سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۵ اسفند ۱۳۹۴ در ۹:۳۰ ق.ظ چاپ مطلب

یک بررسی موردی: چرا جشنواره‌های خارجی خواهان تغییر در فیلم‌های ایرانی برای شرکت در فستیوال‌‌ها هستند؟/ گزارش «سوره سینما» از آثاری که جشنواره‌های خارجی خواهان اعمال تغییرات در آن بودند

tagheer-payan-film

ذکر همین چند مورد نشان‌دهنده این است که بسیاری از جشنواره‌ها برخلاف آنچه که در محافل روشنفکری بیان می‌شود آثار مورد نظر خود را بدون گرفتن پز دموکراسی و آزادی بیان، مطابق با منویات خود تغییر می‌دهند.

سوره سینمااحسان سالمی: درخواست مسئولین جشنواره فیلم برلین از سازندگان «ابد و یک روز» برای تغییر پایان‌بندی فیلم خود و به اتمام رساندن آن با یک پایان تلخ، بهانه‌ای شد تا یک بار دیگر مروری بر برخی حواشی حضور آثار ایرانی در جشنواره های بین المللی و داشته باشیم. موضوعی که پرداختن به آن به می‌تواند چهره واقعی بسیاری از این جشنواره‌های خارجی را نمایان کند.

«زیر نور ماه» و روحانی که نباید قهرمان باشد!

حدود پانزده سال پیش بود که سید رضا میرکریمی فیلم «زیر نور ماه» را ساخت. این فیلم که به اعتقاد بسیاری از اهالی سینما، یکی از آثار ارزشمند سینمای کشورمان محسوب می‌شود، در همان زمان قصد حضور در جشنواره کن فرانسه را داشت؛ اما پاسخ مسئولان این جشنواره شناخته شده به درخواست سازندگان «زیر نور ماه» گذاشتن شرطحذف سکانس پایانی فیلم برای حضور در این جشنواره بود. سکانسی که در آن بازیگر نقش اول فیلمپس از کش و قوس‌های فراوان لباس روحانیت را به تن می‌کند و در پی کمک به نوجوانی بزهکار است.

zire-noore-mah

این درحالی است که تا قبل از این سکانس، تصویر نمایش داده شده از جامعه ایرانی در «زیر نور ماه»، تصویری منفی است که در آن بیشتر به نمایش مشکلات طبقه ضعیف جامعه پرداخته شده است و پسرک نوجوان قصه دزد است و تنها شخصیت زن داستان نیز به عنوان یک زن بدکاره معرفی می‌شود! پس حذف سکانس پایانی فیلم به معنای عدم تمایل شخصیت اصلی برای پوشیدن لباس روحانیت و همچنین حذف عنصر اصلاح‌گر در جامعه ایرانی است که نمایش حضور آن می‌تواند به عنوان عاملی برای اصلاح زشتی‌های موجود در این جامعه باشد.

گویا مسئولین جشنواره کن تمایلی نداشتند که یک روحانی، نقش قهرمان داستان را ایفا کند و ترجیح می‌دادند تصویر ارائه شده از جامعه ایرانی محدود به همین تلخی‌ها و آلودگی‌ها باشد.

«چند متر مکعب عشق» و تصویر واقعی از وضعیت اتباع افغانی

یکی دیگر از نمونه‌های آثاری که بسیاری از جشنواره‌های خارجی می‌خواستند با تغییر بخش‌هایی از آن، تصویر متفاوتی را از ایران به نمایش بگذارند، «چند متر مکعب عشق» بود. فیلمی به کارگردانی جمشید محمودی و تهیه‌کنندگی برادرش نوید محمودی که هر دو اصالتی افغانی دارند و برای فیلم اول خود را به سراغ یک داستان عاشقانه میان پسری ایرانی و دختری افغانی رفتند.

برادران محمودی در ارتباط با حضور این فیلم در جشنواره‌های خارجی و پیشنهاداتی که از سوی افراد مختلف برای حضور این اثر در جشنواره‌ها داده می‌شد، در گفت‌و‌گویی با مجله «نقد سینما» به موضوع جالبی اشاره کرده‌اند. جمشید محمودی در پاسخ به پرسشی در ارتباط با اینکه حضور در جشنواره‌های خارجی تا چه اندازه برای آن‌ها اهمیت داشته است، گفت: «واقعا مهم نبود. اتفاقا فیلم ما الان به یک سری از جشنواره‌ها رفته و اگر کنار گذاشته شده، بخش اعظم آن به خاطر مهربانی ما در این فیلم است. اگر پلیس ما در تونل برخورد دیگری می‌کرد، اتفاقاً شاید فیلم ما از نظر آن‌ها خیلی هم فیلم برگزیده‌ای می‌شد…»

