سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۷ بهمن ۱۳۹۴ در ۱۰:۳۰ ق.ظ چاپ مطلب

نگاهی به مهمترین موضوعات آثار حاضر در جشنواره سی‌و‌چهارم فجر/ غلبه موضوعات اجتماعی بر سایر دغدغه‌های سینمای ایران/ اعتیاد، خیانت و مرگ محبوب‌ترین سوژه‌ها/ بی‌اهمیتی سلیقه مخاطبان برای فیلمسازان

4-film-fajr

تحلیلی مختصر بر آثار نمایش داده شده در ویترین امسال سینمای ایران کافیست تا دریابیم که یکی از مهمترین عوامل کمرنگ شدن ارتباط مخاطبان با سینما، نبود تنوع موضوعی در میان آثار تولید شده است.

سوره سینمااحسان سالمی: سی‌و‌چهارمین جشنواره فیلم فجر، به اعتراف بسیاری از صاحب نظران، یکی از عجیب‌ترین دوره‌های این جشنواره بوده است که چه به لحاظ شدت بی‌نظمی در برگزاری و مدیریت اطلاعات و اخبار مربوط به دبیرخانه جشنواره و چه به لحاظ درخشش فیلمسازان جوان و گمنام و عملکرد دور از انتظار بیشتر فیلمسازان با سابقه و شناخته‌شده، با سی‌وسه دوره پیشین این جشنواره تفاوت‌هایی اساسی داشت.

گذشته از عملکرد غیرمنطقی و تا حدودی مغرضانه هیئت داوران این دوره، در نادیده گرفتن معنادار برخی از مهمترین فیلم‌های جشنواره امسال که موجب تعجب طیف‌های مختلف سینما شد، این جشنواره نقاط عجیب دیگری نیز داشت که مرتبط با موضوعات مورد توجه فیلمسازان برای تولید آثارشان بود. در این گزارش نگاهی تحلیلی به موضوعات و محتوای آثار حاضر در جشنواره سی‌‎و‌چهارم فجر داریم تا ببینیم سینمای ایران در سال جدید خود می‌خواهد با چه موضوعاتی به استقبال مخاطبانش برود.

lantoori

غلبه موضوعات اجتماعی بر سایر دغدغه‌های سینمای ایران  

رویکرد غالب در آثار جشنواره امسال، توجه به مسائل اجتماعی بود. رویکردی که در چند سال گذشته تبدیل به مهمترین و اصلی‌ترین دغدغه فیلمسازان شده است و بیشتر آثار تولید شده در سینمای ایران را به سمت نقد درست و نادرست مسائل و معضلات اجتماعی سوق داده است.

برای مثال بیش از نیمی از ۴۴ اثر حاضر در جشنواره امسال رویکردی اجتماعی داشتند. آثاری چون «آبنبات چوبی» به کارگردانی حسین فرحبخش، «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» به کارگردانی فرزاد موتمن، «بارکد» به کارگردانی مصطفی کیایی، «خشم و هیاهو» به کارگردانی هومن سیدی، «لانتوری» به کارگردانی رضا درمیشیان، «مالاریا» به کارگردانی پرویز شهبازی، «هفت ماهگی» به کارگردانی هاتف علیمردانی، «پل خواب» به کارگردانی اکتای براهنی، «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی، «خماری» به کارگردانی داریوش غذبانی، «لاک قرمز» به کارگردانی سیدجمال سیدحاتمی و «متولد ۶۵» به کارگردانی مجید توکلی بخشی از این آثار هستند.

نکته جالب توجه در ارتباط با بیشتر این آثار پرداختن به سه مشکل اصلی اعتیاد، خیانت و مشکلات زندگی زناشویی و همچنین مشکلات جوانان در آن‌ها است که البته ذکر این مشکلات در آثاری که به آن اشاره کردیم، بیشتر از جهت طرح موضوع بوده است و متاسفانه پس از طرح مشکل، راهکاری از سوی فیلمسازان و تولیدکنندگان آثار برای حل این مشکلات مطرح نشده است که این باعث کاهش اثرگذاری این نگاه نقادانه بر مخاطب عادی و خاص این آثار می‌شود.

