سوره سینما – صادق فرامرزی : شاید زمانی که در هیاهوی حواشی «جدایی نادر از سیمین» نوبت به اکران «یه حبه قند» میرکریمی رسید و در تقابلی ناخواسته خیلیها این دو فیلم را در تقابل و تضاد با یکدیگر تفسیر و تعبیر کردند کسی انتظار نداشت چند سال بعد حتی رضا میرکریمی هم سینمایش را تاسی گرفته از اصغرفرهادی بنا کند.
«دختر» فیلمی است متفاوت در سینمای رضا میرکریمی؛ حالا او از فضای معناگرایانهای که غالبا از شلوغی شهر به یک محیط خلوت فرار می کرد تا مجرایی برای زدن حرفهایش پیدا کند دوری جسته و قلب اتفاقات را از دل پالایشگاه آبادان بیرون می آورد تا در تهران بتواند سخن بگوید.
سخن «دختر» اما همان سخن رایج این روزهای سینمای ایران است؛«مهاجرت». نقطه ثقل داستانی «دختر» را نه ستاره، که پدرش؛ فرهاد، بازی می کند. رابطه فرهاد با ستاره(دخترش) و فرزانه (خواهرش) باعث شکلگیری دو روایت موازی از دو نسل قربانی غیرت و سخت گیری است که هر دو شرایط موجودشان را علتی برای طلبکاری از فرهاد میدانند، شاید وجود فرزانه به اندازه کافی دلیلی بر ضعف نگارشی فیلمنامه باشد، ابهامی که از ابتدا تا انتهای فیلم پیرامون علت مشکل عمیق فرهاد و فرزانه وجود دارد و از سوی دیگر نچسب بودن رابطه بیدلیل ستاره و فرزانه آن هم در شرایط قطع رابطه و تخاصم خانوادگی این ابهام را بیشتر می کند. لحظه ای که فرهاد در کلانتری فامیل خود(عزیزی) را در مقابل پدر دوست ستاره کتمان می کند تا باز هم ابهام امکان همرزم بودن پدر این دو دوست بوجود آید باز هم فیلمنامه در شرایطی مشابه ابهامی کاذب می آفریند که به شخصیت پردازی فیلم لطمه می زند.
آغاز و پایان «دختر» در یک کافه شلوغ میگذرد، هرچه در شروع فیلم سخن از ازدواج است در پایان فیلم حرف از مهاجرت است و پاسخ ستاره به مهاجرت همان پاسخی است که «ترمه» در «جدایی نادر از سیمین» داده بود، دوربین بصورت کاملا قرینه چهره ستاره را نشان میدهد و سکوت ستاره که خبر از دو راهی نسل آینده برای رفتن یا ماندن می کند.
هرچند از منظر نشانه شناختی می توان با تفسیر جا گذاشتن ظرف غذای پدربزرگ ستاره بعنوان نماد و نشانی از اصالت در کافه که منجر به بازگشت او میشود تا حدودی خبر از مخالفت او برای مهاجرت داد، اما باز هم با در نظر گرفتن هر پاسخی میرکریمی سعی کرده در لحظه گریه همزمان فرزانه و ستاره بخاطر دعوا با فرهاد که خبر از داشتن سرنوشتی مشابه برای این دو میدهد با گذاشتن دیالوگ «هیچ جا خونه و خانواده خود آدم نمیشه!» در دهان فرزانه هشداری به پشیمانی نسل آینده از مهاجرتشان بدهد.
«دختر» میتواند اثری سرپا و متوسط رو به بالا باشد به شرط آنکه سازندهاش سابقه ساختن «خیلی دور،خیلی نزدیک» را نداشته باشد! «دختر» با لکنتی که برای بیان حرفش دارد، بعلاوه عدم انسجام رابطه شخصیت ها با یکدیگر و وجود عناصر اضافی زیادی از جمله اشاره به اجرای برجام در اوج دعواهای خانوادگی هجم زیادی حرف نگفته را بایکدیگر میگوید و همین باعث میشود که بتوان این فیلم را نیمهتمامترین اثر رضا میرکریمی دانست.