن به روز شده «ماجرای شهلا و ناصر»!
آخرین فیلمی که دیشب حاضران در سالن همایشهای برج میلاد به تماشای آن نشستند، «خشم و هیاهو» به کارگردانی هومن سیدی بود که همچون تمامی ساختههای هومن سیدی فضایی سیاه و آزاردهنده داشت. داستان این فیلم یک نسخه به روز شده از ماجرای مشهور شهلا جاهد و ناصر محمدخانی فوتبالیست پرسپولیس بود. داستانی که این بار به جای یک فوتبالیست بر زندگی یک خواننده مشهور دست گذاشته بود و به جای شهلا، شخصیتی به نام «حنا»، عاشق این چهره مشهور میشود و به جرم قتل همسر او به قصاص محکوم میشود.
جالب آن که کارگردان برای دوری از حواشی در ابتدای تیتراژ این فیلم هرگونه شباهت با ماجرایی واقعی اتفاقی قید شد ولی آن چه که در فیلم به نمایش درآمده بود، دقیقا همان ماجرای شهلا و ناصر بود که البته به نوعی در پایان قصه، این شخصیت مرد بود که به فریب «حنا» متهم شد ولی در نهایت توانست از مهلکه فرار کند.