صداپیشه عروسکهای ببعی و آقای همساده در مجموعه «کلاه قرمزی ۹۲» تاکید کرد در این مجموعه شخصیت منفی وجود ندارد.
سوره سینما: محمد بحرانی بازیگر تئاتری است که او را در دو سال اخیر در کسوت یک صداپیشه در مجموعه های محبوب «کلاه قرمزی» دیده ایم . او شخصیت های عروسکی دیگری را هم صحبت کرده است که ما از آن بی خبریم و اگر از بچه های خردسال اطراف مان بپرسیم، ممکن است ندانند محمد بحرانی چه کسی است ، اما حتما با دیدن عروسک های «استاد همه چی دون»، «آقا شجاع» و «مخ دان» با اشتیاق مقابل تلویزیون می نشینند. صدای گرم بحرانی را امسال در مجموعه «کلاه قرمزی ۹۲» روی دو شخصیت آقای همساده و ببعی شنیدیم، به بهانه این تجربه خوب در یک مجموعه دیدنی با این صداپیشه موفق صحبت کردیم.
عروسک های سر به هوای «کلاه قرمزی» تا چه حد به متن پایبند هستند و این همه شیرینی که شخصیت شان دارد، برگرفته از ذهن نویسنده است یا خلاقیت گوینده؟
محمد بحرانی : به جز آقایان طهماسب و جبلی و خانم فنی زاده و خانم محبوب که عمر خود را در این کار صرف کرده اند، جوان ترین عضو گروه «کلاه قرمزی» حداقل ۱۰ سال سابقه کار عروسکی دارد. بنا براین همه آنها با ذهنیت کاملا حرفه ای بر سر کار می آیند. ما همیشه یکی، دو ماه قبل از شروع ضبط تمرین داریم. یعنی یک مکان از طرف تهیه کننده فراهم می شود و همه گروه روزی هفت، هشت ساعت جمع می شوند و ما برای همه چیز تمرین اساسی داریم. آقایان طهماسب و جبلی شرح آیتم را در اختیار ما قرار می دادند و ما هم چند بار اتود می زدیم تا به یک فینال خوب دست پیدا کنیم. در تمرین هایمان روی چارچوب شخصیت ها خیلی کار می کنیم و هر کسی کاراکتر خودش را به خوبی می شناسد و بنا بر همین شناخت می داند که اگر این شخصیت در یک موقعیت خاص قرار بگیرد چه دیالوگی خواهد داشت.
شلوغی صحنه مانع از این نمی شود که همه عروسک ها به خوبی دیده شوند؟
نه . بنا بر همان تمرینات، عملا شخصیت ها با هم همپوشانی ندارند. مثلا دیالوگی که در دهان فامیل دور درست در می آید، به هیچ وجه مناسب عروسک های دیگر نیست. وقتی همه طبق چارچوب شخصیت خودشان پیش می روند، مشخص می شود که چه وقت کدام کاراکتر باید چه دیالوگی را بگوید. البته در سکانس های خیلی شلوغ برداشت های چند باره هم داریم.
نقش زوج طهماسب و جبلی در موفقیت این مجموعه چیست؟
نقش اصلی و مغز متفکر گروه، آقایان طهماسب و جبلی هستند. آنها هستند که سیاست گذاری های کار را درباره اینکه چه مسائلی مطرح بشود، انجام می دهند. موضوعاتی مثل مضامین آموزشی، تغذیه ای و … . دلیل این مدیریت هم واضح است . شروع کار این دو نفر خیلی قبل تر از شروع کار سایرین است. یکی دو ماه قبل از شروع رسمی تمرین آنها روی متن و درباره اینکه چه پلاتوهایی داشته باشیم و چه سکانس هایی را بگیریم، بحث می کنند. تمام برنامه از فیلتر ایشان میگذرد.
آشنایی شما با این گروه از کی شکل گرفت؟
من در دانشکده هنرهای زیبا، تئاتر خوانده ام و با اینکه رشته اصلی ام بازیگری بود، از همان دوران دانشجویی خیلی زیاد تئاتر عروسکی کار می کردم. به تدریج با معرفی خانم مریم سعادت وارد حوزه تلویزیون شدم و آشنایی من با این گروه به نقش کوچکی بر می گردد که در فیلم «رفیق بد» برای آنها بازی کرده بودم. سال ۸۸ آقای سلطان احمدی که از دوستان صمیمی من هم است به کار اضافه شد و از دو سال بعد هم من به گروه پیوستم.
