به گزارش سوره سینما، جواد افشار، کارگردان سریال «کیمیا» در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه «وطن امروز» که در شماره صبح امروز این روزنامه منتشر شد، در ارتباط با دو فیلم سینمایی «بادیگارد» و «ایستاده در غبار» نظرات جالب توجهی را مطرح میکند که با هم میخوانیم:
طرفدار حاتمیکیا و آثار و نگاهش هستم
با توجه به اینکه بخشی از سریال «کیمیا» به دوران دفاعمقدس میپردازد، آثار مرتبط با این مقوله را در جشنواره چگونه ارزیابی میکنید؟
فیلم «ایستاده در غبار» فرم متفاوت و ارزندهای داشت که بسیار خوب ساخته شده بود، البته به نظرم این فیلم کمی طولانی است و در میانه ریتم خود را از دست میدهد و اگر تدوین مجددی داشته باشد، نتیجه بهتری خواهد داشت. فکر میکنم کارگردان این فیلم بخوبی با ساختار این فیلم آشناست و میتواند به اثر بهتری هم برسد.
درباره فیلم «بادیگارد» چه تحلیلی دارید؟ اثر جدید ابراهیم حاتمیکیا، نقدها و واکنشهای مختلفی را در بر داشت. شما چه احساس و نگاهی از تماشای «بادیگارد» یافتید؟
من بشدت آقای حاتمیکیا و آثار و نگاهش را دوست دارم و با فیلم «بادیگارد» هم ارتباط خیلی خوبی پیدا کردم و به نظرم کارگردانی برجستهای دارد. از این نظر غیبت ایشان در اختتامیه جشنواره فجر خیلی مشهود بود. به هر حال ایشان کارگردان بزرگ و شناخته شدهای در سینمای ایران است و براحتی نمیتوان از نامش گذشت.
ساخت اثر سختی همچون «بادیگارد»، عیار فیلمسازی کارگردان آن را نشان میدهد
به نظرتان دلیل نادیده گرفتن ابراهیم حاتمیکیا نزد داوران جشنواره میتواند دلایلی فراسینمایی داشته باشد؟!
به هر حال نظرات سلیقهای میان داوران وجود دارد اما یک نکته را باید اینجا برای مخاطبان بازگو کنم که معمولا مورد اشتباه برخی قرار میگیرد. مساله مورد اشاره در تمایز میان بحث کارگردانی و فیلمنامهنویسی و فیلم ساخته شده است که هر کدام از این ۳ مورد نیاز به تحلیل کارشناسانه مجزایی دارد. متاسفانه برخی نمیتوانند این ۳ مقوله مهم را از هم تفکیک کنند. جدا از تفکر و فن اجرای یک کارگردان باید به اندیشه و تفکر اثر در فیلمنامه نگریست. از طرفی مساله مهم یک فیلم، درایت و مدیریت پروژه در بخشهای مختلف یک اثر سینمایی است و اینکه شما بتوانید با یک ریتم و تقطیع و ساختار مناسب، مخاطب را به نحوی همراه اثر کنید که اگر لازم بر ایجاد تعلیق است، این شرایط وجود داشته باشد و اگر نیاز به آرامش است، بتوانید بخوبی ریتم اثر را حفظ کنید یعنی فیلم ساختار درستی داشته باشد و این هنگامی رخ میدهد که هر چیزی سرجایش باشد و کارگردانی موثری در فیلم وجود داشته باشد. از طرفی بخشی از کارگردانی، اجرای سکانسهای دشوار است و این نوع فیلمسازی دشوارتر از ساخت فیلم در محیطی آرام و محدود است. وقتی فیلمسازی در صحنهای شلوغ و با پروداکشنی عظیم، سکانسی ماهرانه را خلق میکند دیگر مشخص است که عیار فیلمسازیاش چقدر است.
البته چنین سکانسهای اکشن و مهیجی در فیلم «بادیگارد» وجود داشت.
بله! بشدت سکانسهای سخت با اجرای ارزنده حاتمیکیا در «بادیگارد» شکل گرفت. سکانسهایی مانند بالگرد، تونل و سکانسهای خارجی در خیابان و تعقیب و گریزهایی که در شب رخ داده بود، همگی با قدرت کارگردانی حاتمیکیا شکل یافت. درآوردن این سکانسها کار سختی است که باید در قضاوتها مورد توجه قرار میگرفت.
کارگردانی حاتمیکیا قربانی نگرش وی شد!
پس فکر میکنید ظرافتهای فیلم «بادیگارد» و هنر کارگردانی حاتمیکیا از سوی داوران نادیده گرفته شد؟
من میگویم همه عناصری که به کارگردانی مربوط است را حاتمیکیا در حد اعلا در فیلم «بادیگارد» انجام داده است. حالا اگر برخیها نگرش امثال حاتمیکیا را دوست ندارند، بحث دیگری است! و اگر فیلمنامه و فیلم را قبول ندارند، نمیتوانند کارگردانی ایشان را کتمان کنند!
از نظر شما تضاد سلایق و همسو نبودن نگاه داوران جشنواره با ابراهیم حاتمیکیا موجب فاکتورگیری نام ایشان در میان کاندیداها شد؟
به نظرم کارگردانی حاتمیکیا قربانی نگرش وی شد! در صورتی که اینگونه نباید باشد. اگر تنها بخشهای اجرایی فیلم «بادیگارد» را در نظر بگیریم خواهیم دانست که نمره ایشان ۲۰ بوده است. نگاه تفکری ابراهیم حاتمیکیا بسیار ارزشمند است و به نظرم امروز حاتمیکیا توان این را دارد که همانند آقای مجیدی سراغ پروژههای عظیمتری برود و توانایی کارگردانی این مساله را دارد. حاتمیکیا نشان داد توان و ظرفیت این را دارد که چند پله از سینمای فعلی ما بالاتر برود. از این رو حاتمیکیا با حفظ همین ارزشهای گرانقدر و حفظ ایدئولوژی و جهانبینی خود میتواند در حوزههای جدیدتری ورود پیدا کند.