سوره سینما – رونمایی از «سیانور» بهروز شعیبی در آخرین روز نمایش فیلمها در برج میلاد- سالن هنرمندان و اهالی رسانه- تبدیل شد به متر و معیار خوبی برای قضاوت و سنجش هرچه بهتر داوریهای جشنواره سیوچهارم فجر، به عنوان یکی از عجیبترین قضاوتهای تاریخ جشنواره.
تا پیش از این برگزارکنندهگان جشنواره فجر میتوانستند انتقادات رسانهها به بایکوت شگفتاور «بادیگارد» حاتمیکیا و کاندیداتوری آثاری مانند «امکان مینا» کمال تبریزی در ۱۰ رشته را به جهتگیریهای سیاسی نسبت دهند و به نوعی آن را تخطئه کنند، اما حالا و با نمایش فیلم خوشساخت «سیانور» فرصت برای ارزیابی عملکرد هیئت داوران و مدیران جشنواره به خوبی فراهم شده است.
«سیانور» داستان و فضایی بسیار مشابه «امکان مینا» دارد. هر دو روایتگر داستانی عاشقانی در بستری تاریخی/ سیاسی با محوریت فعالیتهای سازمان مجاهدین/منافقین هستند و از این منظر کاملا قابل مقایسه.
اما «امکان مینا» از معدود آثار جشنواره سی و چهارم بود که به دلیل ضعفهای ساختاری شدید و گافهای متعدد در طراحی صحنه و لباس با خنده و تمسخر حاضران در سالن مطبوعات مواجه شد و حالا «سیانور» بهروز شعیبی همان فضا را به دقیقترین شکل ممکن بازسازی کرده است، با فضاسازی بسیار جزئیاتنگرتر و دقیقتر، با داستان و فیلمنامهای بسیار سنجیدهتر از «امکان مینا» و با اجرا و کارگردانی بسیار جلوتر از آن فیلم.
«امکان مینا» فیلمی تلفشده است که از ایجاد هرگونه کشمکش و درام در روایت خود عاجر است و در اجرا نیز آنقدر در طراحی صحنه و لباس گاف دارد که باعث خنده هر تماشاگری خواهد شد. اما حالا فیلم کمال تبریزی در کمال تعجب کاندیدای ۱۰ رشته و از جمله بهترین طراحی صحنه و لباس است و فیلم خوشساخت بهروز شعیبی که با فاصله بسیار جلوتر از «امکان مینا» ایستاده در هیچ رشتهای لایق کاندیداتوری تشخصی داده نشده است.
با این اوصاف به نظر میرسد حالا وقت آن است که هیئت داوران و مسئولان جشنواره پاسخگوی عملکرد خود در داوریها باشند چرا که هر مخاطب عادلی طبعا با یک بار تماشا و مقایسهی این فیلمها- به عنوان مشت نمونه خروار باقی فیلمهای نادیده گرفته شده- به تفاوت فاحش آنها پی میبرد و این میزان ناعدالتی در داوری را جز به پای نگاه باندی و جناحی و مسائل فرامتنی غیرمرتبط با خود آثار نخواهد گذاشت. مسئلهی اصلی این است که؛ آیا هیچ ناظری بر عملکرد هیئت داوران جشنواره وجود ندارد؟