تولید این مجموعه هر سال، به سبب کمبود وقت با دشواری هایی رو به رو می شود؟
پروسه تمرین، طولانی مدت است . به اقتضای طولانی بودن تمرین، همه آزمون و خطاها در تمرینات مختلف اتفاق می افتد و در مرحله ضبط با مشکل چندانی مواجه نیستیم. البته امسال ما تا ۱۲ فروردین سرکار بودیم.
امسال ببعی بیشتر از سال های قبل انگلیسی صحبت کرد. آیا این موضوع به خاطر استقبال مخاطبان بود؟
ری اکشن هایی که ما هر سال می گیریم، چه خودآگاه و چه ناخودآگاه نمی تواند بی تاثیر باشد، اما به هر حال یک کاراکتر در ذهن سازندگان خود به تدریج تکامل پیدا می کند. از طرفی کسی نمی خواهد به یک تکرار هر ساله دچار شود و طبیعی است که بخواهد چیزهایی را زیاد و کم کند. تفاوت امسال ببعی برای کلیشه نشدن و حفظ جذابیت، بیشتر انگلیسی صحبت کردن و آواز خواندن بود.
زبان خودتان در چه سطحی است؟
زبانم خیلی خوب نیست و خیلی هم بد نیست! خانواده من دور از زبان انگلیسی نیستند و پدر و برادرم مدرس آن هستند. من در حد برآوردن احتیاج از آن سر در می آورم و این لهجه محصول همان خانواده زبانی است.
چرا ببعی که یکی از معدود شخصیت های منطقی و درستکار مجموعه است، به زبانی غیر از فارسی صحبت می کند؟ آیا این تعمدی بود؟
خیلی موافق نیستم که ببعی درستکارترین باشد و به نظرم هر کدام از این عروسکها منطق خاص خودشان را دارند. ببعی به خاطر کم حرف بودن، غلط های کمتری هم دارد و اگر بنا باشد او هم زیاد صحبت کند، شیطنتهایش معلوم می شود. من هیچ کاراکتر منفی در مجموعه کلاه قرمزی نمیبینم.
پس شرارت های پسرعمه زا را چطور توجیه می کنید؟
پسرعمه زا اصلا منفی نیست ، فقط بازیگوش است. مثلا خواهرزاده شما اگر کمی شیطنت داشته باشد و از در و دیوار بالا برود و مشقهای شما را هم پاره کند، باز هم برای شما یک شخصیت منفی نیست و خیلی هم دوستش دارید و شاید به نظرتان خیلی هم بانمک باشد. شیطنت کاراکترهای کلاه قرمزی هیچکدام آزاردهنده نیست.
به نظر شما این مجموعه ستاره داشت؟
باز هم تکرار می کنم که هیچکدام از شخصیت ها با هم همپوشانی ندارند و هر کاراکتری یک نقش دارد. فامیل دور به واسطه اینکه سن و سال بیشتر و دایره لغات وسیع تری دارد و همچنین سن و سال او هم به سن و سال آقای مجری نزدیک تر است خیلی بیشتر می تواند پیش برنده قصه باشد و به همین دلیل صحیح است اگر پلاتوهای بیشتری از او دیده شود. به طور کلی هیچ کدام از ما نمیتوانیم دیالوگ های یکدیگر را بگوییم و همانطور که تمرین نمایش ما یک اتفاق تیمی است، خروجی آن هم یک کار تیمی است.
صداپیشگی مجموعه به اندازه عروسک گردانی اش شسته رفته و حساب شده از آب در آمد؟
به دو دلیل بله. اول اینکه همه بچه ها دارای سابقه کار هستند و ذهنیت کاملا حرفه ای دارند وهمچنین در پروسه تمرین ها آقای طهماسب از صفر شروع کرده و به ریزترین جزئیات مثل کج یا راست بودن دست و کوک بودن صدا و… توجه دارند. حتی مسائلی که دیگر برای ما بدیهی شده است، در تمرین ها مجدد مورد بررسی قرار می گیرد.
با این حال ممکن است مخاطب با دیدن نام نگار استخر به عنوان یک صداپیشه عروسکی قدیمی، انتظار دیالوگ های بیشتری از او داشته باشد.