pole-khab

سیگار و اعتیاد، پای ثابت فیلم‌ها  

اگر به عنوان یک مخاطب هر ۴۴ اثر حاضر در جشنواره امسال را دیده باشید و بخواهید یک نقطه اشتراک در بین این آثار پیدا کنید، بدون شک اولین موضوعی که به آن فکر خواهید کرد، نمایش بیش از اندازه مصرف سیگار یا مواد مخدر در ۹۰ درصد این آثار است. اتفاقی که کثرت آن باعث شده بود تا حبیب ایل‌بیگی معاون آثار و ارزشیابی سازمان سینمایی از «سیگار» به عنوان مهمترین ممیزی فیلم‌های جشنواره امسال یاد کند.

فیلم‌های «ابد و یک روز»، «عادت نمی‌کنیم»، «خشم و هیاهو»، «هفت ماهگی»، «نقطه کور»، «نیمه‌شب اتفاق افتاد»، «یک شهروند کاملا معمولی»، «آخرین‌بار کی سحر را دیدی؟»، «قیچی»، «چهارشنبه»، «تمرین برای اجرا»، «بارکد»، «آبنبات چوبی»، «سینما نیمکت»، «دختر»، «خماری»، «مالاریا»، «ممیرو»، «پل خواب»، «برادرم خسرو»، «اژدها وارد می‌شود»، «سگ و دیوانه‌ عاشق»، «لاک قرمز»، «گیتا»،  «اینجا کسی نمی‌میرد» و «به دنیا آمدن» از جمله این فیلم‌هایی بودند که یا در آن‌ها صحنه‌هایی از مصرف سیگار وجود داشت و یا نمایش صحنه‌های استعمال موادمخدر؛ که البته در این میان سهم برخی از فیلم‌ها از جمله «ابد و یک روز»، «عادت نمی‌کنیم»، «پل خواب» و «برادرم خسرو»، در نمایش افراط‌گونه این موضوع بیش از دیگران بود.

malaria

مرگ و خودکشی، سوژه‌های جدید سینمای ایران! 

فیلم‌های ماندگار زیادی در تاریخ سینمای ایران وجود دارند که پس از گذشت سال‌ها هنوز هم مردم از آن‌ها به نیکی یاد می‌کنند. فیلم‌هایی که بعضی تلخ و بعضی شیرین هستند، اما در نهایت آن‌قدر خوب بوده‌اند، که بتوانند جایی برای زنده ماندن و ادامه حیات در گوشه ذهن مخاطب خود به دست آورند.

اما به نظر می‌رسد فیلمسازان ایرانی از سال گذشته تا کنون به این نتیجه رسیده‌اند که فقط فیلم‌های تلخ هستند که قدرت جذب مخاطب را در خود دارند، به همین خاطر علاوه بر نمایش تمام معضلات اجتماعی از خیانت و اعتیاد گرفته تا بیکاری و فقر، حالا مرگ و خودکشی را نیز به لیست بلندبالای علاقه‌مندی‌های تلخ خود برای نمایش در آثار سینمایی افزوده‌اند.

به همین خاطر است که در فیلم‌هایی چون «نیمه‌شب اتفاق افتاد»، «یک شهروند کاملا معمولی»، «قیچی»، «هفت ماهگی»، «نیم ر‌خ‌ها»، «آبنبات چوبی»، «ممیرو»، «پل خواب»، «عادت نمی‌کنیم» و «گاهی» یا در انتهای داستان یکی از شخصیت‌های اصلی میمرد یا کشته می‌شود و یا همانند آثاری چون «آخرین بار کی سحر را دیدی؟»، «گیتا» و «لاک قرمز» داستان براساس مرگ یکی از شخصیت‌های اصلی فیلم پیش می‌رود. البته شاهکار این بخش، «مالاریا» پرویز شهبازی است که با خودکشی هر دو شخصیت اصلی فیلم به پایان می‌رسد! تا باز هم اثبات شود که مرگ و خودکشی، سوژه‌های جدید سینمای ایران هستند و از این به بعد باید قبل از تماشای هر فیلم ایرانی خود را آماده مردن یکی از شخصیت‌های آن کنیم!

adat-nemikonim

خیانت و مشکلات خانوادگی، همچنان پر طرفدار 

خیانت در زندگی زناشویی یکی از موضوعاتی است که سینماگران ایرانی همواره به آن علاقمند بوده‌اند. این دیدگاه در جشنواره سی‌و‌چهارم فجر و پس از تولید فیلم‌هایی چون «آبنبات چوبی»، «خشم و هیاهو»، «عادت نمی‌کنیم»، «نقطه کور» و «هفت ماهگی» که همه پیرامون همین موضوع بودند، یک بار دیگر به اثبات رسید.