chand-metre-mokaab

اشاره کارگردان «چند متر مکعب عشق» به سکانسی است که در آن نیروهای پلیس برای گرفتن اتباع خارجی افغانی که به صورت غیرقانونی در ایران زندگی می‌کنند. تصویر نمایش داده شده از برخورد نیروهای پلیس با اتباع خارجی افغانی یک تصویر منطقی و همراه با احترام به این افراد است که در آن پلیس ایران به این افراد هیچگونه بی‌احترامی یا تعرضی نمی‌کند. تصویری که می‌توانست با نشان دادن چهره‌ای خشن از پلیس ایران و برخورد همراه با توهین و تحقیر آن‌ها با اتباع افغانستان، تبدیل به یک سوژه خوب برای اثبات نبود حقوق بشر در ایران بشود که البته این‌گونه نشد و به همین خاطر بود که با وجود ارزشمند بودن این اثر، پس از حضور در اسکار آن سال، نتوانست به جایزه‌ای دست یابد.

جالب آن که در ادامه همین مصاحبه، جمشید محمودی کارگردان «چند متر مکعب عشق» با اشاره به قسمت پایانی فیلم خود که سعی کرده بود با استفاده از یک عروسی خیالی برای دو شخصیت اصلی فیلم، مقداری از تلخی اثر را کاهش دهد، می‌گوید: «برخی به من گفتند این سکانس را بردار تا فیلمت را به جشنواره‌های معتبر بفرستیم. گفتم فیلم ما اینجوری ساخته شده است و همین‌طور هم خواهد ماند. البته عده‌ای دیگر می‌پرسند چرا پایان فیلم امیدوارانه‌تر نیست؟ اما به نظر من اگر جدا می‌شدند، خیلی تلخ‌تر بود.»

ماجرای پیشنهاد تهیه کننده فرانسوی به کارگردان «روزهای زندگی»

آبان ماه دو سال پیش بود که برنامه مناظره، یکی از قسمت‌های خود را به بررسی موضوع «سینمای جشنواره‌ای» اختصاص داده بود. در این برنامه نظرات مختلفی در ارتباط با حضور آثار ایرانی در جشنواره‌های خارجی و تاثیر این حضور بر جریان فیلمسازی در کشورمان مطرح شد. نکته جالب توجه این نشست خاطره‌ای بود که پرویز شیخ‌طادی کارگردان فیلم سینمایی «روزهای زندگی» آن را نقل کرد: «در سال ۸۶ از فرانسه تهیه کننده‌ای ایرانی برای ساخت فیلمی با من تماس گرفت و گفت، یک شرط دارم که باید با موضوع کشور خودت و همسایه ایران، فیلمی بسازی و باید در آن انتقاد کنی و من به دلیل انتقاد آن را نپذیرفتم…»

این خاطره تنها به عنوان مشتی نمونه خروار، برای بیان عمق غرض‌ورزی برخی کشورها با جمهوری اسلامی و تلاش آن‌ها برای نمایش چهره‌ای نادرست از ایران در افکار عمومی مردم جهان است.

poster-abadaniha

البته در این زمینه موارد عکسی نیز وجود دارد که ذکر برخی از آن‌ها‌ برای رعایت اصل انصاف ضروری است. کیانوش عیاری فیلمنامه‌نویس و کارگردان سینما در دیدار دست‌اندرکاران سینما با مقام معظم رهبری در سال ۸۵ به نقل خاطره‌ای از حضور فیلم «آبادانی‌ها» در جشنواره کن می‌پردازد: «حدود دوازده سال پیش سال ۱۳۷۲ فیلم آبادانی‌های بنده برای فستیوال کن انتخاب شد. مسئول فستیوال مستقیما به منزل ما زنگ زد و گفت که شما بایستی بخشی از صحنه های فیلم بسیار سیاه و تیره خودتان را کم کنید تا این فیلم قابل نمایش در فستیوال کن باشد.»

بدون شک همه جشنواره‌های خارجی به دنبال اجرای اهدافی سیاسی در جهت مخالف منافع جمهوری اسلامی نیستند ولی ذکر همین چند مورد نشان‌دهنده این است که بسیاری از جشنواره‌ها- علی‌الخصوص جشنواره‌های اصلی- برخلاف آنچه که در محافل روشنفکری بیان می‌شود آثار مورد نظر خود را بدون گرفتن پز دموکراسی و آزادی بیان، مطابق با منویات خود تغییر می‌دهند تا پیامی مشخص را به مخاطبان و فعالان سینمایی جهان منتقل کنند و این فقط در سینمایی شبه‌روشنفکری مانند ایران است که گمان می‌شود جشنواره‌ها صرفا باید ویترین فیلم‌های تولیدی سالانه باشند و هیچ جهت‌گیری خاصی را منتقل نکنند.