دختر همسایه دختر کوچولوی با نمکی بود که دایره لغات زیادی نداشت وقرار بود تکیه کلام های تلویزیونی را تکرار کند. اگر نگار استخر زیاد صحبت نکرد، به این دلیل بود که کاراکتر او نمیبایست زیاد صحبت کند. گذشته از همه اینها، میزان دیالوگ ها ملاک نیست و کاراکتر باید در بیاید.
تکرار عبارت دست و جیغ و هورا، نوعی نقد برنامه های خردسال تلویزیون بود؟
این ایده ای بود که لحاظ شد و هر بیننده می تواند برداشت خود را داشته باشد. تایید یا نقد ، هر دو می تواند واقعیت داشته باشد.
شما را تنها باید سال به سال عید نوروز دید؟
همه عوامل کلاه قرمزی، در طی سال برنامه هایی برای کودک دارند و تنها چون در رسانهها مطرح نمی شوند، کسی نمی شناسدشان. برای مثال من کاراکتری داشتم به اسم «استاد همه چی دون» که خیلی دوستش دارم. مربوط می شود به یک برنامه علمی که به سوالات بچه ها جواب می داد و فکر می کنم محبوب بچه ها هم بود. از دیگر کاراکترهایی که در این چند سال صدایشان را گفته ام میتوانم به «مخ دان» و «آقا شجاع» هم اشاره کنم.
دیگر به تاتر برنمی گردید؟
تئاتر پروسه تمرین طولانی دارد وهماهنگ کردن آن با پروژه های تلویزیونی مشکل است. در ضمن واقعا درآمدی هم ندارد و در نتیجه فعلا برای گذران زندگی اولویت اول من محسوب نمی شود.هر چند دلم برایش حسابی تنگ شده است.
راستی خودتان بچه دارید؟
خیر . عروسکها بچههایم هستند (میخندد). جسمیت شان مهم نیست که بخواهم به خانه ببرم شان. آن لحظه ای که کلیت کار دیده می شود برای من خیلی اهمیت دارد.
برای در آوردن کاراکتر آقای همسایه …
آقای همسایه نه ! آقای همساده !
بله ! برای در آوردن کاراکتر آقای همساده، با توجه به اصالت شیرازی تان ما به ازای بیرونی داشتید؟ چند سال است شهرتان را ترک کرده اید؟
بعد از اینکه در سال ۷۹ دانشگاه قبول شدم از شیراز به تهران آمدم، اما خانواده ام هنوز آنجا هستند. به واسطه تئاتر و زندگی در تهران دیگر لهجه شیرازی ندارم و اساسا خانواده ما چندان لهجه نداشت.ایده آقای همساده یک ایده کلی بود که به اتفاق آقای طهماسب سال ۹۱ به آن رسیدیم. میخواستیم مرد همیشه خندانی را نشان بدهیم که حتی از مشکلاتش هم با خنده یاد می کند. برای این کاراکتر الگویی نداشتم و کشف آن برایم خیلی لذتبخش بود.
آقای همساده بر خلاف لطیفه های شیرازی مرد تنبلی نیست. این ویژگی را از روی عمد لحاظ نکردید؟
خب موافق آن نیستم. خود من روزی ۱۶، ۱۷ ساعت کار می کنم. مردم شیراز سرخوش و شاد هستند، اما تنبل نیستند.
و حرف آخر؟
همیشه بعد ازمجموعه های کلاه قرمزی صدا پیشه ها دیده می شوند، چون صدایشان شنیده شده، اما کسی عروسک گردان ها را نمی بیند. آنها هم برای تمام سوالات شما جواب های خودشان را دارند. بخش زیادی از ایده ها برای کاراکترهای ببعی و آقای همساده متعلق به عروسک گردان ها بود. کار سخت آنها احتیاج به آمادگی ذهنی و جسمی دارد. من همیشه از بنفشه صمدی، پیمان فاطمی و شیما بخشنده تشکر کرده ام و دوست دارم هر جا نامی از من هست، از آنها هم یاد شود و در آخر یک تشکر ویژه از آقای حبیب رضایی می کنم که در مورد دو کاراکتر ببعی و همساده بسیار به من کمک کرد.
گفت و گوى جذاب و صمىمى بود , دوستش داشتم با تشکر از تلاش شما