البته علاوه بر موضوع خیانت، در جشنواره امسال برخی دیگر از مشکلات خانوادگی همچون رابطه فرزندان با والدین و یا رابطه زن و مرد در خانواده و فرزندآوری نیز مورد توجه فیلمسازان نسل قدیم و جدید سینما قرار گرفته بود. فیلم‌هایی چون «آخرین بار کی سحر را دیدی؟»، «دختر»، «به دنیا آمدن»، «کفشهایم کو؟»، «مالاریا»، «وارونگی»، «ابد و یک روز»، «برادرم خسرو»، «خانه‌ای در خیابان چهل و یکم»، «گیتا» و «نیم رخ‌ها» از جمله این آثار به شمار می‌روند.

در کنار این مسائل، یک نکته قابل تامل دیگر نیز در فیلم‌های جشنواره امسال وجود داشت که مربوط به عدم نمایش خانواده‌هایی سالم در غالب آثار این دوره بود. درواقع به جز دو فیلم «دلبری» و «بادیگارد» همه خانواده‌هایی که در آثار جشنواره امسال نشان داده شدند ، به شدت درگیر مسائل و مشکلات درونی بودند و موضوعاتی همچون احترام و اعتماد اعضای خانواده به یکدیگر در آن‌ها مورد بی‌توجهی قرار گرفته بود که فیلم‌هایی چون «ابد و یک روز»، «آبنبات چوبی»، «مالاریا»، «نقطه کور» و «وارونگی» از آشکارترین نمونه‌های آن به شمار می‌روند.

4shanbe

آخرین بار کی «امید» رو دیدی؟!   

جشنواره امسال یک ویژگی قابل تامل دیگر نیز داشت. در حالی که موضوع سینمای امید یکی از مباحث و شعارهای مورد توجه سازمان سینمایی از ابتدای کار دولت یازدهم بوده است، اما هر سالی که از عمر این دولت می‌گذرد، نقش و حضور آثاری که بر مبنای ترویج امید و روحیه ایدوارانه در میان مردم باشد، کمرنگ‌تر می‌شود.

اما اوج این ناهماهنگی در سیاست‌گذاری مدیران سینمایی با تولیدات سینما را می‌توان در جشنواره امسال مشاهده کرد. جایی که در آن فیلم‌هایی چون «مالاریا»، «آخرین بار کی سحر را دیدی؟»، «عادت نمی‌کنیم»، «نیمه شب اتفاق افتاد»، «چهارشنبه» و «یک شهروند کاملا معمولی» تولید می‌شود. فیلم‌هایی که در تضاد آشکار با معنا و مفهوم سینمای امید قرار دارند و هیچ اثری از شاخصه‌های مورد نظر در این سینما در آن‌ها دیده نمی‌شود.

badigard

سهم اندک فیلم‌های سیاسی و اکشن 

علاقه سینماگران ایرانی به موضوعات اجتماعی باعث شده تا بسیاری از ژانرهای دیگر سینما مورد بی‌توجهی قرار گیرد. ژانرهایی که از ظرفیت‌های بالایی برای جذب مخاطب برخوردارند. به همین خاطر است که سهم جشنواره سی‌و‌چهارم فجر از ژانرهای پرهیجان و جذاب سیاسی و اکشن تنها سه اثر است که البته به جز یک مورد، بقیه این آثار مورد بی‌توجهی معنادار هیئت داوران این جشنواره قرار گرفت. «بادیگارد»، «سیانور»، «امکان مینا» و «جشن تولد» چهار اثری هستند که در این دسته بندی قرار می‌گیرند و تعداد اندک این آثار خود نشان‌دهنده ضعف سینمای ایران در زمینه تولید آثار سیاسی و اکشن است.

istade-dar-ghobar

سینمای دفاع مقدس، هر سال کمرنگ‌تر از پارسال

در طول سی‌و‌چهار دوره اخیر جشنواره فیلم فجر، سینمای دفاع مقدس همیشه پای ثابت جشنواره بوده است. البته در هر دوره نقش این سینما کمرنگ‌تر شده است تا جایی که در جشنواره امسال فقط دو فیلم «ایستاده در غبار» و «دلبری» در این ژانر حضور داشتند. یعنی از میان ۴۴ فیلم این دوره جشنواره، سهم سینمای دفاع مقدس فقط ۲ اثر بوده است که این به معنای آن است که سهم این ژانر مهم فقط ۵ درصد از کل آثار جشنواره بوده است!

barcode

کمدی، پَر!  

جشنواره امسال یکی از معدود دوره‌هایی بود که تقریبا هیچ فیلمی در ژانر کمدی نتوانسته بود، در آن حضور پیدا کند. هر چند که عده‌ای دو فیلم «بارکد» و «زاپاس» را در دسته‌بندی فیلم‌های کمدی جای دادند ولی اگر به نوع نگاه فیلمساز در ساخت این آثار توجه کنیم، متوجه می‌شویم که رویکرد اصلی این آثار کمدی نبوده است. در واقع «بارکد» که یک فیلم اجتماعی محسوب می‌شود که در گاهی از اوقات سعی کرده بود به واسطه تکه‌پرانی‌هایی یکی از شخصیت‌های فیلم، فضای فیلم را شاد کند و «زاپاس» هم یک فیلم خانوادگی با رگه‌هایی از طنز بود که نمی‌شد آن را جز آثار کمدی به شمار آورد. با این حساب سهم یکی دیگر از ژانرهای پرمخاطب سینما، در جشنواره سی‌و‌چهارم فجر به صفر رسیده بود و این نیز نشانه بی‌توجهی به یکی از محبوب‌ترین ژانرهای سینما، در اثاری است که می‌خواهند سبد اکران سینمای ایران را در سال جاری پُر کنند.

همین تحلیل مختصر بر آثار نمایش داده شده در ویترین امسال سینمای ایران کافیست تا دریابیم که یکی از مهمترین عوامل کمرنگ شدن ارتباط مخاطبان با سینما، نبود تنوع موضوعی در میان آثار تولید شده است. مخاطبی که چند سال است در حصار فیلم‌های تلخ اجتماعی محبوس شده است و حق انتخاب دیگری ندارد چرا که اکثر فیلمسازان ما، فیلم را برای خودشان تولید می‌کنند و نه برای مردم؛ که اگر غیر از این بود، حداقل به مخاطب خود این شانس را می‌دانند که از میان آثار پلیسی، اکشن، کمدی، سیاسی، خانوادگی، دفاع مقدس و اجتماعی هربار به سراغ یک اثر با حال و هوایی متفاوت برود؛ نه اینکه از سینما و فیلمسازی تنها به نمایش دادن بدبختی و فلاکت و مشکلات اکتفا کنند.

البته جشنواره امسال با وجود همه نقاط ضعفی که در حوزه تشخیص نیازهای ضروری حال حاضر جامعه از سوی فیلمسازان داشت، پذیرای چند اثر ارزشمند که مطابق با شرایط فعلی نیز باشد، بود. فیلم‌هایی چون «بادیگارد» و «ایستاده در غبار» که به ترسیم شمایل یک قهرمان واقعی و قابل الگوگرفتن برای جوانان پرداختند و یا «سیانور» بهروز شعیبی که به سراغ بررسی برخی از اندیشه‌ها و فعالیت‌های یکی از موثرترین گروه‌های سیاسی سال‌های نه چندان کشورمان رفته است، از جمله نقاط امیدواری جشنواره امسال بودند که حضورشان در میان انبوهی از آثار بی‌ارزش و سطحی را می‌توان به عنوان بارقه‌ای از امید برای بهبود اوضاع سینمای ایران به حساب آورد.